شیخ بذله گو و مهندس معمار در کنار یک سفره هفت سین در حال گفتگو با یکدیگر هستند.
شیخ بذله گو : عرض کنم خدمت شما که تعطیلات بد نیست یک حال و هوایی عوض کنیم، مهندس!
مهندس معمار : من از خونم بیرون نمیرم
شیخ بذله گو گفت : نکنه ترسیدی کلک؟
مهندس معمار : نه اصلا ، من یک فرد انقلابی هستم
شیخ بذله گو : شمال، لب ساحل بد نیست، کیفی داره ها
مهندس معمار: دلت باز کتک می خواد
شیخ بذله گو : نه! نقشه ای به ذهنم رسید
مهندس معمار: چه نقشه ای ؟ مثل بحث خلیج عربی نشه هالو
شیخ بذله گو : به من میگی هالو ، برو چیز چیزتو جمع کن ...!
مهندس معمار: الان جای این حرف ها نیست، بگو نقشه ات چیه؟
شیخ بذله گو : وضعیت کنار ساحلو که تا حالا دیدی؟
مهندس معمار : خب ، آره خیلی هم بد نیست!
شیخ بذله گو :سناریو تجاوز حسابی میگیره،نه؟
مهندس معمار : آره میگره،چرا به فکر خودم نرسیده بود هالو
شیخ بذله گو : آخه تو مغزت فقط چیزه!
مهندس معمار : ولی یکی باید داوطلب برای قبول تجاوز بشه
شیخ بذله گو : ایندفعه تو یا یکی از نزدیکانت باید برای جنبش هزینه بده
مهندس معمار : بیخود، چون تجربه شما تو این موارد بیشتره!
شیخ بذله گو : نه دیگه خیلی تابلو شده ، افکار عمومی که هالو که نیستند!
مهندس معمار : یکی از هوادارها اینکارو بکنه
شیخ بذله گو : همه که توکلی نیستند که روسری سرشون کنند
مهندس معمار : پس بی خیال بشیم!
شیخ بذله گو : نه ،اصلا خودم جور میکنم
مهندس معمار : چه جوری هالو!
شیخ بذله گو : بس کن چیز به چیز شده
مهندس معمار : معذرت میخوام ، دست خودم نیست،عصبی شدم
شیخ بذله گو : خواهش میکنم چیز جان
مهندس معمار : خب چه جوری می خوای این سناریو رو اجرا کنی؟
شیخ بذله گو : سناریو تجاوز دو ماهی قرمز چطوره؟
مهندس معمار : منظور؟، حرف مفت میزنی ، از کجا ثابت کنیم؟
شیخ بذله گو : عکس میگیرم یواشکی،کف کردی ؟ دیدی حالا خودت هالو هستی
مهندس معمار: واقعا هالو هستی
شیخ بذله گو : چه
مهندس معمار : چون هالو هستی
شیخ بذله گو : دیگه باهات صحبت نمی کنم
مهندس معمار: به درک هالو....!!!
شیخ بذله گو : من که گفتم یواشکی؟
مهندس معمار :نه این غیر اخلاقیه هالو
شیخ بذله گو : چیز به چیز شده برای من حرف از اخلاق نزن ، جلوی قاضی و ملق بازی ؟!!! درضمن اینقدر نگو به من هالو، اذیت میشم
مهندس معمار : من میگم بی خیال بشیم،حوصله دردسر داری
شیخ بذله گو : مگه نگفتی امسال باید استقامت داشت
مهندس معمار : البته، ولی من با قایق کوچک تو ، تو چاه نمیرم!
شیخ بذله گو : بیانیه منو مسخره میکنی؟
مهندس معمار : واقعا به نظر خودت بیانیه هات خنده دار و مسخره نیست
شیخ بذله گو : معلومه که نه، برو ببین بیانیه های من بیشتر تو فرنگ تیتر یک میشه یا تو چیز چیز!
مهندس معمار : برو هالو، فکر کردی من نمی فهم که تو واقعا آرات از آرای باطله هم کمتر بوده
شیخ بذله گو : خودم هم می فهمم، حالا خیت شدی چیز جان!
مهندس معمار : واقعا خودت می فهمی، پس چرا اینقدر شلوغ میکنی؟
شیخ بذله گو : من هم یکی مثل تو بدون حتی یک دلیل!
مهندس معمار : ولی من واقعا معتقدم تقلب شده هالو
شیخ بذله گو : اگه راست میگی بگو جون ننه جونت!
مهندس معمار : چرا پای خانواده رو وسط میکشی
شیخ بذله گو : دیدی دروغ می گفتی
مهندس معمار : اصلا دلم می خواد، به تو چه
شیخ بذله گو : پس من سگ زرد و توهم برادرم شغال هستی!درسته؟
مهندس معمار : شاید! ، میگم چیز جدید منو حال کردی؟ بیانیه جدیدو میگم
شیخ بذله گو : تکه ایرانی های خارج از کشورت خیلی تاریخی بود!
مهندس معمار: منظورت چیه شیخ؟
شیخ بذله گو : کلک! غیر مستقیم اظهار تشکر از خارج نشینان ضد انقلاب اهم از منافقین و سلطنت طلبها، کمونیست ها ، سکولارها و...
مهندس معمار : پس تو هم منظورمو فهمیدی هالو
شیخ بذله گو : واقعا بی ادبی، ادب مرد به از دولت اوست اینه فلان فلان شده
مهندس معمار : خب شغال هم برادر سگ زرده دیگه هالو، هاهاهاهاهاها!!!!!!
کلمات کلیدی: