محمدرضا ستوده/ طنزنویس بیکار
با اینکه می دانم با نوشتن این مطلب همین چهار فرصت شغلی بالقوه را در روزنامه های اصلاح طلب از دست می دهم اما عیبی ندارد، گاهی باید یک حرفایی را زد.
بگذارید این یادداشت را اینگونه شروع کنم.روز 17 مرداد(روز خبرنگار) با یکی از دوستان به دفتر آقای خاتمی واقع در خیابان جماران رفتیم.مِلکی با حدود 2 هزار متر مساحت و یک عمارت درباری در وسط آن.به همراه استخر و متعلقات دیگر.از دوستم پرسیدم: آقای خاتمی این دفتر را از کجا آورده؟ اینجا را خریده است؟
گفت: نه.احتمالاً بیت امام اینجا را در اختیارش گذاشته اند.
گفتم:بیت امام از کجا آورده که در اختیار ایشان گذاشته؟
و او دیگر چیزی نگفت!
این مطلب تا اینجا شبیه یادداشت های آقای حسین شریعتمداری در روزنامه کیهان شد ولی عجله نکنید چون شبیه تر هم می شود!
من نمی فهمم آقای خاتمی برنامه اش برای ما و مملکت چیست.حالا ما و مملکت هیچ،برنامه ایشان برای خودشان چیست؟
جریان اصلاحات قرار است دقیقاً چه چیزی را اصلاح کند؟
کسی از شما شنیده که اصلاح طلبان دقیقاً برنامه شان به طور مصداقی برای آینده کشور چیست؟
حالا که اینقدر زور می زنند تا به هر خواری و خفتی که شده در صحنه سیاسی باقی بمانند دقیقاً برنامه شان برای ما و کشور چیست؟
قرار است سیستم آبیاری کشاورزی را اصلاح کنند؟ زاینده رود را احیا کنند؟ قانون اساسی را اصلاح کنند؟قرار است داریوش و ابی در برج میلاد کنسرت بدهند؟قرار است اصلاحات تلاش کند تا 15 سال دیگر شورای نگهبان غلامحسین کرباسچی را تایید صلاحیت کند؟قرار است چمن ورزشگاه شیرودی ترمیم شود؟
دقیقاً کجا را می خواهند اصلاح کنند؟
من نمی دانم در این چهار سالی که آقای روحانی آمده اتوبان تهران-شمال چند متر پیشرفت داشته است ولی این را می دانم که ایشان یک کنسرت در مشهد نمی تواند برگزار کند.
آقای روحانی...اگر احساس می کنید به خاطر آن 19 میلیون رایی که مردم ایران و مشهد به شما داده اند، باید در مشهد کنسرت برگزار شود،با دستور مستقیم خودتان مجوز یک کنسرت در مشهد صادر کنید و خودتان هم در آن شرکت کنید،اگر هم نمی خواهید هزینه کنید،کلاً سکوت کنید و حرفی نزنید اعصاب ما را هم به هم نریزید.
من حق را به آقای علم الهدی می دهم.وقتی شما نسبت به مشهد احساس مسئولیت نمی کنید یک نفر باید مسئولیت این شهر را به عهده بگیرد.نمی شود که یک استان بدون متولی اداره شود.باز هم خدا پدرآقای علم الهدی را بیامرزد که بی مسئولیتی شما را نسبت به مردم مشهد جبران می کنند و بار شما را به دوش می کشند.
اما برگردیم به بحث برنامه اصلاح طلبان برای آینده کشور.من از این لحاظ برای اصولگرایان احترام بیشتری قائلم.چون حداقل برنامه ی آنها این است که به کشور آسیب بزنند ولی اصلاح طلبان همین برنامه را هم ندارند!
واقعیتش این است که من احساس می کنم اصلاح طلبان و در راس شان آقای خاتمی خودشان هم نمی دانند دقیقاً می خواهند چه کار کنند و چه باید بکنند ولی از آنجایی که شغل شان سیاستمدار بودن است می خواهند به هر ضرب و زوری در صحنه باشند،خیلی هم دغدغه آزادی و دموکراسی ندارند وگرنه رهبر اوپوزوسیون و لیدر اصلاحات یک مملکت صبح تا شب در یک باغ مصادره ای نمی نشست و برای ازدواج های منتهی به طلاق خطبه عقد نمی خواند!
من در سیره ی رهبران آزادی خواهی مثل گاندی و ماندلا هرگز ندیدم که در کنار مبارزه سیاسی، خطبه عقد هم بخوانند.
راستش اول از همه باید تکلیف آن باغی که شما آن را دفتر کارتان کرده اید مشخص شود بعد برویم سر اصلاحات در مملکت!
من نه طرفدار سبز هستم نه هیچ رنگ دیگری.به میرحسین موسوی هم رای ندادم.
چون تجربه نشان داده که نباید رنگی شد.
ولی مرد مومن...قبل از انتخابات 88 شما و آقای هاشمی آن بنده خدا(میرحسین موسوی) را انداختید جلو،علم حمایت تان را بلند کردید،گفتید:برو ما پشتت هستیم.بعد که همه چیز خراب شد هر کدام تان یک سوراخی پیدا کردید و متواری شدید.پیرمرد بیچاره ماند و حوضش...
دریغ از ذره ای تلاش از روی معرفت، جهت حل شدن مشکل این بنده ی خدا.
یا تاکتیک تان خیلی پیچیده است که من نمی فهمم یا اصلاً تاکتیکی وجود ندارد که من بخواهم بفهمم!
یک عده ای را فرستادید در مجلس.
آقای بهروز نعمتی که دنبال جبران هزینه هایی است که برای انتخابات کرده.آقای کواکبیان هم با آن پیام تاریخ شان در رسای عباس کیارستمی و طعم گیلاس، دست خود و ضریب هوشی اش را برای همه رو شد.دختر آقای صفدر حسینی هم سهمش را از سفره انقلاب برداشت.شما هم که در نیاوران پشت هم سیگار می کشید،خطبه عقد می خوانید و همچنان گفتگوی تمدن ها را تئوریزه می کنید.آقای هاشمی هم وقتی پسرش را می خواهند ببرند زندان در گوشش قرآن می خواند.
پدرجان! اگر پسر شما گناهکار است باید پدرش را در بیاورند،چرا در گوشش قرآن می خوانی و او را بیگناه جلوه می دهی؟ اگر بیگناه است بیخود سکوت می کنید
کلمات کلیدی: