سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دانشمند سلطان خدا در زمین است، پس هرکه با وی در افتد بر افتد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

زنگ « حساب » !


مرگ فرعون : اگر از تک تک مردم ایرن بپرسند ، آخرین فرعون ایران چه کسی بوده است ، بی تامل خواهند گفت : شاه .
شاه ایران مجبور نبود بسان دیگر روسای جمهور و یا پادشاهان جهان زلف کشور داری خود را به گیسوی سرمایه داران وطنی پیوند بزند و در قبال دریافت مالیان از آنان ، به کسوت دمکراسی خواهان در آید.او میگوید:« جلسه هیئت وزیران در اتاق مخصوص و مجهزی در کاخ مرمر تشکیل می شد . قبل از ورود ، نخست وزیر و اعضاء کابینه هر یک در جاهای خود قرار می گرفتند و چون منتظر ورود من بودند نیازی به اعلام رسمیت جلسه نبود و مذاکرات بلافاصله با حضور من آغاز می شد . در طی مذاکرات هرگز با زدن زنگ و نظایر آن مذاکرات را اداره نمی کردم بلکه با
نگاه و تغییر قیافه جلسات را هدایت و رهبری می کردم . » ( ماموریت برای وطنم ، محمد رضا پهلوی )
این چنین شاه بر ایران حکومت می کرد ، بی هیچ مشورتی و نیازی هم بدان نبود ، چه او سرمایه ای بنام نفت را در ید خود داشت و به زمین و زمان فرمان می راند ، آن هم تنها با « نگاه » و « تغییر قیافه » مثلا اگر می گفتند ، آقای آریا مهر ، آیا شما دستور می فرمائید آقای رحیم مشایی را به معاونت اول شاه انتخاب کنیم ، بدون مشورت با « هیچ کس » تنها با یک نگاه ، معاونت او را تثبیت می کرد . ( با پوزش از رئیس جمهور محبوبم )
حالا مقایسه کنید شرایط آن روز را با شرایطی که هم اکنون داریم . یکی از خبرنگاران می گفت : در یکی از استان های محروم کشور ، هیئت دولت به ریاست احمدی نژاد جلسه داشت ، دیدم پیر زنی زیاد دور و بر محل جلسه پرسه می زنه ، پرسیدم مادر جان دنبال کسی می گردی ؟ گفت نه ! منتظرم احمدی نژاد بیاد بیرون ، دعوت کنم به خونه مون ، براش املت درست کرده ام .

باری قطار انقلاب که آمد ، شاه ایران زیر چرخ هایش جان باخت و ملت ایران زمام امور را به رهبری امام خمینی بدست گرفتند ، اول قدم ، از سرمایه داران ، سلب مالکیت شد و پس از آن ، حضرت امام با شناختی که از ساختار اقتصاد ایران داشت ، بخوبی در یافت که « بورژوازی ملی » و یا باصطلاح همان « سرمایه دار ملی » طبق تعاریف معمول در جهان ، در اقتصاد ایران نقش تعیین کننده ای ندارد و اگر هم داشته باشد ، نحیف است و بقایش بسته به پستان های پر از نفت ایران دارد . لذا حضرت امام این طیف را ( نهضت آزادی را ) در لیست سیاه انقلاب قرار داد و پس از آن بود که قطار انقلاب مملو از پابرهنگان شد . و جنگ فقر و غنا آغاز شد و ...
« من گمان نمی کنم که دنیا تاکنون مثل
این دوره ای که ما در آن زندگی می کنیم ، شیطان داشته است ، هر چه دنیا پیشرفت کرده است ، شیطانها هم در کارهای شیطانی شان پیشرفت کرده اند . امروز که به اصطلاح عصر تمدن و ترقی و پیشرفت است ، عصر شیطانهاست و دنیا در دست شیاطین است و استثنایش بسیار کم است . باید همانطور که انبیای عظام و اولیای خدا قیام و جانفشانی کردند ، در این عصر هم همه شما و ما ، روحانیون ، ملت ها و ستمدیده های تاریخ قد علم کنند و جلوی این شیاطین بایستند . اگر سستی شود ، شیاطین همه عالم را می بلعد .آنها به اسم صلح و دوستی ، جنگ افروز اول جهانند . » ( امام خمینی ، کوثر ج 2 ص 771 )
« می خواهیم جلوی دیکتاتوری را بگیریم . ولایت فقیه ، ولایت بر امور است که نگذارد این امور از مجاری خودش بیرون برود . نظارت کند بر مجلس ، بر رئیس جمهور که مبادا یک پای خطایی بر دارد . نظارت کند بر همه دستگاهها » .
و این چنین بود که :
« دوران عمل به نسخه های غربی در کشورهای اسلامی سپری شد . » ( مقام معظم رهبری )
زنده باد قارون : بعضی از انسان ها آدمی را به یاد خدا می اندازد ، این یک روایت است و هاشمی رفسنجانی هم همیشه خدا مرا به یاد قارون می اندازد . ایده هایش ، سیاست هایش ، اعمالش همه و همه بوی قارون می دهد . ناطق نوری می گوید : « یک موقع آقای هاشمی می‌گفت یک زمانی قم بودیم و به آقای خامنه‌ای گفتم که آقا ما داریم طرف‌های سالاریه زمین می‌خریم و شما هم بیا یک تکه بخر و آقای خامنه‌ای در پاسخ گفته بودند که «آقای هاشمی تو که می‌دانی من اهل این حرفها نیستم. » +
و پس از آن هم که جامه ریاست جمهوری را بر تن کشید
، بیشتر قارون نواز شد ، قطار انقلاب را نگه داشت و در آغاز « پا برهنگان و مستضعفان » را از قطار پیاده ساخت و بعد در ایستگاه تنش زدایی ، در و دیوار شهر را از شعار « مرگ بر آمریکا » تهی ساخت و در مراحل بعد ، پول نفت و وام های بانک جهانی و صندوق بین المللی پول را در اختیار طبقه متوسط قرار داد تا نهاد های دولتی این ملت را به خود اختصاص داده و تجمل گرایی شاهانه را بار دیگر در نظام جمهوری اسلامی ایران رواج دهند .
علی اکبر محتشمی پور می گوید : « شاخصه‌هایی که امام برای اسلا‌م آمریکایی ، مطرح می‌کردند ، اسلا‌م مرفه بی‌درد ، اسلا‌م سرمایه‌داران مستکبر و اسلا‌م تن‌پروران بود . امام با تجملگرایی مخالف بودند و ساده زیستی را شعار ملت ، کشور و جمهوری اسلا‌می می‌دانستند . آن وقت رئیس‌جمهور مملکت ( هاشمی ) می‌آید در نماز جمعه (18 آبان 1369) می‌گوید : چه کسی گفته تجمل‌گرایی اشکال دارد ؟! اصلا‌ً نماز جمعه باید مانور تجمل باشد و از این تعبیر‌ها... آنهایی که باید پشتوانه انقلا‌ب باشند از انقلا‌ب جدا شدند ؛ و رفتند به سوی همان اسلا‌م آمریکایی که امام نسبت به آن هشدار داده بودند ! »  
( پایگاه اینترنتی عدالتخانه ، گفتگو با محتشمی‌پور ، چهارشنبه 25 اردیبهشت 1387)
و در نهایت « ولایت فقیه » به داد این ملت رسید و بقول امام راحل ولایت بر امور کرد و نگذاشت امور از مجاری خودش بیرون برود . نظارت کرد بر مجلس ، بر رئیس جمهور که مبادا یک پای خطایی بر دارند .
 
مقام معظم رهبری ، در پیام به گردهمایی سراسرى فرماندهان بسیج ، 2 آذر 1368می گوید : این‌جانب از این‌که کسانى مى‌کوشند تا در میان مردم ما رسم تجمل‌گرایى و اسراف و ولخرجى را شایع کنند ، شدیدا نگران و متأسفم ! » و یا در دیدار مسؤولان‌ نظام ،‌ ?? مرداد ????می فرماید : « نمى‌شود ما در زندگى مادّى مثل حیوان بچریم و بغلتیم و بخواهیم مردم به ما به شکل یک اسوه نگاه کنند ؛ مردمى که خیلی‌شان از اولیات زندگى محرومند ! من و شما همان طلبه یا معلم پیش از انقلابیم . اما حالا مثل اشراف عروسى بگیریم ، مثل خانه اشراف خانه درست کنیم ، مثل حرکت اشراف در خیابانها حرکت کنیم ! اشراف مگر چگونه بودند ؟ چون آنها فقط ریششان تراشیده بود ، ولى ما ریشمان را گذاشته‌ایم ، همین کافى است ؟! نه ، ما هم مترفین مى‌شویم.  واللَّه! در جامعه اسلامى هم ممکن است مترف به وجود بیاید ! از آیه شریفه "و اذا اردنا ان نهلک قریة امرنا مترفیها ففسقوا فیها..." بترسیم ! تُرف ، فسق هم دنبال خودش مى‌آورد ".
اما قارون انقلاب ما گوشش به این حرف ها بدهکار نبود ، او راه خود را می رفت و می پنداشت :
« مگر میشود در دنیایی که به دهکد? جهانی تبدیل شده تعامل نکنیم ؟ مگر میشود با ستیز با دیگران و در پیش گرفتن سیاست ستیز ، درگیری و تهاجم جلو برویم ؟..." ( هاشمی ، ایسنا  ?? آبان ?? )
و پاسخ می شنید :
« امروز امریکا و صهیونیزم مظهر استکبارند ؛ لیکن هر جا ، هر کس ، هر دولتى و هر مجموعه‏اى که نسبت به دیگران استکبار بورزند ، آفتى در جامعه‏ بشرى و در نظام زندگى انسان بوجود مى‏آورند . "ستیزه‏ با این حالت هم یک حالت مطلوب اسلامى است . »  ( مقام معظم رهبری ، شهریور 1387)
مرگ بر قارون : آن روز که میدان ولی عصر تهران میزبان برنده گان 22 خرداد 88 بود . شعاری فضای میدان را به لرزه در آورد : « مرگ بر شاه » اینان همانانی بودند که در سوم تیر 84 هاشمی رفسنجانی را از قطار انقلاب پیاده کرده بودند و این بار عریان تر سخن می گفتند . آنان می دانستند که هاشمی در سایه با « نگاه » و « تغییر قیافه » چهار سال تمام ، باد و مه و خورشید و فلک را ، اوایل همچون لاک پشت و این آواخر چون جت فانتوم بکار گرفت تا دولت انقلابی احمدی نژاد را از بیخ و بن بر اندازد . آنان دیدند پسران رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را ، آنها دیدند دختران رئیس خبرگان رهبری را ، که همگی به جنگ ولی خدا آمده بودند . میر حسین موسوی را دیدند ، نخست وزیر دوران دفاع مقدس را ، او با فرزند محمدرضا شاه پهلوی همسنگر شده بود . آنها خجالت کشیدند از جهانیان  وقتی دیدند اکثر قریب به اتفاق سربازان فرهنگی سید محمد خاتمی ، رئیس جمهور اسبق ایران ، در رسانه های دشمنان این مرز و بوم ، پرچم انقلابات مخملین آمریکا را بر دوش گرفته و آتش بیار معرکه شیطان ، شیطان بزرگ شده اند و ...
باری قطار انقلاب همچنان ترمز بریده به پیش می تازد و مسافرانش « پا برهنگان و مستضعفان » اند . دیگر کسی را یارای پیاده کردن این ها نیست ، این ها وارثان انقلابند و دیگر خطبه های « تجمل گرایی » و « تفره افکنی » و « فرا جناحی » و « اعتدال » و ... آنان را به وجد نمی آورد ، دیگر دوران این قبیل انشاءها سپری شده است ، مردم ایران اینک منتظر زنگ « حساب » اند .



کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/4/31:: 1:16 عصر     |     () نظر