[ و ابو جعفر محمد بن على باقر از او ( ع ) حکایت کرد که فرمود : ] دو چیز در زمین مایه أمان از عذاب خدا بود ، یکى از آن دو برداشته شد پس دیگرى را بگیرید و بدان چنگ زنید : امّا امانى که برداشته شد رسول خدا ( ص ) بود . و امّا امانى که مانده است آمرزش خواستن است . خداى تعالى فرماید « و خدا آنان را عذاب نمى‏کند حالى که تو در میان آنانى و خدا عذابشان نمى‏کند حالى که آمرزش مى‏خواهند » [ و این از نیکوتر لطایف معنى را برون آوردن است و ظرافت سخن را آشکار کردن . ] [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

... و در روز عاشورا چون حضرت امام حسین علیه السلام در برابر بیعت شکنان کوفه ایستاد و آغاز سخن کرد، آنها هلهله ها سر دادند و فریاد ها کشیدند تا ندای حق طلبانه و تذکار خیرخواهانه ایشان را نشنود...

پـور حق گوی ولـی را هـمـگــی هـــو بـکنـیــد
هرچه خواهید سگان یکسره عــو عــو بکنیــد

مــاه بـا عـــوی سـگـان تـار نـخــواهـد گــردیـد
حــق بـه ایـن وقــوقـــه انـکــار نخواهـد گـردیـد

تا کـه حــق بوده تقلای شمــا ایـن بوده است
گوشتان بهر شنیدن همه سنگیـن بوده است

حـرف حــق را چـه حـریف است بجـز نشنیدن
چـه علاجـی اسـت بجـز کـف زدن و خندیـدن*

نــه مــگــر ولــولــه در قـافـلــه هـا مـی کـردیـد
تـا نـبــی دم نـزنـد هـلــهـلــه هـا مـی کـردیــد

نــه مــگــر کـفــر نظـر داشت به اغــوای شمــا
نــه مــگــر مشـعـــره پــر بــود ز عـــوّای شمــا

نــه مــگــر پـیـش نـبـی شـعبده رو می کردیـد
جملـه در گـوش خـود انگشــت فرو می کردیـد

پـس بـخـنـدیــد کـه بی رحـم و مـروت هستید
چـون ابـو جهــل  در انـکــار نـبــوت هـســتـیــد

نـگــذاریــد  از  آن  ســــوی  نـدایــی  بـرســـد
نـگــذاریــد  صــدایــی  بـه  صــدایـی  بـرســـد

نـگــذاریــد  کـه  این  زخـــم  دهــن  بــاز  کـنــد
نـگــذاریــد  کـه  قــرآن  ســـخــن  آغــاز  کـنــد

تـا  مـبــاد  اهــل  ولا  بــاز  بــه  مـنـبــر  بـرونــد
قــلــب هــا بــاز  بــه  دنـبــال  پـیـمـبــر  بـرونــد

تــا  کــه  اســـلام  گــرفـتــار  تـحـجــر  نـشــود
نـانـتــان...، قــوم زر انــدوخـتـــه! آجــر نـشــود

بی جهت نیست گـرفـتــار نـفـهـمــی شده اید
کـه از انفــال کنون صـاحـب سهمـی شـده اید

در مسلمــانی خـود  هــم پـی نفعــی گشتید
مــار خـوردیــد چـه تـردیــد! کـه افعــی گشتید

از شکــم هـای پر از مـال حـرام این چه عجب
خـنـده بر گریهء جانســوز امــام این چه عجب

کـافـــرانـیــد  و  از  آیـات  خـدا  تـرس شماست
همچـو خفــاش ز پـژواک صـدا تـرس شماست

نـگــرانـیــد حـسیــن (ع) آیـنــه گـردان بشــود
کـوفـــه از پـیـــروی کـفـــر پـشـیـمـــان بشــود

نـه  اگــر  آیـنــه  در  خـاک  کـدورت  بـکشــید
بـاز پـیـراهـن الـحــاد بـه صـــورت بکشــیـد**

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* و ما کان صلاتهم عند البیت إلا مکاء و تصدیة فذوقوا العذاب بما کنتم تکفرون (و دعای مشرکان در کنار کعبه نبود جز هلهله کردن و کف زدن پس بچشید عذاب را به خاطر آنچه بدان کافر شدید)
** و إنی کلما دعوتهم لتغفر لهم جعلوا أصابعهم فی آذانهم واستغشوا ثیابهم وأصروا واستکبروا استکبارا (و هرگاه من ایشان را به مغفرت تو فراخواندم انگشت های خویش را در گوش ها نهادند و پیراهن های خود را بر صورت ها کشیدند و بر ضلالت اصرار نمودند و استکبار ورزیدند)


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/2:: 8:52 عصر     |     () نظر

علی کردان که از سالیان پیش مبتلا به بیماری‌های سختی بوده و از 2 هفته قبل در بیمارستان بستری بود، لحظاتی پیش از دنیا رفت.

به گزارش رجانیوز، علی کردان که از سالیان پیش مبتلا به بیماری‌های سختی از جمله بیماریخونی بود از چند روز پیش با دچار شدن به عارضه سرماخوردگی به شدت بیمار و به یکی از بیمارستان‌های تهران منتقل شد.

کردان که تا پیش از این چندین بار تحت مراقبتهای درمانی قرار گرفته بود، از دو هفته پیش در بیمارستان مسیح دانشوری بستری و به دلیل وخامت اوضاع به بخش مراقبت های ویژه منتقل شده بود.

وی پس از تحمل یک دوره بیماری سخت، لحظاتی پیش دار فانی را وداع گفت.

سوابق اجرایی علی کردان

علی کردان اول آبان 1337 هجری شمسی در یکی از روستاهای توابع شهرستان ساری به دنیا آمد.

مهمترین مسئولیت های کردان پس از پیروزی انقلاب اسلامی بدین شرح است:
1- پاسدار کمیته انقلاب اسلامی استان مازندران و از موسسین سپاه استان
2- عضو شورای فرماندهی سپاه استان مازندران
3- مسئول اطلاعات و تحقیقات سپاه پاسداران مازندران
4- دادیار و جانشین دادستان ساری
5- جانشین دادستان آمل در غائله ششم بهمن سال 60
6- دادستان شهرهای هشت پر، آستارا و خلخال به امر شهید قدوسی
7- فرماندار علی آباد کتول در استان گلستان
8- فرماندار گنبد کاووس
9- مسئولیت در ستاد اجرایی فرمان حضرت امام (ره )
10- مسئولیت در نهاد ریاست جمهوری دوران مقام معظم رهبری
11- مسئولیت در شورای عالی دفاع و پیگیری مسائل مربوط به جنگ در استان ها
12- معاون اداری و مالی سازمان مسکن
13- معاون و قائم مقام سازمان ثبت اسناد و املاک کشور
14- قائم مقام سازمان ایرانگردی و جهانگردی
15- معاون اداری و مالی سازمان صدا و سیما
16- معاون امور مجلس و استان های صداو سیما
17- معاون وزیر کار و امور اجتماعی
18- رییس سازمان آموزش فنی و حرفه‌ای کشور
19- قائم مقام وزیر نفت

20-وزیر کشور

سمت های جنبی و عضویت در مجامع و شوراها و کمیته ها وی به این شرح است:

1- مجمع مشورتی حقوقی شورای نگهبان
2- عضو کمیته حقوقی مجمع تشخیص مصلحت نظام
3- عضو شورای عالی آموزش و پرورش
4- عضو هیات نظارت بر صدا و سیما
5- عضو هیات تطبیق مصوبات مجلس با دولت در دوره ششم و هفتم
6- رییس کمیته کاهش تقاضای مواد مخدر کشور

نظرات کاربران:

ابراهیم

خدا بیامرزدش. گوشت قربونی شد.

هنرآموز

خداوند رحمتش کند

حسن

اقای توکلی حالا راحت بخواب

اخر با این ابرویی که ازش بردند کشتنش. روحش شاد

reza

خدا رحمتش کنه.

تسلیت می گویم

زهرا

واقعا متاسف شدم خدا رحمتش کنه

مجید

کردان را زمین زدند و حیثیتش را بردند. بی آبرویش کردند. آنچنان که قالیباف گفت خانواده اش هم از او ناراحتند... اما امروز که حقایق بیشتر بر من روشن شده از شادمانی آنروزم متاسفم. نمی خواهم بگویم آن روز بصیرت نداشتم. خوشبین بودم. و امروز که دریافته ام «کردان» ها اگرچه بسیارند، اما آنچه که با کردان کردند، با آنها نمی کنند، برای مظلومیت کردان اشک می ریزم. بله! کردان ها فراوانند. نمونه اش میر حسین موسوی است که می تواند با مدرک فوق لیسانس معماری عضو هیئت علمی گروه علوم سیاسی تربیت مدرس شود و برای دانشجویان دکترا تدریس کند و نه آقای احمد توکلی در سایت خود لجن مالش کند و نه جناب علی مطهری احساس وظیفه کرده علیهش خطابه ایراد کند! اف بر شما!

000
حمید

عده ای در حق کردان جنایت مرتکب شدند!

علی

انا لله و انا الیه راجعون کسانی که بهش تهمت زدن رو خدا میدونه امشب چه حالی دارن.البته اگر وجدانی درکارباشه... روحش شاد

با اینکه تو اون موقع خیلی با اعصابم بازی کرد الان که رفته واقعا متاسف شدم / خدا بیامرزدش


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/1:: 9:11 عصر     |     () نظر

چندی پیش کتاب خاطرات آیه الله منتظری را از طریق سایت اینترنتی ایشان دانلود کردم تا مطالعه کنم.

الحق که این کتاب حاوی نکات بدیعی است که می تواند چراغ راهی باشد برای روحانیت شیعه تا راه را از بیراهه تشخیص دهند.

بدون آن که حاشیه روم قسمتی از کتاب خاطرات آیه الله منتظری را که تحت عنوان"دو داستان عبرت آموز"منتشر شده است در وبلاگ قرار می دهم .

 باشد که مورد استفاده قرار گیرد.

دو داستان عبرت آموز

ببینید حوزه های علمیه ما چه قم چه نجف همیشه هدف توطئه دشمنان اسلام و استعمارگران بوده است و چون می‎دانسته اند که در حقیقت حوزه ها هستند که به مردم فکر و جهت می‎دهند پیوسته درصدد نفوذ در آنها بوده اند،و قطعا بدانید الان هم ایادی دارند،با اینکه ما اکنون خیال می‎کنیم استعمار شکست خورده اما شکست نخورده، سبک استعمار عوض شده به قول خودشان می‎گویند استعمار جدید. استعمار روشهای مختلف دارد; اینها در نجف در قم همیشه ایادی داشته اند و ایادی اینها شیطنتهایی می‎کرده اند; و ما در عین حال که کار آخوندی و دینی مان را می‎کنیم بایستی توجه داشته باشیم که یک وقت آنها سر ما کلاه نگذارند، اینها بسا افرادی را می‎فرستادند درس طلبگی بخوانند طلبه بشوند برای اینکه رموز آخوندی را یاد بگیرند و به نفع آنها کار بکنند، من این داستانها را می‎گویم چون ممکن است در آینده ما یک چنین گرفتاریهایی پیدا کنیم :

1 - حاجی نوری و کتاب فصل الخطاب فی تحریف الکتاب :<\/h4>

آقای حاج شیخ محمد علی گرامی از مرحوم آیت الله مرعشی نجفی داستانی را برای من نقل کرد که خیلی تکان دهنده بود، ایشان گفتند: آیت الله مرعشی یک وقت به من گفت یک داستانی برایت بگویم که هیچ جا نوشته نشده است و این داستان مهمی است . شما می‎دانید یکی از کتابهایی که به عالم تشیع ضربه زد کتاب فصل الخطاب " حاجی نوری بود، در این کتاب روایات ضعیفی که راجع به تحریف کتاب ( قرآن) است جمع آوری شده، با اینکه عقیده ما این است که قرآن کریم تحریف نشده ... مرحوم حاجی نوری که این روایات را جمع کرد راه اتهام به شیعه را باز کرد و به تشیع لطمه زد . داستانی را که آیت الله مرعشی نقل کردند این است که سردار کابلی که لابد نامش را شنیده اید، از علمای بزرگ و شخصیت ملایی بود می‎گفتند: من روزها می‎رفتم خدمت حاجی نوری  یک روز یک سید به ظاهر جلیل القدری آمد پیش حاجی نوری نشست بنا کرد با دست روی پای خود زدن و گفت خدا به جدم "علی " ظلم کرده و بنا کرد ابراز تاسف و تاثرکردن، حاجی نوری گفت یعنی چه خدا ظلم کرده ؟ گفت آخه جد من مولا امیرالمومنین این همه مصیبت دید، این همه در خانه نشست با آن سوابقی که در اسلام داشت با آن همه فداکاری، اگر خدا اسم علی را در قرآن آورده بود دیگر به این شکل حقش غصب نمی شد، به این شکل خانه نشین نمی شد، خدا به جد من ظلم کرده ! حاجی نوری گفت : نه خدا به جد تو ظلم نکرده، علی (ع) اسمش در قرآن آمده، این همه روایات داریم که نام علی امیرالمومنین (ع) در قرآن بوده، منتها آنان که می‎خواستند خلافت بکنند آمدند قرآن را تحریف کردند، گفت کجای قرآن ؟ گفت در روایات هست می‎خواهی من برای تو آن روایات را جمع آوری کنم، بعد گفت کی ؟ گفت مثلا فردا بیا; فردا آمد پیش
حاجی نوری، حاجی نوری روایاتی را جمع آوری کرده بود به او داد، او خیلی خوشحال شد و گفت باز هم هست ؟! گفت بله، بالاخره حاجی نوری وقت گذاشت و روایاتی را که راجع به تحریف قرآن است جمع آوری کرد، این سید هم می‎آمد اینها را می‎گرفت، یک نسخه از آن را هم حاجی نوری می‎فرستاد به تهران پیش یک کسی، این گذشت تا اینکه سردار کابلی می‎گوید من یک وقتی می‎خواستم مسافرت بکنم به خارج، رفتم به سفارت انگلیس در بغداد گذرنامه ام را ویزا کنم، دیدم یک کسی چپ چپ به من نگاه می‎کند بعد آخر کار گفت من را می‎شناسی ؟ من فکر کردم یادم نیامد، گفت من آسید فلان هستم، دیدم همان سیدی است که پیش حاجی نوری آمد و الان با ریش تراشیده جزو مامورین سفارت است ! معلوم شد که این فرد مامور انگلیس بوده به صورت سید درآمده و حاجی نوری را تحریک کرده که چنین چیزی را گردآوری کند. البته بعد حاجی نوری هم پشیمان شد و کسی را فرستاد به تهران که آن کتاب را چاپ نکنند، اما بعد از فوت ایشان آن کتاب چاپ شد و الان هم این کتاب از مستندات مغرضان و دشمنان اسلام است، بالاخره حاجی نوری با آن قدس و تقوا یک کسی باید به صورت یک سید نزد ایشان بیاید و برای مولا امیرالمومنین (ع) اظهار تاثر کند و حاجی را تحریک کند تا یک چنین کتابی بنویسد.

2 - روضه خوانی در کنار سفارت عثمانی :<\/h4>

یک داستان دیگر که من آن را زیاد شنیده ام و ظاهرا مسلم است این است که در زمان حکومت عثمانی که حکومت مقتدر و مهمی بوده و انگلیسی ها می‎خواسته اند آن را متلاشی کنند و آخر هم در جنگ جهانی اول آن را متلاشی کردند، در کنار سفارت عثمانی ( سفارت ترکیه) در تهران مسجدی بوده که مامورین سفارت که سنی مذهب بوده اند در آن مسجد صبحها نماز می‎خوانده اند، در این مسجد یک شیخی هر روز صبح روضه حضرت زهرا(س) و اینکه خلیفه دوم در را به پهلوی حضرت زهرا زد و... می‎خوانده، یک کسی می‎گوید من گفتم اینکه این شیخ هر روز این روضه را در اینجا می‎خواند یک چیزی باید باشد، آمدم و به او گفتم شیخنا، شما روضه دیگری بلد نیستید بخوانید هر روز صبح این روضه را می‎خوانید؟ گفت چرا، گفتم پس چرا هر روز این روضه را می‎خوانی ؟ گفت من یک بانی دارم روزی پنج ریال به من می‎دهد می‎گوید این روضه را در این مسجد بخوان من هم می‎خوانم، گفتم می‎شود این با نیت را به من معرفی کنی ؟ گفت بله، یک دکاندار در همین خیابان است . آن شخص می‎رود با آن دکاندار رفاقت می‎کند بعد می‎گوید شما چطور شده که هر روز در این مسجد روضه حضرت زهرا (س) می‎گویی بخوانند؟ می‎گوید یک کسی روزی دو تومان به من می‎دهد که در این مسجد روضه حضرت زهرا خوانده شود، من پانزده ریال آن را برمی دارم و پنج ریال را می‎دهم به این شیخ روضه بخواند، بعد تعقیب می‎کند ببیند که بانی این روضه چه کسی است، معلوم می‎شود روزی بیست و پنج تومان از سفارت انگلیس می‎دهند که صبحها روضه حضرت زهرا (س) در این مسجد که در کنار سفارت عثمانی است خوانده شود و بازار جنگ شیعه و سنی هر روز گرم باشد. بالاخره باید توجه کنیم که استعمار آمریکا و انگلیس هنوز نمرده اند و هر روز با یک روش ممکن است سر ما کلاه بگذارند. در نوشتن و در گفتن، آقایان باید دقت کنند و به صرف اینکه کسی آمد یک چیزی گفت نباید تحریک بشوند و یک چیزی بگویند یا چیزی بنویسند، و یا اگر می‎خواهند چیزی بنویسند به شکلی بنویسند که به مبانی و به جایی لطمه نزند یا مورد سوء استفاده قرار نگیرد. (?)
از منظر آیه الله منتظری یک روحانی واقعی نباید مشغول نوشتن مطالبی شود که دشمنان قسم خورده اسلام و مسلمانان از آن سوء استفاده کنند و آیا این خود در باره وی صادق است؟
امام در نامه ?/?/?? خود به ایشان می گوید : شما مشغول نوشتن مطالبی هستید که آخرتتان را خراب می کند.
و حضرت روح الله در نامه ?/?/?? خود به آیه الله منتظری می فرمایند:
"...شما از این پس وکیل من نمی‌باشید و به طلابی که پول برای شما می‌آورند بگویید به قم منزل آقای پسندیده و یا در تهران به جماران مراجعه کنند. بحمد الله از این پس شما مساله مالی هم ندارید. اگر شما نظر من را شرعاً مقدم بر نظر خود می‌دانید -که مسلماً منافقین صلاح نمی‌دانند و شما مشغول به نوشتن چیزهایی می‌شوید که آخرتتان را خراب‌تر می‌کند...برای اینکه در قعر جهنم نسوزید خود اعتراف به اشتباه و گناه کنید، شاید خدا کمکتان کند. "(?)

حضرت آیه الله!

آیا شما به این نوشته خود عمل می کنید که "در نوشتن و در گفتن، آقایان باید دقت کنند و به صرف اینکه کسی آمد یک چیزی گفت نباید تحریک بشوند و یک چیزی بگویند یا چیزی بنویسند، و یا اگر می‎خواهند چیزی بنویسند به شکلی بنویسند که به مبانی و به جایی لطمه نزند یا مورد سوء استفاده قرار نگیرد."

و اینک اصلاح طلبان  و همه دشمنان تابلو دار اسلام و مسلمین در تجمعات خود شعار می دهند روحانی واقعی منتظری صانعی و آیا شما از خود نمی پرسید که چه گفته اید و چه نوشته اید که این نشان را از جانب دشمنان دریافت کرده اید؟

? - خاطرات آیه الله منتظری ج ? ص ??-??

?-صحیفه نور ج ?? ص ??? و ???


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/1:: 8:55 عصر     |     () نظر

حدود یک سال است که طیف دوم خردادی های دیروز و سبزهای امروز نام  کردان را به عنوان کسی که دارنده مدرک تقلبی است بر سر زبانها انداختند  و حتی اصطلاحاتی مانند "کردانیسم" راهم به عنوان پدیده ی مدرک تقلبی رواج دادند!

این در حالی بود که اصولا این نوع مدرک در زمان خاتمی  در اثر کم کاری های وزیر آموزش عالی او باب شد و به حق بود اگر در دوران اصلاحات نام این پدیده را "خاتمیسم"  یا "معینیسم " می گذاشتند ! اما آن زمان هیچ کس ایرادی به این کار نمی گرفت وهمه در تمجید و ستایش خاتمی قلم می زدند و مغز ملت را با کادویی  از جنس این القاب و عناوین بسته بندی می کردند تا آکبند بماند ! وزیر آموزش عالی خاتمی جناب معین خود  در همین جهت گام برمی داشت و کسانی مانند توکلی -که حالا به عنوان یک اصولگرای پیرو رهبر!- نماینده مجلس است را بدون کنکور وبا بودجه آموزش عالی همراه با خانواده به انگلیس فرستاد تا او با مدرک دکترای ناتینگهام، همواره سنگ اندازی ماهر جلوی دولت باشد تا حتی طرح تحول اقتصادی هم - باوجود به تاکیدات مکرر رهبر- از سنگ پرانی ایشان در امان نماند!

زمان" دکتر خاتمی!" روزگارپارادوکس های غریب بود! البته ادعای خط امام و شعار نه غزه نه لبنان نشانی از ادامه ی همان پارادوکس هاست ! اما آن زمان کسی نمی گفت که خاتمی مدرک دکترا ندارد اما ایشان چرا مدام با لقب "دکتر خاتمی" در رسانه ی ملی و روزنامه های جیره خور خطاب می شود و همه برایشان سوت و کف می زنند! حالاحقوقهای بالا را ببخشید که موسسه باران ها و یاران ها و....ها از همین عناوین و القاب سبز شد و تا حالا هم سبز است! (البته بودجه های سیا و سنای امریکا را درجیب بعضی هم پیاله های آقایان برای براندازی بی خیال)!!!! تازه بجز خود ایشان از وزرای ایشان هم  وزیر آموزش و پرورش آقای حاجی ازین مدرک بی نصیب نبودند و در زمان وزارت بدون استیضاحشان از حقوق ومزایای آن هم بهره جستند!

اما کردان در همان روز اول اعلام کرد که از حقوق دکترایش استفاده نمی کند و رئیس جمهور هم گفت کردان را به خاطر مدرکش معرفی نمی کند بلکه به خاطر توانایی های اجرایی اش او را برای وزارت کشور معرفی می کند (انهم به پیشنهاد علی لاریجانی). اصولا وزیر کشور باید مرد اجرایی و عملیاتی باشد که افراد زیادی را در حوزه مدیریت بشناسد و نمایندگان برای رای دادن به توانایی های او نگاه کنند نه مدرکش!

مجلس با وجود اطلاع از کم و کیف وضعیت مدرک کردان به او رای داد ! اما چند روز بعد همراه با پوشش رسانه ای قوی از طرف بعضی ها ! مجلس رای خود را به استیضاح گذاشت !! توجه کنید که استیضاح درباره عملکرد وزیر است نه رای خود مجلس ! این مسئله آن قدر در روزنامه های جیره خوار دوم خردادی  بوق شد که دیگرکسی صدای کسی را نمی شنید ! او می گفت ازین مدرک حقوقی نگرفته اما همه سبزها به خاطر قدر و منزلت علم و دانش ناراحت بودند!! این موج آنقدر قوی شد که حتی بعضی رسانه های طرفدار دولت را هم به بازی کشاند !و مسئله دکترای بلا استفاده ی کردان به موضوع اول کشور تبدیل شد!  بهانه ای برای حملات شدید روزانه بر علیه دولت  ! و مدرک کردان سیبل حملات !!!

نکته دردناک دراین موج سازی رسانه ای این بود که اصولا این جریان سازی های رسانه ای همواره از نظر زمانی مترادف یا یک گام بزرگ خدمت دولت بوده است . آن زمان که همه مردم و رسانه ها از کردان حرف می زدند بعد از بیست سال پل دریاچه ارومیه داشت افتتاح می شد و بعد از بیست سال حقوق معوقه ی فرهنگیان -که از زمان هاشمی تا حالا مانده بود- داشت داده می شد و بعد از بیست سال حقوق بازنشستگان داشت افزایش پیدا می کرد و یعنی مدرک خاتمی مهم نیست ! پل دریاچه ارومیه  مهم نیست !حقوق معوقه ی فرهنگیان مهم نیست !حقوق بازنشستگان مهم نیست ! مدرک کردان مهم تر از همه این هاست ! (کاریکاتور سبز)....فقط کافی ست تعداد مردمی که ازین مزایا بهره می برند را مقایسه کنید با مدرک دکترای بدون پیامد مالی یک نفر که در یک سیستم غلط تولید شده و مقصر تولیدش هم خود خاتمی ست! اما فکرها درگیر کردان شده بود زیرا برنامه ی طراحان این گروه همین شانتاژ ها و موج سازی هاست !

فایده دیگر این موج سازی ها این است که دستهای پنهانی که خود مسبب مشکلات هستند شناخته نمی شوند و یک سوژه به جای مقصراصلی قربانی می شود ! و در اکثر موارد قربانی کسی ست که باید مدعی شود ! مثلا کردان باید بپرسد که چرا آموزش عالی در زمان خاتمی نسبت به تقلبی بودن این مدارک عکس العملی نشان نمی داد ؟

 طراحان پشت پرده این سیاست های موجی، هر گاه یک موفقیت درخشان دولت گل می کند  به سرعت اثرآن رایحه خوش خدمت را در ذهن مردم  با موج بوی گند تهمت و دعوا و ناسزا از بین می برند تا حواس مردم از آنچه اتفاق افتاده به سمت آن موج لجنی معطوف شود و شادی شکر گزاری آن موفقیت در کام ملت تلخ شود.

این سناریو دقیقا در انتخابات دهم تکرار شد . این شورش ها و آتش های خیابانی برای تلخ کردن کام ملت ایران از پیروزی بزرگ او در انتخابات چهل میلیونی و کسب بالاترین حدنصاب و برجای گذاشتن رکورد منحصر بفرد یک ملت قهرمان در دموکراسی بود . دموکراسیی که به کوری چشم صهیونیست ها با اطاعت از ولی فقیه همراه شده بود.

حالا آن صحنه سازی ها تمام شده . کسانی که در این هیاهوها- حتی از میان خودی ها - مقهور این بازی شدند خودشان می دانند با خدای خودشان . اما مانند همیشه یک چیز باقی ماند. و آن برگه امتحانی ست که هر کدام از ما با تفکر و جهت گیری خود - حتی اگر سکوت باشد- برجای گذاشته ایم.

 حالا علی کردان در بیمارستان است .بیماری آقای کردان نوعی سرطان خون ناشی از صدمات جسمانی ایشان در دوران جنگ تحمیلی است که در نتیجه فشارهای روحی وارده در یکسال گذشته حاد شده است!

حالا می توان فهمید که جرم کردان چه بوده !

جرمی که خاتمی نداشت !

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/1:: 8:53 عصر     |     () نظر

 

اندر حکایات لایحه هدفمند کردن یارانه ها 

مژده آمد ز هدفمندی آن یارانه

تا به حلقوم فقیران برود جانانه

 ***

هر که محروم و ضعیف است و ندارد جانی

تقویت گردد و حالش بشود مستانه

تصویری از اصغری با یکی از اعضای تشکیلاتش!

 

اصغری آمده با کاسه و تشکیلاتش(1)

بلکه با لقمه غذائی برود تا خانه

 

پول یارانه ی نقدی به مذاقش خوش باد

آنکه واریزِ حسابش بشود ماهانه

 ***

اصغری توی خیالات خودش میماند

مگر اخبار به گوشش نرسد رندانه

 ***

بر سر لایحه اش مجلسیان آوردند

آن بلائی که شود تذکره ی سالانه(2)

*** 

اصغری مانده چه تدبیر کند این همه را

چون که بیچاره بُود عائله اش، مندانه! (3)

*** 

زانطرف زار و پریشان شده گل بانوئی

که بُود ساکن یک آلونک شاهانه! (4)

 

تصویر فوق نمایه ی کوچکی از همان آلونک شاهانه است!

 

برق و آب و تلفن، گاز و دو صد امکانات

حوض و استخر و سونایش برکت مندانه! (5)

*** 

منتظر مانده دهد دولت ما از بهرش

طبق برنامه ی ماضی الکی یارانه

*** 

نان یارانه ای و شیر بُود در کف او

خاویار و کره، جمعش بشود صبحانه

 

این عناصر نیمه مشکوک و سیاه رنگی که توی عکس بالا ملاحظه میفرمائید؛ همانا خاویار است که براساس تصویر موجود با کمک کره و پیاز و . . . نوش جان اغنیا می شود! در ضمن لوسترهای بالای سر این عزیزان با کمک برق یارانه ای روشن می شود! خاویار را که نمیشود کورمال کورمال و توی تاریکی خورد؛ حتی اگر برای صبحانه باشد! 

 

مبلغ سود و زیانی که رسد زین بابت

بنده مغزم نکشد چون نبُود رایانه

 ***

بهر اصلاح اموری که چنین ویلان است

عزم دولت همه جمع و جَنَمش(6) مردانه

 

 

تا که تحکیم شود اصل عدالت به جهان

میکنم یکسره تدبیر هنرمندانه

شعر از علی میرزائی آبان ماه 1388


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/9/1:: 8:52 عصر     |     () نظر
<   <<   16   17   18