شاید شما هم شنیده باشید که شیخ اصلاحات گفته «سر قبر پدرم هم نمی توانم بروم» چون هستند کسانی که بخواهند او را بزنند.
کروبی که تا پیش از انتخابات دهم ریاست جمهوری تنها یک لطیفه سیاسی بود و کارها و موضعگیریهایش موجب خنده مردم میشد، با نزدیک شدن انتخابات کم کم احساس شخصیت کرد و به اشتباه گمان کرد که واقعا کسانی که برایش کف و سوت میزنند حتما به او رای میدهند.
او که خود را رجل سیاسی میدانست هیچگاه نفهمید که دخترکی خبرنگار چگونه او را فریب داد و با سوالات خود، پاسخهایی از او گرفت که مشاورانش او را از مصاحبه منع کردند.
این ابوموسای زمان که منزلش را برای هزینه انتخابات فروخته بود، هیچگاه نفهمید چگونه کرباسچی با حیله گری از فیلم تبلیغاتی او برای تبلیغ خود و مبری کردن خود از اتهامهای مختلف بهره جست.
این شیخ ساده لوح که پس از انتخابات با ادعای تقلب بدون ارائه حتی یک سند نشان داد دچار سفاهت سیاسی است و شایستگی انجام فعالیتهای سیاسی را ندارد به قدری از بلاهت رنج میبرد که حتی حاضر شد تجاوز به پسرش را هم مطرح کند تا در بلوای پس از انتخابات حرفی برای گفتن داشته باشد ولی در نهایت با بی شرمی حرفش را در مورد تجاوزها پس گرفت، حرفی که به او دیکته شده بود.
به قطع و یقین، عملکرد و موضع گیریهای کروبی در یکسال گذشته بیش از این که به نفع حزب متبوع و طرفدارانش باشد خوراک تبلیغاتی برای دشمنان بود برای اثبات این مطلب کافی است سری بزنید به رسانههای معاند نظام مانند بیبی سی و صدای آمریکا، رادیو فردا و ... و مطالب آنها را پس از هر سخن و عملکرد این فتنهگر بخوانید. از این رو ناراحتی مردم از چنین سیاستمدارنمای روانپاکی دور از ذهن نیست چرا که عملکردش غیرمنطقی و موجب به هم ریختگی شهر و زندگی مردم شد.
به هر حال باید به کروبی گفت که تو هیچگاه یک سیاستمدار نبودی بلکه بازیچه دست دیگران برای رسیدن به اهدافشان بودهای و امروز هم وضعیت به وجود آمده را خود به وجود آورده ای و «خودت کردی که لعنت بر خودت باد»/ پایان
کلمات کلیدی: