![]() |
حجتالاسلام حمید رسایی در یادداشتی در سایت خود خطاب به لاریجانی، عملکرد رییس مجلس در زمان انتخابات و پس از آن را مورد انتقاد قرار داد. به گزارش گروه دریافت خبر خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، متن این یادداشت به شرح ذیل است: « همه به یاد داریم که آقای لاریجانی ریاست مجلس هشتم و رییس فراکسیون اصولگرایان در ایام قبل و بعد از انتخابات ریاست جمهوری مشی خاصی را در برخورد با موضوع انتخابات برگزید. قبل از انتخابات، سیاست سکوت فعال را در پیش گرفت و با توجیه لزوم استقلال قوا و امکان تاثیرگذاری جایگاه ریاست مجلس - که تا حدودی قابل قبول بود - از اظهارنظر در خصوص کاندیدای اصولگرایان خودداری کرد. از این جهت اشکالی بر ایشان وارد نبود، اما ایشان به همین اکتفا نکرد بلکه همچون سدی بزرگ در برابر فراکسیون اصولگرایان ایستاد - که به هچ وجه قابل قبول نبود - کوشید تا میدان بازی این فراکسیون در انتخابات دهم را هم بهم بزند که در نهایت هم عملا آن را تبدیل به یک فراکسیون بیخاصیت کرد! انتخابات با همه افت و خیزهایش به پایان رسید و دروغگویانی که خود را هوادار مردم، نمانه اکثریت و قانونگرا جا زده بودند، با حضور هشتاد و پنج درصدی مردم پای صندوقها و رای بیست و پنج میلیونی به فرد منتخب، پرده نفاق را کنار زدند و با بیانیهها و تحرکات سازمانی خود سعی کردند با قشونکشی خیابانی آخرین راه را که مخالفت مدنی مینامیدند و در حقیقت انقلاب مخملی بود، تجربه کنند. کوشیدند مردم را در برابر هم قرار دهند و در نهایت هم آنها را به جان هم بیندازند. این حیله عمرو عاصی چند روزی گرفت اما اطلاعرسانی رسانههای ارزشی و خطبههای تاریخی رهبر معظم انقلاب در تبیین مسائل و حمایت علنی ضد انقلاب از این تحرکات، خیلی زود مسجد ضرار دوم را پس از هزار و چهارصد سال در تاریخ ثبت کرد. منافقین جدید که دیگر راه بازگشتی برای خود نمیدیدند، به شیوه منافقین قدیم روی آوردند و کار به آتش بازیهای خیابانی رسید تا بلکه از مرگ اقلیت حزبی جلوگیری شود. تهران در آتش بود و وعده قبل از انتخابات برخی در نامه به رهبری مبنی بر پیدا شدن دود آتش احزاب ناراضی، تحقق یافت. چند روز که گذشت اما کار از دست همانها هم در رفت و فرمان از اینجا به بعد در اختیار شبکه اصلی انقلاب مخملی قرار گرفت. در همین گرد و غبار بود که ناگهان با عجله ریاست مجلس در اتخاذ موضع، از تریبون مجلس شورای اسلامی مساله کوی دانشگاه و مجتمع سبحان و انتقاد از نیروهای نظامی و انتظامی مطرح شد و ذهنها را از آتش تهران منحرف کرد! خیلی زود سخنان رییس مجلس و مصاحبههای برخی از اعضای فعال و رسانهای هیاتی که رییس مجلس تعیین کرده بود، به تیتر یک جریان نفاق جدید و موضوع تحلیگران خارجی تبدیل شد! از آن روز به بعد هر روز صبح قبل از آغاز جلسه علنی، آقای لاریجانی در جلسهای غیرعلنی و غیررسمی به بیان گزارشی از پیگیری موضوع کوی دانشگاه و مجتمع سبحان میپرداخت. با این روند مخالفت شد تا آنجا که برخی از نمایندگان به قرائت گزارش نیمه کاره و شفاهی یکی از اعضای هیات اعتراض کردند! همه ما در تعجب از این مواضع آقای لاریجانی بودیم که پس از خطبههای نمازجمعه رهبری که صراحتا به دفاع از شورای نگهبان و انتقاد از قانون شکنان و تجمعات خیابانی پرداخت، این بار ایشان در گفتوگوی ویژه خبری شبکه دو در کمال ناباوری بسیاری از آنها که حوادث تهران را رصد میکردند، به انتقاد از شورای نگهبان، نیروهای انتظامی، صدا و سیما روی آورد و مجددا به تیتر یک نشریات احزاب و شخصیتهایی تبدیل شد که روزگاری شعار «سیمای لاریجانی تعطیل باید گردد» سر میدادند! از اینجا به بعد دیگر آقای لاریجانی سکوت پیشه کرد، این که علت چه بود شاید تذکر برخی شخصیتهای صاحب تاثیر برای همه ما سبب شد تا ایشان به موضعگیری صریح خود که در اکثر موارد مورد سوءاستفاده یک جریان قانونشکن قرار میگرفت، پایان دهد. واقعیت این است که سخنان و مواضع آقای لاریجانی که در صحن علنی و از جایگاه رییس مجلس ابراز میشود ، در بسیاری از موارد و بویژه در خصوص مسائل خارجی، به حق بازتاب نظرات کلیت نمایندگان مجلس است و بنده همواره به آن میبالم اما در خصوص موضوع انتخابات و حوادث پس از آن، به یقین نظرات ایشان بازتاب نقطه نظرات اکثریت نمایندگان نیست کما این که در جریان حمایت از احمدینژاد نیز بیش از دویست نماینده مجلس بر خلاف نظریه سکوت ایشان، بیانیه حمایتآمیز از دکتر احمدینژاد را امضا کردند و حتی در ایام پس از انتخابات نیز علیرغم مواضع دو پهلوی ایشان در خصوص برخورد با عوامل اغتشاش، بسیاری از نمایندگان خواستار محاکمه عاملان اصلی اغتشاشات شدند. اما اکنون پس از برگزاری دومین جلسه دادگاه عوامل دست دوم اغتشاشات اخیر، سئوالی که ذهن بسیاری از نمایندگان و تحلیلگران سیاسی را میآزارد، سکوت آقای لاریجانی در خصوص اعترافاتی است که از زبان ژنرالهای درجه یک احزاب و بویژه عناصر وابسته به سفارتخانه استعمار پیر انگلیس ابراز میشود! واقعا مشخص نیست که چرا آقای لاریجانی در قامت نماینده ملت، رییس مجلس، رییس فراکسیون اصولگرایان نسبت به دخالت قدرتهای بیگانه در اغتشاشات اخیر که اسنادش حتی زبان رسانهها و شخصیتهای کشورهای منطقه را هم باز کرده، هیچ موضعی از تریبون مجلس نمیگیرد؟ آیا مسائلی که در دو جلسه دادگاه متهمان اغتشاشات اخیر طرح شد به اندازه شکستن شیشه چند ماشین در مجتمع سبحان اهمیت نداشت تا رییس مجلس را به موضعگیری وادارد و اطلاع رسانی روزانه درباره آن را به صحن علنی مجلس بکشاند؟! پس از جلسه اول دادگاه این انتظار بود اما احتمال داده شد که ایشان نیز در حال بررسی موضوع است، اما اکنون چه؟ با توجه به اسناد دخالت بیگانگان آیا نباید آقای لاریجانی با نطقی پرصلابت به دهان آنها میکوبید؟ شاید گفته شود که ایشان منتظر است فضا کمی شفافتر شود، پاسخ این است که چرا ایشان در آن مواقع به انتظار شفافیت فضا ننشست؟ آیا همانطور که آن روز هم بسیاری از دلسوزان تذکر دادند، نباید احتمال میدادیم که حرکتهایی مانند کوی دانشگاه و مجتمع سبحان که با شعار حمایت از رهبری ولی در حقیقت برای لطمه زدن به جایگاه رهبری و انحراف از آتش در تهران بود نیز با هدایت همین مدیران پشت صحنه رقم خورده است؟ آیا رییس مجلس نباید در خصوص افتضاحات رسانههای نفاق جدید در داخل و حامیان خارجیشان در خصوص مسائل مختلف و از جمله مورد اخیر یعنی کشته شدن نوجوان 12 ساله با ضربه باتوم در بهشت زهرا که در حقیقت چهل روز قبل در تصادف کشته شده، موضعی اتخاذ میکرد، بویژه که برخی از یاران نزدیک آقای لاریجانی مانند آقای کاتوزیان - که ایده طرح عدم کفایت رییس جمهور را برای اولین بار به عنوان یک اصولگرا نیز مطرح کرد - در خصوص این مسائل به شکل فعالی در عرصه رسانهای حاضرند؟! این یادداشت هرگز به معنای طرح اتهام به سوی جناب آقای لاریجانی نیست اما قطعا طرح انتقادی صریح و توصیه به اتقوا من مواضع التهم آشیخ توهم نسبت به ایشان است. به امید اتخاذ مواضعی صریح و قاطعانه از تریبون مجلس در محکومیت عوامل ظاهری و باطنی اغتشاشات اخیر. |
کلمات کلیدی: