هفتهی گذشته رادیو گفتوگو مناظرهای میان کلهر مشاور رسانهای رئیسجمهور، نوباوه عضو کمیسیون فرهنگی مجلس و آشنا استاد ارتباطات برگزار کرد.
به گزارش رجانیوز، این مناظره به بررسی نقش رسانهها در انتخابات ریاست جمهوری اختصاص داشت که عملاً بخش عمدهای از آن به بحث درباره عملکرد صداوسیما در زمینه انتخابات منجر شد.
متن کامل این مناظره خواندنی در ادامه آمده است:
مجری: رسانه ها در عصر جهانی شدن یکی از مهمترین ابزارهای جنگ بین قدرتها محسوب هستند. در واقع، امروزه رسانه ارتباط جمعی نقش ویژه ای در تامین منافع ملی کشورها و یا نقض آن پیدا کرده است. تحولات یکی، دو ماه اخیر هم که درطول انتخابات رخ داده است، اهمیت تحلیل و بررسی نقش رسانه ها ی داخلی و بیگانه را دو چندان می کند. طبیعتاً از رسانه های بیگانه نمی شود انتظار تأمین منافع ملی کشور را داشت اما این انتظار از رسانه های داخلی یک انتظار بهجا است که باید با کارشناسی علمی مد نظر قرار گیرد.
در برنامه امروز گفتگو سعی می کنیم با توجه به تحولات اخیر کشور به نقد و ارزیابی رسانه ها در تحولات اخیر بپردازیم. در این برنامه آقای مهدی کلهر مشاور رسانه ای رئیسجمهور و آقای دکتر حسام الدین آشنا استاد ارتباطات دانشگاه امام صادق (ع) و آقای بیژن نوباوه نماینده مجلس شورای اسلامی حضور دارند.
مجری: تحلیل شما از نقش و عملکرد رسانه های داخلی در جریان انتخابات اخیر ریاست جمهوری چیست؟
نوباوه: ما در مباحث آکادمی و علمی علوم ارتباطات کمبود داریم. اگر ما نقصی در علم ارتباطات کشورمان مشاهده می کنیم، در واقع به نوع نگرش ما و رسانه و علم ارتباطات بر می گردد. زمانی که آقای مک دوهان بحث دهکده جهانی را مطرح کرد، شاید بسیاری از مردم از جمله خبرنگاران تصور این بحث برایشان سخت بود. مثلاً در سال 1359 سفری که من به الجزایر داشتم، برای اینکه بتوانم یک دقیقه گزارش تلفنی را به تهران ارسال کنم، حدود 900 کیلومتر مسافت را در بیابان طی کردم تا به ابزاری برای ارسال گزارش دست پیدا کنم. اما امروزه با پیشرفت علم، این اطلاع رسانی بسیار راحت می شود و امروزه می توان گفته آقای مک دوهان را به خوبی درک کرد و ایشان توانستند در آن زمان به خوبی دهکدهی جهانی را پیش بینی کنند. ما امروزه می بینیم که این دهکده جهانی شکل گرفته حتی به نظر من نزدیک تر از یک دهکده است. ما از دهکده استفاده می کنیم، چون روابط کشورهای جهان بسیار به هم نزدیک شده و رسانه ها هم سریع گسترده شده اند. در این شرایط، علوم ارتباطات بسیار پیشرفت کرده و به درستی می گویند که رسانه ها مدیریت چهارم هستند. زمانی صحبت از جنگ نرم بود و از هر ده نفر شاید یک نفر متوجه میشد که جنگ نرم به چه معنا است اما امروزه مفاهیم کاملاً خودشان را نشان می دهند و کاملاً این موضوع را در انتخابات خودمان و یا جنگهایی که در سایر کشورها اتفاق می افتد می توانیم درک کنیم. ما می بینیم که در چین مسلمانان را قتل عام می کنند و یا یک خانم مسلمان مصری را در دادگاه جلوی چشم قاضی و پلیس قطعه قطعه می کنند ولی صدای دنیا درنمی آید. بررسی رسانه ها در این شرایط بسیار پیچیده است. ما صاحب تکنولوژی پیشرفته نبوده ایم اما به لطف خداوند در طی این چند سال خوب توانستیم حرکت کنیم. ما زمانی ضربه پذیر می شویم که گوشه خاکریز خالی مانده باشد و دشمن از همین گوشه خالی خاکریز نفوذ کرده و یا از نقطه ضعف ما استفاده کرده و آنها شناختشان از ما بهتر است.
آنها تسلط شان بر علوم روانشناسی، روانشناسی اجتماعی، جامعه شناسی از ما بیشتر است. و بر اساس نیاز جامعه برنامه خود را تدوین می کنند و از خلاءی که ما ایجاد می کنیم آنها به خوبی بهره برداری می کنند.
آشنا: می توان گفت که الآن به نوعی گرد و خاک انتخابات خوابیده و صحبت کردن جدی راجع به مباحث انتخاباتی( انتخابات رسانه ای) نمی تواند شائبه چیزهای دیگری را داشته باشد. من کار را تقسیم می کنم به یک جمله کلیدی و چند ملاحظه. جمله کلیدی من این است که انتخابات ایران در سال 88 آزمایشگاه بزرگ رسانه های داخلی، خارجی منطقه ای، جهانی، روزنامه نگاری شهروندی، رسانه های جایگزین و رسانه های مدنی بود. آزمایش بزرگ به این معنا که در این انتخابات جنبه رسانه ای انتخابات وارد تاریخ ارتباطات جهانی شد. البته خوب و یا بد بودن آن یک بحث دیگری دارد. اما ما یکبار دیگر هم وارد تاریخ مطالعات ارتباطی شدیم. ایران یک بار در جریان انقلاب اسلامی وارد نظریه پردازی های ارتباطات در جهان شد. سؤال این بود که به هر حال رادیو و تلویزیون ملی ایران که سومین سازمان رسانه ای آسیا تلقی میشد، چگونه در برابر اعلامیه های امام، نوارهای کاست، اعلامیه های زیراکسی، دیوار نوشته ها و الله اکبرهای شبانه مردم و در نهایت تظاهرات عظیم تاسوعا و عاشورا شکست خورد. این سؤال خیلی بزرگی است برای نظریه پردازان علم ارتباطات سیاسی که یک سازمان قدرتمند رسانه ای چگونه می بازد و نمی تواند افکارعمومی را مدیریت کند. در اینجا ما وارد نظریه پردازی های ارتباطات شدیم. نظریه های مختلفی ارائه شد از جمله نظریه ای که با عنوان انقلاب بزرگ و رسانه های کوچک مطرح گردید. که مربوط به خانم آنا بل سربنی محمدی و آقای دکتر علی محمدی بود که همچنان در دانشگاه ها تدریس می شود. در انتخابات سال 1376 ایران هم تلقی این بود که سازمان رادیو و تلویزیون ایران از یک کاندیدا حمایت میکند و بی طرفی رسانه ای رعایت نشده است اما در مقابل کاندیدایی رای آورد که سازمان صداوسیما نسبت به آن به نوعی ادعا میشد که جفا کرده است. و این نیز پدیده ای بود مبنی بر این که چگونه رادیو وتلویزیون نتوانسته افکار عمومی را به گونه ای هدایت کند که کاندیدای مورد نظرش رای بیاورد. سومین بار هم که وارد نظریه پردازی های جدی ارتباط سیاسی در سطح رسانه های جهانی شدیم مسئله انتخابات ریاست جمهوری دوره دهم بود. این وضعیت را از جنبه های مختلف میتوان دید اما یک جنبه آن این است که با توجه به وجود یک نظام اطلاع رسانی قوی ملی به نام سازمان صداوسیمای جمهوری اسلامی و اخراج خبرگزاری های خارجی به دلایل مختلف (جاسوسی، ارسال اخبار نادرست و...) چگونه اخبار ایران بدون استناد به تلویزیون رسمی و بدون استناد جدی به خبرگزاری های داخلی خبر اول دنیا می شود. بنابراین وقتی مسئله مهم است چیزی که فدا می شو،د دقت است. یعنی وقتی اهمیت موضوع و لزوم سرعت پذیرفته می شود، بسیار راحت، دقت، شفافیت، عینیت و بی طرفی، تبدیل به ارزشهای ثانویه می شوند.
چیزی که در دنیا به عنوان روزنامه نگاری شهروندی مطرح می شود، معمولاً در مسائل محیط زیست و کمتر سیاسی است، اما این روش اینبار وارد حوزه مسائل بسیار جدی مانند خشونت های خیابانی، مستند قرار گرفتن برای تقلب و یا عدم تقلب در انتخابات شد. این دوره از انتخابات یک اهمیت تاریخی برای نظریه پردازی ارتباطات جهان دارد که ما باید منتظر ده ها مقاله باشیم که در این زمینه تولید می شود و مهم این است که چند تا از این مقاله ها توسط نویسنده های ما نوشته خواهد شد. این مسئله که با توجه به اخراج خبرنگاران خارجی خبرهای مربوط به ایران در سراسر جهان پخش می شد یک موضوع مهمی است برای مطالعه در علم ارتباطات و فن اوری.
کلهر: در کشوری جنگی صورت گرفته و کمبود منابع نیز وجود دارد اما رسانه می تواند به گونه ای عمل کند تا مردم فکر کنند، هیچ مشکلی نیست و همه چیز عادلانه تقسیم می شود. در زمان جنگ جهانی دوم در انگلستان بچه ها را از خانواده ها جدا می کردند و به منطقه ای درشمال انگلستان می بردند و بعد از جنگ آنها را به خانواده ها بر گردانند اما بعضی از آنها پدر و مادر خود را در جنگ از دست داده بودند، این مسائل از نظر عاطفی بسیار دشوار است اما رسانه های مثل روزنامه ها، مجله ها و رادیو در این زمان اقداماتی صورت دادند و چون می دانستند که باید این فضای پر تنش را آرام کنند و نشاط و سلامت را به کشورشان برگردانند، آنها توانستند از طریق رسانه ها روی افکار عمومی تاثیر بگذارند و این قضایا را به فراموشی بسپارند. من فکر می کنم در این انتخابات یک برنده وجود داشت، آن هم مردم بودند و یک نقطه اتکاء به نام رهبریت نیز وجود داشت. تمام جریانات سیاسی بازنده بودند. (این نظر شخصی خودم است) رسانه ملی نیز با وجود انجام کارهای زیاد جزء بازنده ها است وقتی مسئله ملی شد، نگاهها باید فرق کند دیگر نگاه گروههای سیاسی چپ و راست مطرح نیست، بحث یک کشور است. خوشبختانه کشور ما به لحاظ مادی میان کشورهای منطقه و جهان جزء 30 کشوری هست که بیشترین میوه، خوراک و پوشاک را در اختیار داریم اما لذت این ابزارهای مادی را نمی بریم. ما با وجود فراوانی ابزارهای مادی، نق زدن رسانه ای را در کنار تمام کارهایمان تمرین کرده ایم و این نق زدن یک جور اعتبار شخصیتی شده که بسیار خطرناک است. به نظر من اگر بزرگانی که در عرصه رسانه ای هستند، سیاست گذاری کنند، فضای کشور را از این حالت کدر و تاریک است، تبدیل به یک فضای سفید و زیبا میکنند. زمانی بود که 3 نوبت بمباران در شهرها صورت می گرفت، با این وجود ما در آن موقع خیلی احساس خوشبختی می کردیم. من فکر می کنم یک تخم مرغ نیمرو را هزار جور می توان خورد ولی باید سعی کرد زیباترین نوع خوردن را انتخاب کرد. آنچه که رنسانس را در غرب نهادینه کرد، رمانی بود که توسط رمان نویسهای آگاه غربی بر اساس تفکر رنسانسی نوشتند. یک رسانه توانمند نیز می تواند بر افکار و اندیشهها تأثیر بگذارد. به نظر من کمی به زیبایی شناسی زندگی بپردازند، زندگی مجموعه نقاطی از لحظه است که یک پازل را تشکیل می دهد، این نقاط هرچه خاکستری شود، در نهایت پازل شما یک تابلوی چرکی خواهد بود، پس بیایید از لحظه لحظه زندگیامان استفاده کنیم.
نوباوه: فرهنگ محاوره ما خیلی متفاوت از نوع افکار رسانه ای ما نیست. خبرهای انتخابات علی رغم میل ما پخش گردید، چنانچه باید، در آنها صداقت و راستی باشد که بسیاری ازآنها رعایت نشد. ?یا با گرفتن و بستن و ندادن می توانیم یک خبر و رسانه ی موفق داشته باشیم؟
امروزه چیزی که در رسانه مهم است، چگونه گفتن است. امروز نمی توانیم بگوییم که خبری را من نگویم و یا کمی دیرتر بگویم، زیرا خبر را کسی دیگر خواهد گفت، چه بسا به دروغ. چگونه گفتن و اول گفتن، بهدست گرفتن افکار عمومی است. امروزه دیگر زمان آن نیست که ما بخواهیم ماهواره ها را جمع کنیم و حتی نمی توانیم بگوییم آیا ماهواره ها را باید جمع کنیم یا نه؟ دشمن از جایی می آید که ما غفلت کرده باشیم و خلأ را نتوانسته باشیم، پر کنیم. ارتباط رسانه ای با فرهنگ بسیار تنگاتنگ است. اگر ما به تاریخ ریاست جهوری امریکا نگاه کنیم، از ابتدا تا ریگان و کارتر و جرج دبلیو بوش که یک گاوچران بوده، در زمان مناظره ها یک کلمه نقض از زبان ایشان نمی شنیدیم و اگر قرار بود توهینی و یا نقضی گفته شود، فردی حضور داشت که آشنا با منافع ملی بوده و سریعاً تذکر داده است. رسانه ها مجموعه رفتارهای فرهنگی ما هستند. زمانی که می خواهیم یک بررسی رسانه ای کنیم، باید حتماً فرهنگ را نیز بررسی کنیم و باید فرهنگ و رسانه با هم همسو باشند.
مجری: آیا ما باید رسانه را بر مبنای فرهنگ بچینیم و یا فرهنگ را بر مبنای رسانه؟
کلهر: امریکا با وجود اینکه کشور مهاجرپذیری است و اکثر جمعیت آن، ریشه در آن کشور ندارند، بنابراین یک چنین کشوری بسیار آسیب پذیر و بی فرهنگ است، هر لحظه ممکن است از هم بپاشد. در اینجا سینما، خیلی نقش ایفا می کند، نقش سینما در امریکا با تمام دنیا متفاوت است. در سینماهای این کشور، تیمهایی وجود دارد که حتی سیاستمداران را تربیت می کنند. امریکایی ها در این زمینه بسیار کار کردند و گفتند آنچه را که ایده آل است، ما بهصورت فیلم می سازیم و این فیلمها روی خیلی ها اثر می گذارد. واقعیت این است که اگر رسانه، دانشگاه و الگو شود، می تواند از واقعیت موجود به یک واقعیت مطلوب و معبود برسد. اما در فیلمهای ما، مثلاً در ماه رمضان 28 روز افراد همه با چهره های بد هستند که در روز آخر بر می گردند و خوب می شوند. هنوز در شهرهای کوچک و روستاهای ما از طریق رسانه، دنیا را خیلی زیباتر می بینند. چرا رسانه های ما اول فاضلاب های غرب را باز می کنند، در صورتی که در غرب چیزهای دیگری نیز وجود دارد.
رسانه می تواند هر دو وجه را داشته باشد، هم خوب باشد و هم بد. من مخالف دروغگویی در رسانه ها و سانسور رسانه ای هستم و معتقدم با سانسور، آنچه که ما دنبالش هستیم، بهدست نمی آوریم و بایدها در آن مطرح نمی شود، در صورتی که زندگی دقیقاً با بایدها ساخته می شود. انبیا و امامان ما همیشه بایدها را مطرح کرده اند و نکات ریز زندگی نیز از نظر آنها دور نبوده اما متأسفانه رسانه های ما این کار را نمی کنند. ما می توانیم فیلمهای بهتری داشته باشیم و به همین سریالها قناعت نکنیم. من معتقدم رسانه، نقش بهسزای در شرکت مردم در انتخابات نداشت و اگر رسانه نبود، شاید 300، 400 نفر کمتر شرکت می کردند. مردم می خواستند در سرنوشت خودشان شرکت کنند که کردند.
آشنا: آقای کلهر، مردم ما در انتخابات سال 84 با همین نظراتی که الآن بیان می کنید، آشنا شدند. خیلی از مردم آقای احمدینژاد را نمی شناختند اما وقتی دیدند، کلهری است با این ادبیات از آقای احمدینژاد دفاع می کند، خیلی دلها گرم شد و خیلی امیدها بسته شد. اما شما در تمام مناظره ها با آقای احمدینژاد بودید و نوع ادبیاتی که به کار رفت، با نوع گفتار و نگاه امروز شما شباهتی ندارد. یا شما هیچ ربطی با رئیسجمهور ندارید و دو شخصیت متفاوتی هستید که بعضی وقتها کنار هم دیده می شوید یا اینکه شما دو نوع ادبیات دارید. یک بیان کاملاً حرفه ای که در مناظره ها خروجی آن را دیدیم و بعد در میدان ولیعصر دیدیم (آقای کلهر: آنها ربطی به من نداشت) یا اینکه این اصطلاح مشاوره رسانه ای را باید برایش فکری کرد. اگر ما فکر کنیم مردم با تصویر سازی رسانه ای، احساس خوشبختی میکنند یک امر واقعی است زیرا ما با تصوراتمان بیشتر زندگی می کنیم تا با واقعیتها. من حرف شما و آقای نوباوه را قبول دارم که یک رابطه بین مردم و حاکمان وجود دارد. آقای احمدینژاد، آقای موسوی، آقای کروبی، آقای رضایی نماینده همین مردم هستند و هر کدام گفتمانی را در این کشور نمایندگی می کنند، دیدگاه ها از حرفهای هر 4 نماینده مشخص می شود. آن چیزی که من در صحبتهای آقای احمدینژاد در 3 مناظره و وقت اضافه و سخنرانی ها دیدم، ترسیم یک فضای کاملاً قطبی بود و حق و باطل به یک نوع ادبیات، یزید و امام حسین را در این فضاها ترسیم می شد. این نوع قطبی کردن در گفتارهای آقای موسوی و آقای کروبی نیز بود اما شاه بیتش در گفتارهای آقای احمدینژاد دیده می شد. این نوع قطبی کردن فضا، قطعاً در میزان حضور و میزان احساس حضور نقش داشته است. در ضمن طی تشکری که مقام رهبری از صداوسیما کردند و به نقش صداوسیما در به صحنه آوردن مردم در انتخابات اشاره کردند و این نظر شما را که می گویید مردم خودشان به صحنه می آمدند را رد می کند (کلهر: رهبری نقش مناظرات را فرمودند)
صداوسیما، 3 نقش اساسی را برای خودش تعریف کرده: 1- نقش پیش از انتخابات 2- نقش حین انتخابات 3- نقش پس از انتخابات. صداوسیما برای پیش از انتخابات بهطور مفصل برنامه ریزی کرد و برنامه ها را نیز اعلام کرد. معمولاً در انتخابات قبلی نیز این اقدامات را انجام داده و این دور در این قسمت با دوره های گذشته زیاد فرق نمی کند. اما زمانی که تبلیغات انتخاباتی شروع شد، با توافقات کاندیداها براساس ایده های صداوسیما برنامه ها شروع شدند و آن بسته انتخاباتی اجرای صداوسیما بسته مهم و قابل مناقشه است. من تنها صداوسیما را در این جریانات مقصر نمی دانم. در دوره قبل، زمان آقای خاتمی برنامه انتخاباتی، 3 محور اصلی اقتصادی، سیاسی و فرهنگی و بعد سیاست خارجی داشت و 3 نفر مجری- کارشناس به این اصول پرداختند. در هر برنامه، این 4 نفر بر سر یک محور با هم گفتگو می کردند و یک مجری که در موضوع مربوطه از کاندیداها قویتر بود، حضور داشت اما در این دوره، تک تک کاندیداها خودشان در مناظره ها شرکت کردند، در این دوره اتفاقی که رخ نداد، نماینده کاندیداها در مناظره ها شرکت نداشتند (کلهر: در جلسه ای که آقای ضرغامی نماینده کاندیداها را دعوت کردند، خود نماینده ها اینگونه خواستند که کاندیداها در مناظره ها شرکت کنند هرچند که در دعوت بعدی اعتراض داشتند که چرا نماینده کاندیداها نباید در مناظره ها شرکت کنند)
تفاوت عرض من با جنابعالی این است که بنده انتخابات را حق ملت می دانم نه نماینده ها و از موضوع حقوق ملت و برنامه ریزی کلان ملت صحبت می کنم، در بسته انتخاباتی که به عنوان رسانه ما دیدیم، یک نقص کار، نوع برخورد هجومی بود که در اولین برنامه بین آقای احمدینژاد و موسوی رخ داد و سیل اتهامات و ادعاهایی که بین این دو نفر رد و بدل شد. سومین بخش بسته مناظره، وجود کارشناسان مستقلی بود که ادعاهای کاندیدها و کارشناسان را نقد و برنامه ریزی کنند.
کلهر: طبق آمار و سیدیهای موجود، در طول دوره انتخابات نقد علیه دولت در تمام شبکه های صداوسیما به قدری جدی بود که نماینده ای از دولت نتواند پاسخگو باشد.
نوباوه: ما وقتی خلأیی را که از جریانهای تبلیغاتی بوجود آمده، بخواهیم توسط کارشناسان مجرب از بین ببریم، بهجز کارشناسان، افراد زنده ای هم هستند که بتوانند مطالب را نقد کنند. کاری که BBC در کشور ما کرد، همین نقدی بود که ما بهتر از آنها می توانستیم انجام دهیم. ما قبل از بحران نیز می توانستیم صحبت کنیم اما چرا این صحبتها و نقدها صورت نگرفت. چرا از این خبر و نقد کارشناسی دیگران (رسانه های بیگانه) استفاده کردند.
کلهر: به نظر من تنها مناظره ای که در انتخابات برگزار شد، مناظره بین آقای احمدینژاد و آقای رضایی بود اما بقیه برنامه ها مناظره نبودند. در این مناظره، یک موضوع بسیار جدی و مهم اقتصادی مورد بحث و گفتگو قرار گرفت. در ایران این موضوعات اقتصادی است که بسیار جدی است و باید بر سر آن بحث های بسیاری صورت بگیرد.
شما (آقای آشنا) که گفتید اگر ما به عنوان مشاور هرچه بگوییم، آقای احمدینژاد گوش می کنند، اینگونه نیست. من به عنوان مشاور هستم اما اینکه من هر چیزی که بگویم، ایشان گوش کنند، اینگونه نیست، در برخی موارد گوش می دهند و در برخی موارد هم اصلاً گوش نمی دهند. به نظر من از الآن برای 4 سال آینده برنامه ریزی باید بکنیم تا در آن زمان دوباره دچار مشکل نشویم.
آشنا: بستهی سومی که عرض می کنم، بسته کارشناسان مستقل است که با بسته دوم کارشناسان وابسته متفاوت است. فرض کنید رئیس گروه عمران دانشگاه تربیت مدرس بگوید این ادعاها که مطرح می شود، درست است یا خیر؟ ما این کارها را می کنیم یا نمی کنیم و چه برنامه هایی داریم، البته وابسته هم نباشد.
بسته چهارم، برنامه ریزی است که ما می خواهیم فعالانه وارد آن فضای معنوی و مدنی شویم. نقش جدی که صداوسیما باید انجام میداد و بسیار هم مهم بود ولی انجام نداد. روند نظرسنجی ها در انتخابات، نمایانگر برد آقای موسوی نبود البته رشد آرای آقای موسوی را نشان می داد اما
اگر در کشور نظرسنجی شود، نظرسنجی از طرف چه کسی است؟ مالک نظرسنجی خود مردم هستند. هر نظرسنجی که می شود، یک انتخابات است.
نوباوه: در ایلات متحده نیز میزان رأی دموکراتها و جمهوریخواهها مشخص بود. این آماده سازی افکار عمومی برای قبول یک واقعیت اجتماعی به وظیفه صداوسیما است.
آشنا: در طول تبلیغات انتخاباتی، طرفداران هر کاندیدا در دو سوی خیابانها می ایستادند و با لبخند به روی هم، شعارهایی را می دادند، آیا این لبخندها واقعاً لبخند بودند یا نیشخند، و آیا این آرامش، آرامش قبل از طوفان بود؟
وقتی افکار عمومی دو طرف، انتظار برد مطلق را دارند و هیچ کس هم به آنها نگفته اینگونه نیست و باید یک نفر برنده و یک نفر بازنده باشد، فردای انتخابات مردم نمیخواهند بحث 10 میلیون اختلاف را قبول کنند.
چرا ما باید بحث پس از انتخابات را برای اولین بار داشته باشیم؟ چرا هزینه های بعد از انتخابات را باید بپردازیم؟ برای اینکه کسی فکر کرده اولین بار است، اشکالی ندارد؟ اما نه، خیلی هم اشکال دارد. این قضیه برای اولین بار در کشور ما بوده، درست، اما در دنیا که اولین بار نبوده است. آن کسانی که تدبیر برای انتخابات در کشور می کنند، باید فکر عواقب آن نیز باشند.
کلهر: من در سال 76 در سازمان بودم و نظرسنجی ها را نیز داشتیم و تا چهارشنبه آخر نیز همین روحیه بین طرفداران آقای ناطق نوری و طرفداران آقای خاتمی وجود داشت. ولی این بار، یک برنامه ای وجود داشت که از یک سال پیش در کشور ما صورت گرفته بود و مقصر این رویدادها نیز هیچکدام از کاندیداها نبودند.
آشنا: آقای آخوندی در جلسه با مقام معظم رهبری گفتند، من در آن زمان به آقای ناطق گفتم که تمام شد، یعنی کاندیدای بازنده پیش از پایان انتخابات مشخص شد. لذا ساعت 10 صبح فردای انتخابات، ایشان به کاندیدای برنده تبریک گفتند، به این دلیل بود که می دانستند باخته است. اما آقای موسوی ساعت 10، 11 شب انتخابات اعلام می کند که پیروز شده است.
نوباوه: رفتارهای ما است که سیاستهای ما را می سازد. حرفهای شما را قبول دارم اما مگر صداوسیما، خودمان نیستیم. این یک برآیند فرهنگی کشور است. ایسپا در جریان موج فرهنگی، آماری را ارائه کرد و من به آنها گفتم که چرا این آمار را قبلاً اعلام نکردید. طبق این آمار نشان می داد که آقای موسوی در شهرستانها، طرفدارانشان کمتر بود ولی آنها این آمارها را تا قبل از انتخابات اعلام نمی کردند. صداوسیمای ما تا چه حد اختیار دارد که هر چیزی را اعلام کند؟ اگر این آمارها اعلام شده بود، صداوسیما پخش نمی کرد و در عدم پخش این آمارها تصمیم گیرنده صداوسیما بود، فرمایشات شما درست است.
آشنا: در مناظره 2 کاندیدای روبروی هم، شما نمی توانید پیش بینی کنید که چه پیش می آید و چه صحبتهایی می شود؟
نوباوه: دستور رسمی مناظره ها از سوی آقای ضرغامی بوده است، حال هم حسن ها و هم ضررهایی داشته است.
کلهر: من فکر می کنم مناظره ها در مجموع گل سر سبد این انتخابات بوده و یکسری آثار کوتاه مدت و میان مدت و بلند مدت را داشته است وما نباید شجاعت و زحمات آقای ضرغامی را با نقدهای یک جانبه زیر سؤال ببریم.
آشنا: واقعیت این است که در مناظره ها، رفتار کاندیداها قابل پیش بینی نبوده، چون سطح آنها بالا بود. به دلیل اینکه نمی توانید و نباید رفتار کاندیداها را درون مناظره مدیریت کنید، مجبورید فضاهای بیرون از مناظره ها را کنترل کنید. وقتی ما یک سری مسائل را ناقص بلدیم، آنها خراب می شوند. یا نباید انجام دهیم یا باید یک سال از مناظره های ریاست جمهوری در امریکا و کشورهای دیگر که مطالعه کرده ایم گذشته باشد. بعد هم کمی در جامعه عمومی تر شده باشد. اما این کار را نمی کنیم، دقیقاً مانند این است که ما با دیدن یک عمل جراحی قلب باز فکر کنیم جراح هستیم و اقدام به جراحی نماییم.
کلهر: مانند فیلم و سریال سازی های ما است.
آشنا: در سریال سازیها ما کشته نمی دهیم. 3 هزار نفر دستگیر نمی شوند و این قدر آشوب و نابسامانی ایجاد نمی شود.
نوباوه: در فرمایشات قبلی شما اشاره کردید که نوع تبلیغات صداوسیما مبین همه افکار جامعه نبود.
آشنا: نه نظرم این نبود. پیش از انتخابات کاری صورت گرفت که در درون انتخابات به یک معنا، اسیر مناظره ای بود که خودش درست کرده بود. اگر وزارت کشور به هر دلیلی ابتکاراتی در انتخابات داشته (رایانه ای شدن شمارش، 5 میلیون رأی تکمیل شده را دوبار اعلام کردند) و تغییراتی در نحوه و جمع آوری و شمارش و در نحوه اعلام نتایج اتفاق افتاده، نمی توان از نظر تدبیر رسانه ای نسبت به آن بی تفاوت بود. این تغییرات باید اعلام شود. صداوسیما و وزارت کشور باید کاملاً بهصورت هماهنگ با یکدیگر عمل کنند زیرا وقتی انتخابات تا این حد قطبی شده، مسئله اصلی اعتمادسازی است. وقتی کاندیداها پیشاپیش اعلام میکنند که برنده هستند و اگر برنده نشوند، حتماً تقلب صورت گرفته و این توهم در جامعه پخش می شود، صداوسیما برای این چه تدبیری را اندیشیده؟ باید با دوربین جلوی اتاق شمارش آرا می رفتند و مراحل وارد کردن آرا را به رایانه ها نشان می دادند و مردم می توانستند این تغییرات را ببینند و اعتماد سازی ایجاد شود.
نوباوه: ما از قبل میدانستیم و وزارت اطلاعات هم در مجلس اعلام کرده بود و می دانستند عامل این اقدامات چه کسی است اما چرا با توجه به این آگاهی، مانع این اقدامات نشدند و فرد شناسایی شده را دستگیر نکردند. پس در اینجا یا وزارت اطلاعات صحیح نمی گوید و یا غیر واقعی می گوید و اگر می دانسته، قصور کرده و به وظیفهاش عمل نکرده است. اگر ما فقط صداوسیما را مورد نقد قرار دهیم، بحثمان اشکال دارد. من از سازمان ایراد دارم اما همه ایرادات به صداوسیما بر نمی گردد. ما باید برای کاهش درگیری ها، افکار عمومی را آماده کنیم و مسائل را برایشان روشن کنیم.
اگر مطبوعات خودمان بیایند، اطلاعات را مطرح کنند و آمارها را به واقعیت بگویند، دیگر BBC نمی تواند بیاید و روی افکار عمومی مردم ما اثر بگذارد. اگر ما در رسانه نقدها را شکل بدهیم، مردم به سمت رسانه های بیگانه کشیده نمی شوند. در رسانه باید الگوسازی شود و فرهنگی عمل کرد. رسانه های ما باید در آگاه سازی جامعه فعالیت کنند و مثلاً وقتی آقای موسوی از قبل از انتخابات اعلام می کند که من برنده هستم و به عنوان یک رئیسجمهور با برخی رسانه ها صحبت می کند، باید این مسائل پشت پرده را برای مردم شفاف سازی کنیم. ما اگر این آسیب شناسیها را درست انجام دهیم، بسیاری از مشکلاتمان حل خواهد شد.
کلمات کلیدی: