اینک برآنیم تا با این مقدمهی نه چندان کوتاه و در یک بررسی روان کاوانه، واژه پژوهی متن نامهی19 خرداد آقای اکبر هاشمی رفسنجانی به محضر مقام معظم رهبری را از این منظر بررسی و نتایج آن را به حضور خوانندگان گرامی ارایه نماییم تا دانسته شود که ریشهی بسیاری از آشوب ها و تلاطم های امروز جامعهی ما در کدام خاک است و آبشخور از کدام سرچشمه دارد. امید است که خوانندهی هوشیار پس از مطالعهی این مقالهی علمی بداند که این روزها مقدرات نگارندهی نامهی مذکور بر اساس کدامین احساسات او است که رقم می خورد.
چنان چه بخواهیم متن نامهی آقای هاشمی رفسنجانی به مقام معظم رهبری را با روش «روان کاوی متن» بررسی نماییم در این نامهی حدوداً هزار کلمه ای باید نخست واژگان احساسی غالب را که اصلیترین بار احساسی حاکم بر متن بر دوش آنها است و توجه پژوهنده را سریعاً به خود جلب می کند، از درون متن وجین و سپس فهرست برداری کنیم و نهایتاً به جدول آماری بسپاریم که نتایج حاصلهی عمیقی را در اختیار خواهد گذاشت:
وجین واژگان خنثی و استخراج واژگان محوری از نامهی هاشمی:
متأسفانه- عاری از حقیقت- غیرمسئولانه- تلخ- منافقان- گروهکهای ضدانقلاب- تهمتزدنها- لجنپراکنیهای- آتش- پذیرفتنی نیست- مفقودالاثر بودن یک میلیارد دلار- ارتکاب- هزار تخلّف- دروغپردازیها- خلافگوییها- خلاف شرع و قانون و اخلاق و انصاف- زیر سئوال بردن- از این بدتر نمیشد- تهمتها غیرمستقیم... امام و جنابعالی را نشانه گرفته است- رسوایی فتنهگران- نجات کشور از خطر- دشمنان استکباری و ضد انقلاب- دولت موجود... مثل دولت بنیصدر- سرنوشتی شبیه آن دولت... برای این دولت- گرفتار شدن کشور به سرنوشت آن روزگار- آلودهشدن فضا- تشنجات بیشتر- عکسالعمل فوری... مورد انتظار ملت است- خلافگوییهای فراوان- ادعای کذب- اتهامات ناروا- بدتر از همه- زیرسئوال بردن اقدامات امام- اتهامهای نادرست- اقدامات قانونی افراد- ناجوانمردانه و مظلومانه- هدف تیرهای ناسزاگویی- دفاع- اتهامات- تکرار اتهام- تکرار جواب- معالاسف- پذیرفته نشده- رهبر... صلاح... در سکوتشان دیدند- مورد تهاجم- افراد لاابالی و ضدانقلاب- صبورانه... پشت سر گذاشتهایم- تهمتها و اهانتها- دور جدید تهمتها و هجمهها- دندان روی جگر- اندوه... مکتوم- گلایه- مهم... است- تهمت- انحرافات- حقکشیهای ناگفته انتخابات- خلافگوییها- ضرر افراد- انصافاً- تهمت- ستم- بیحرمتی غیرقابل توجیه- عوامل دولت- من ادامه وضع موجود را به صلاح نظام و کشور نمیدانم- عوامل دولت- بزرگنمایی- بزرگنمایی- اینجانب صبورانه- مردم و احزاب و جریانها این وضع را... بر نمیتابند- آتشفشانهایی- سینههای سوزان- اجتماعات انتخاباتی در میدانها، خیابانها و دانشگاهها- اگر نظام نخواهد یا نتواند- پدیدههای زشت- گناهآلود- تهمت- دروغها- خلافگوییهای- اگر مسئولان... نخواهند و یا نتوانند- تخلّفهای صریح خلاف قانون- فاسد- تخلّف- بدون مراعات شأن- ارتکاب چنین گناهان کبیره و اخلاقشکن- علیرغم سوگند به مراعات قانون- شما ماندهاید و من- از جنابعالی... انتظار است (تحکم)- فتنههای خطرناک- خاموش کردن آتش- دود... قابل مشاهده- شعلهورتر شدن- آتش- آتش در جریان انتخابات و پس از آن- لذا... ضروری به نظر میرسد خواسته... تحقق یابد- نجات کشور- خطر- فتنهگران- باهوس خود تحریف کنند- نادیده گرفتن قانون- بنزین- آتشافروخته- بیل- چشمه... چو پر شد- نشاید گرفتن- پیل- دوست- همراه- هم سنگر – دیروز – امروز- فردا
نخستین موردی که در روان کاوی این متن نظر محقق را به خود جلب می کند، درجهی غلظت احساساسات این نامه است چرا که معمولاً چنان چه درصد تعداد واژه های احساسی یک متن 6/6 % از کل واژگانِ نوشتار باشد، آن متن جزو متن های احساسی متعادل خواهد بود که دارای یک وزن متوسط از احساسات روانی فرد می باشد. در واقع اگر به ازای هر 15 واژه، یک کلمهی احساسی در متن موجود داشته باشد، آن متن جزو متون احساسی متوسط به حساب می آید. اما در نامه ی حدوداً 1000 کلمه ای آقای هاشمی، دست کم 111 واژه و یا ترکیب احساسی به کار رفته است که در نتیجه درصد آماری واژگان احساسی متن را به 9،01% می رساند، یعنی حدوداً به ازای هر 9 واژه یک کلمه و یا ترکیب احساسی به کار رفته و لذا طبق برآوردهای روان کاوانه، این نامه در زمرهی متونی است که نگارنده در هنگام نوشتن آن به شدت تحت تأثیر انواع احساسات خود بوده و علیرغم تلاش در پنهان کردن و پوشاندن این 111 واژه در لفافهی 900 واژهی دیگر، محاسبات آماری به سادگی اثبات می کند که نگارنده در هنگام درگیری ذهنی خود با جریانات شدید روانی و احساسات غلیظ، اقدام به نگارش این نامه کرده است.
بررسی های بعدی آماری و تشکیل جدول «تفکیکی- تشخیصی» احساسات اثبات می کند که روان آقای هاشمی در هنگام نگارش این متن، درگیر 12 گونهی احساسی متفاوت بوده است که درجای جای نوشتار خواسته یا ناخواسته، به طور صریح، تلویحی و یا نهفته در آمار، جلوه هایی مهم از این احساسات را از دهانه ی قلم صادر و به مخاطبان هشیار متنقل کرده است.
بنا بر بررسی هایی که در پی خواهد آمد، این 12 گونهی احساسی (Emotinal Types) به ترتیب فراوانی عبارتند از:
خشم- تحریک- تهدید–توهین- اتهام- مظلوم نمایی- نفرت- ارعاب- تحکم- تحقیر- احساس ضعف- غم
و نمودار فراوانی آن بر اساس تکرار بیان هر یک از احساسات در نوشتار، به صورت زیر می باشد:
خوانندگان محترم می توانند برای بررسی تفکیکی وزن احساسی هر یک از واژگان و تیپ احساسات نهفته در هر واژه به شرح تفصیلی جدول پیوست همین مقاله مراجعه و هر یک از واژگان را (با در دست داشتن اصل نامه) مقایسه و پس از بررسی نسبت به صحت این آمار اذعان فرمایند.
خاطرنشان می گردد که در روان کاوی و واژه پژوهی روانی متنها، فرد محقق باید از هدف اصلی نگارنده و یا شرایط بالینی و پیش زمینه های روانی وی آگاهی کامل داشته باشد تا بتواند هر واژه را در ارتباط با غرض اصلی و مقصود غایی نگارنده تحلیل و «تفکیک مفاهیم» نماید. چرا که وجود واژه ای مانند آتش در یک متن می تواند برای انتقال مفاهیمی همچون «گرما و محبت» به کار رود اما در متن دیگری، همین کلمه می تواند برای بیان «خشم و تهدید» استعمال شود. لذا معمولاً واژگان به تنهایی دارای بار احساسی منحصر به فردی نبوده و با توجه به کلیت نیات و مقصود عمومی نویسندهی متن است که واجد گونه ای از احساسات به خصوص می شود.
همان گونه که دیده می شود، بنا بر آمار واژگانی و روان کاوی متن، قویترین احساس موجود در نامهی فوق، «خشم» است که در طول متن، 81 بار از ذهن نویسنده به قلم راه یافته و خطاب به مخاطب خاصِ نامه (مقام معظم رهبری) و همچنین مخاطب عام نامه (جامعهی ایرانی) بیان شده است.
پس از آن، تمایل احساسی دیگری که مقام دوم را از جهت تناوب و تکرار بیان در طول نامه به خود اختصاص داده است، «تحریک کردن» مخاطبان این نامه ی سرگشاده است نسبت به موضوعات و یا افرادخاص.
در ادامه نیز به عنوان نتیجهی منطقی برآمده از 2 احساس فوق، «تهدیدِ» صریح و یا ضمنی، سومین احساس و نیتی است که ذهن احساس زدهی نگارنده 50 مرتبه، گاه صریح و گاه به طور ضمنی، مخاطب و یا مخاطبانی خاص را در معرض آن قرار داده و یا مستوجب آن دانسته است.
جابهجایی وزن احساسات بر اثر استمرار شرایط محیطی (روان سایش):
بر اساس اصول علمی روانشناسی بالینی، چنانچه شرایط محیطی خارجی که فرد را دچار احساسات ویژه ای کرده است، به طور دایمی تکرار شده و در طول زمان ادامهیابد، آن گاه احساسات موجود در جدولِ اولویت بندیِ احساسات، اندک اندک و به طور متقارن جای خود را با یکدیگر عوض خواهند کرد. به این معنا که احساسی که از نظر درصد وجود و تکرار در متن، کمترین اندازه را دارد، جای خود را با احساسی که بیشترین تعداد را دارد، عوض خواهد کرد و احساسی که مقام دوم را دارد، جای خود را به احساسی خواهد داد که در مقام ماقبل آخر جدول قرار دارد. بنابراین احساسی که درست در وسط جدول جای گرفته باشد، در جای خود باقی خواهد ماند. برای توضیح بهتر این قاعده ی روانی، جدولِ نتایجِ احساسیِ به دست آمده از نامهی هاشمی را تحلیل می کنیم تا به عنوان یک نمونهی بارز این قاعدهی روانی را روشن تر بیان کند:
همان گونه که دیدیم، شرایط ذهنی هاشمی در هنگام نگارش نامه دارای درصدهای روانی موجود در جدول A بوده است، اما در طول زمان چنانچه شرایط محیطی پیش آمده، برای او باز هم ادامهیابد و وضعیتهای جبری خارجی که ذهنش را به خود واداشتهاند، به همین منوالی که این روزها حادث شده، ادامهیابد، آن گاه درصد احساسات روانی نویسندهی نامه به تدریج و به طور متقارن جای خود را در جدول با یکدیگر عوض خواهند کرد که در صورت ادامهی وضع موجود و ادامهی شرایط محیط خارجی، روند این جابهجایی ها تا جایی ادامه خواهد یافت که احساسات آیندهی آقای هاشمی نهایتاً به صورت جدول B درآید.
این قاعدهی روانی در اصطلاح «فرسایش احساسی» (Emotional Erosion) و یا «روانسایش احساسات» گفته میشود:
پرتکرارترین پدیدهی فیزیکی متن:
نتیجهی مشهود دیگری که در بررسی ها و روان کاوی های بعدی از متن این نامه برمی آید، پرتکرارترین شیء به کار گرفته شده در نامه است که همانا «آتش» است. کلمهی «آتش» در طول نوشتار 5 مرتبه استعمال شده است.
جالب تر آن که در ارتباط مستقیم با این 5 «آتش» و در جوار هر یک از این کلماتِ آتش، واژگانی هم سنخ و یا هم جنس آن به کار گرفته شده که بیانگر تأکید ذهنی و اصرار فراوان نگارنده بر واژهی «آتش» است. این 6 واژه که تأکیدافزای این پنج آتش هستند و برجسته سازی ذهنی نگارنده را نسبت به این شیء محوری نشان می دهند، به ترتیب این قرارند: «آتش فشان، سوزان، دود، شعلهور، افروخته، بنزین.»
در پایان این مقالهی علمی، سخن را کوتاه کرده و خوانندگان فهیم را به مقایسهی شباهت عمیقی ارجاع میدهم که مابین نتایج تحقیقی این نامه با شرایط موجود در سطح جامعه در روزهای اخیر وجود دارد.
بدیهی است که اذهان هشیار ایرانی پیدایش پرتکرارترین شیء موجود در نامه ی هاشمی را در سطح خیابان های دیروز تهران که همانا واژهی آتش است به خوبی رصد خواهند کرد و از این نکته نیز غافل نخواهند ماند که چه شباهت عمیقی است میان آن چه در خیابان های تهران به کار گرفته شد، با تراوشهای قلم خشم آلود و تهدیدگر هاشمی در متن نامه که همانا واژگان هم نشین و تأکیدافزای آتش هستند: «بنزین» و «دود».
انشاءالله اگر فرصتی باشد و نیازی، نامه ها و متون دیگر حضرات را نیز روان کاوی و در آیندهی نزدیک تقدیم خواهم کرد.
پینوشت:
متن این تحقیق پس از وقایع و رخدادهای خرداد ماه تهران نگاشته شده بود اما تاکنون از ارایهی آن به رسانه ها خودداری گردید چرا که پس از تکمیل این پژوهش نگارنده در انتظار جمعهی پایانی خرداد ماندم تا بر اساس نتایج و فحوای خطبه های نماز جمعه مقام معظم رهبری نسبت به نشر یا عدم نشر آن تصمیم گیری نمایم. اما پس از آن که رهبر گرانقدر انقلاب در خطبه های روز جمعه طرفین را به آرامش دعوت کرده و سوابق انقلابی آقای هاشمی را نیز مورد اشارهی خویش قرار دادند، بر خود تکلیف دانستم که این متن را منتشر نکنم تا همانگونه که مقام عظمای ولایت صلاح دانسته اند، بر نیات آشکار و پنهان آقای هاشمی بنزین پاشیده نشود. لیکن پس از خطبه های دیروز که توسط آقای اکبر هاشمی برگزار شد و مجدداً از حنجرهی بنزینگوی ایشان بر خاکستر آتشهای خرداد دمیده شد، بر خود فرض دانستم تا این بار با ارایهی نتایج تحقیق در حد توان انجام وظیفه نموده و در پرده برداری از حلقوم هایی که بر هیمه های تر و نیم سوز خیابان های تهران پف می کنند، سهمی ناچیز ایفا کنم.
خرداد- 1388
عباس پژوهش
کلمات کلیدی: