مهدی جهانتیغی
مهندس معمار : انرژی هسته ای هم برای ما دردسری شد؟
ممد سوروس
مهندس معمار : از بس بی عرضه بودی، الان ما هیچ سهمی تو انرژی هسته ای نداریم
شیخ بذله گو :
مهندس معمار :
شیخ بذله گو :
ممد سوروس :
مهندس معمار :
شیخ بذله گو :
مهندس معمار :
ممد سوروس :
مهندس معمار : کلک!، تو که گفتی با سوروس ارتباط نداشتی؟
ممد سورورس : الان میگم ، صد سال دیگه هم میگم ارتباط نداشتم،خب زنگ بزنم یا نه؟!
شیخ بذله گو :
مهندس معمار :
شیخ بذله گو :
ممد سوروس :
شیخ بذله گو :
ممد سوروس : کی با تو بود هالو! داشتم با خودم حرف میزدم،در ضمن آقایان سران فتنه زنگ بزنم به سوروس یا نه؟
مهندس معمار :
شیخ بذله گو : جنبش مخملی من نه، بگو جنبش مخملی ما
ممد سوروس :
مهندس معمار : من از همه معذرت میخوام،الان در شرایط خوبی نیستیم بهتره این خاله زنک بازیهارو بذاریم کنار
شیخ بذله گو :
مهندس معمار :
شیخ بذله گو :
ممد سوروس :
مهندس معمار: ممد جان! یک زنگی بزن بی بی سی فارسی، ببین نظر اونها چیه؟خرد جمعی بدرد همین موقع ها میخوره دیگه!
شیخ بذله گو:
چند لحظه بعد ...
شیخ بذله گو : الو،الو،الو،هلو مستر،کن اسپیک انگلیش!
بی بی سی فارسی : سلام ، هالو تویی!؟
شیخ بذله گو : هالو خودتی پدر سوخته مزدور!
بی بی سی فارسی : چرا ناراحت میشی،آخه زنگ زدی بی بی سی فارسی بعد انگلیسی صحبت می کنی؟!
شیخ بذله گو : ببخش بی بی سی جون! میخواستم بگم جنش هسته ای بدجوری به ضرر ما تمام شده،چون ما هیچ نقشی توش نداشتیم،حالا باید چیکار کنیم؟
بی بی سی فارسی : گوشی رو بده دست بزرگترت تا بگم چکار کنید
شیخ بذله گو : مستر میگه گوشی رو بده به یک کوچکتر از خودت!
ممد سوروس : گوشی رو بده به من، در ضمن هالو هم خودت هستی!،الوالوالو...
بی بی سی فارسی : تویی ممد سوروس!به تو هم نمیتونم بگم
ممد سوروس : چرا به من نمیگی،مگه من چیکارمه؟
بی بی سی فارسی
ممد سوروس : مهندس جان ظاهرا شما بهترین گزینه برای رسانه های بیگانه هستید!
مهندس معمار : الو الو الو ... صدای منو دارید،1،2،3، امتحان میشه!
بی بی سی فارسی : گوشی رو بده دست زنت، به توهم نمیگم
مهندس معمار : غلط کردی...!
ممد سوروس : چرا گوشی رو قطع کردی؟
مهندس معمار : به تو ربطی نداره،مسئله خونوادگیه!
شیخ بذله گو : از قدیم گفتند اگر میخوای نشوی رسوا جهان همرنگ جماعت شو
مهندس معمار منظورت چیه؟
شیخ بذله گو : یعنی سه نفره بیانیه بدیم و اعلام کنیم "انرژی هسته ای حق مسلم ماست"!
در این لحظه زن مهندس معمار با نگرانی او را از خواب بیدار می کند
زن مهندس معمار : عزیزم چرا تو خواب اینقدر هذیون می گفتی؟
مهندس معمار : مگه چی میگفتم؟
زن مهندس
مهندس معمار : عجب!راستی ،گوشیتو بده میخوام لیست کسانی که بهت زنگ زدن رو چک کنم ،در ضمن از این به بعد گوشی بی بی سی فارسی رو تا اطلاع ثانوی جواب نمیدی،شیر فهم شدی؟
زن مهندس معمار : کفه مرگتو بذار، مثل اینکه کابوس بدجوری روت اثر گذاشته
مهندس معمار لحظاتی بعد دوباره به خواب عمیقی فرو رفت!
کلمات کلیدی: