سفارش تبلیغ
صبا ویژن
بر دلت جامه پرهیزگاری بپوشان تا به دانش برسی . [از سفارشهای خضر به موسی علیه السلام]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

پس از سالها بعد از پیروزی انقلاب مردی از جنس انقلاب با تفکرات معمار کبیر انقلاب خمینی و رهبر عزیزمان سید علی خامنه ای پا به عرصه سیاست گذاشت و توانست تفکرات انقلاب را زنده نموده و مردانه در راه پیشرفت و سربلندی ایران پا به عرصه ریاست جمهوری بگذارد و ما دولتهای بعدی را با معیار احمدی نژاد محک می زنیم.

ولی با کمال تاسف باید گفت که قوای موازی با قوای مجریه و اکثر کارگزاران و دستاندرکاران یا با او همراه و همدل نبودند و یا با کارشکی و توهینی و هتاکی و افترا مانعی برای او بودند و به طور یقین می توان گفت که اگر در هر قوه یک احمدی نژاد داشتیم در طول این 8سال پیشرفت و سازندگی کشور سرعت بیشتری می گرفت ولی با تمام این احوال کارنامه ی احمدی نژاد از خوب هم خوبتر بود...

ما به مردی رای دادیم که در راه پیشرفت و التزام به اسلام و انقلاب هیچگونه کوتاهی نکرد هر چند که هیچ انسانی معصوم و کامل نیست ولی نسبت به افرادی که قبلا در این پست واقف تر بوده و راه امام و ولایت را ادامه داده است.

در انتخابات پیش رو فردی را انتخاب می کنیم که اولا ذوب در ولایت بوده و ادامه دهنده کارهای رئیس جمهور محبوبمان احمدی نژاد باشد در نتیجه ما به چپ و راست ، اصولگرا و اصلاح طلب نه می گوییم.

ما به کسی بله می گوییم که درد محرومین را بداند...

ما به کسی بله می گوییم که طرفدار سرمایه داران مرفه نباشد...

ما گرانی، تورم و بیکاری را تحمل می کنیم ولی کمک های مورد تایید بعضی سردمداران را به سرمایه داران و وام گیرندگان تحمل نمی کنیم. چرا که کمک دولت در هر حدی به مردم مستضعف یا تمامی مردم بهترین راه است.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/12/10:: 9:58 صبح     |     () نظر

عفت مرعشی همسر آیت الله هاشمی رفسنجانی در گفت‌و‌گویی نسبتاً‌ مفصل از مواجهه خانواده هاشمی با برخی اخبار رسانه‌ای پیرامون اعضای خانواده هاشمی تا سفر به کشورهای دیگر و شام ملک عبدالله و حضور همسر قذافی در منزل هاشمی سخن می‌گوید.

 بخش‌هایی از  این مصاحبه را می‌خوانید:

شما به چند کشور سفر کردید؟

ترکیه، سوریه، کشورهای آفریقای جنوبی، سنگال و کلاً جاهایی که آقای هاشمی می‌‎رفت، ما هم می‌‎رفتیم.

در تمام سفر‌ها با ایشان می‌‎رفتید؟

بله، همه سفر‌ها را می‌‎رفتم.

آنجا (عربستان) با همسر ملک عبدالله دیدار داشتید؟

نه. من سال اول خودم تنها رفتم و آقای هاشمی نبود. اولین دفعه‌ای که من رفتم مکه، خانم ملک عبدالله میهمانی داد و یک عده را دعوت کرد و جلسه گذاشت.

بعد از آن جریان کشتار مکه؟

بله. من تنها بودم. آقای هاشمی نیامده بودند. آن‌ها از من خواستند که میهمانی را بپذیرم و من هم پذیرفتم. وقتی پذیرفتم، روابط برقرار شد.

در این مورد با آقای هاشمی مشورت کردید یعنی مشورت کردید که این میهمانی را بروید یا نه؟

خیر، مشورتی نبود.

یعنی‌‌ همان جا تصمیم گرفتید. تلفن نزدید تهران به اصطلاح اجازه بگیرید؟

خیر.

یعنی بدون مشورت رفتید؟ ‌

کاری را که اجازه بخواهد انجام نمی‌دهیم.

خانم مرعشی! از سرانی که آمدند ایران، کدامشان منزل شما آمدند؟

ملک عبدالله یک شام آمدند خانه ما البته خانم ایشان اصلاً ایران نیامده است. عرب‌ها خانم‌هایشان را نمی‌آورند. هر چقدر هم ما دعوت کردیم، قبول نکردند. ملک عبدالله خودش گفته بود که می‌خواهم بیایم خانه. یک شام هم خانم قذافی میهمان ما بودند.

خانم آقای قذافی را شما دعوت کرده بودید؟

ما رفته بودیم لیبی، آن‌ها هم آمده بودند.

حافظ اسد چطور، با خانم او ارتباط داشتید؟ ‌

آن‌ها که ایران نیامدند ولی ما سوریه رفتیم. بله، ارتباط داشتیم.

آقای هاشمی ‎گفتند که رادیوی BBC را زیاد گوش می‌‎کنند. شما چه رادیویی گوش می‌‎کنید؟

من هم گاهی BBC را گوش می‌کنم.

ماهواره چطور؟

ماهواره هم داریم.

بیشتر چه کانال‌هایی را نگاه می‌‎کنید؟

اخبار. شبکه‌هایی که فیلم پخش می‌کنند را نگاه نمی‌کنم، بدم می‌‎آید.

چه واکنشی نسبت به اخباری که راجع به خانواده هاشمی در شبکه‌های خبری یا روزنامه‌ها روایت می‌شود، دارید؟

ما به دروغ‌هایشان می‌‎خندیم.

نسبت به برخی خبرهایی از این دست عصبانی هم می‌‎شوید؟

نه، وقتی دروغ می‌‎گویند، عصبانی شدن ندارد. خودشان هم می‌‎دانند که دروغ می‌‎گویند.

منظورم مثلاً نقل و قول‌هایی است که می‌‎گویند فلان مؤسسه اقتصادی و تجاری یا هواپیمایی ماهان برای آقای هاشمی است.

خب من می‌‎دانم که این‌ها را می‌‎گویند ولی خودمان که می‌‎دانیم این‌ها مال ما نیست، آن‌ها هم می‌‎دانند.

چرا خانواده هاشمی هر کاری که می‌‎کند، آنقدر مورد توجه قرار می‌‎گیرد مثلاً حتی وقتی آقای هاشمی می‌‎خندد، تعابیر مختلفی در خصوص خنده ایشان می‌‎شود؟

یک عده از دوستان هستند که آقای هاشمی را خوب جلوه می‌‎دهند و خوب می‌‎بینند. ولی بعضی‌ها دشمن هستند، می‌گویند فلان خانه مال آقای هاشمی است، دخترش این کار را کرده، پسرش این جوری بوده، این مال اوست، خانه‌شان تجملاتی است، آقای هاشمی تجمل‌گرایی را درست کرده و…. من نمی‌فهمم منظور از تجمل‌گرایی چیست؟ الان در خانه همه مردم یخچال هست، فرش هست، تلویزیون هست و طبیعتاً دیگر هیچ‌کس خودش لباس نمی‌دوزد بلکه از بیرون می‌‎خرد. این‌ها اصلاً تجمل‌گرایی نیست. من نمی‌دانم تجمل‌گرایی مورد نظر آن‌ها چیست، شما می‌‎دانید؟

آخرین باری که مبلمان خانه‌تان را تغییر دادید، چه زمانی بوده است؟ ‌

ما اصلاً مبلمانمان را به آن صورت تغییر ندادیم. ما از اول که انقلاب شد، در خانه‌مان مبل داشتیم. الان تقریباً 20 سال است که مبلمان را عوض کردیم، هنوز هم‌‌ همان مبل را داریم.

خانم مرعشی! آقای هاشمی از تیر 60 که آقای خامنه‌ای ترور شدند تا تیر 88، 28 سال امام‌جمعه موقت تهران بودند. نماز جمعه‌هایی که می‌‎رفتند، شما هم می‌‎رفتید؟ ‌

همیشه نمی‌رفتم؛ فقط روزهای مخصوصی می‌‎رفتم مانند روز قدس.

الان دوست دارید بروند نماز جمعه نماز بخوانند یا نه؟

من نظری ندارم، هر طور خودش دوست دارد انجام بدهد.

بحث این است که خودشان نمی‌خواهند بروند یا اینکه محدودیت رفتن دارند؟ ‌

نه، محدودیتی ندارد، خودش نمی‌رود.

آخرین سفری که با آقای هاشمی رفتید، چه زمانی بوده است؟

همین دو هفته پیش با آقای هاشمی شمال بودم؛ نه اینکه برویم بیرون قدم بزنیم.

شما شمال ویلا یا خانه دارید؟

نه، یکی از دوستان می‌ه‌مان کرده بود و بعد هم یک شب رفتیم مهمانسرای دانشگاه آزاد.

با توجه به اثرگذاری‌ای که خانواده هاشمی داشته و دارد، چقدر راجع به مسائل مهم در داخل خانواده تشکیل جلسه می‌‎دهید، راجع به انتخابات، اخبار و…؟

همه در خانواده هاشمی خودشان عالم هستند و احتیاج ندارند جلسه تشکیل بدهند.

 
منبع: ماهنامه مدیریت ارتباطات

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/9/20:: 7:3 عصر     |     () نظر
کار یاران فتنه به تقدیس معاویه ملعون رسید/
وقتی معاویه برای جرس بشود «رضی‎الله عنه»؛ سوزاندن خیمه امام حسین (ع) در عاشورای 88 که رقمی نیست!

 

آن روزی که بساط خیمه عزای اباعبدالله در عاشورای 88 تهران را در سطل زباله انداختند و آتش زدند؛ آن روز که یک عزادار حسینی را برهنه کردند و شرط آزادی‌اش را توهین به اعتقادات مذهبی‌اش دانستند؛ آن روز که مانند یزیدیان بر خیمه‌های سیدالشهدا(ع) حمله بردند و با سنگ بر سر و صورت عزاداران زدند؛ همان روز باید حدس می زدیم که که کار به تقدیس و حمایت از معاویه لعنت‌الله علیه در رسانه ها و ابلاغ سلام و صلوات برای او ختم شود. موضوعی که اکبر گنجی پیش از این با انکار امام زمان (عج) بخش های از آنرا فاش کرده بود.

به گزارش رجانیوز، سایت "جنبش راه سبز – جرس" که توسط جمعی از اصحاب لندن نشین فتنه هدایت می‌شود و افرادی مانند عطاءالله مهاجرانی و محسن کدیور آن را مدیریت می‌کنند، در یکی از مطالب خود به تقدیر و تقدیس معاویه پسر ابوسفیان پرداخته و از او با لفظ "معاویه رضی الله عنه" یاد کرده است.
 
جرس در بخشی از مطلب خود، معاویه را امیرالمومنین نامیده و نوشته است: "پس از شهادت حضرت علی، حضرت حسن رضی الله عنه، به مدت شش ماه خلافت را در دست داشته و ایشان بعد از شش ماه، به منظور جلوگیری از خون‏ریزی بیشتر بین مسلمانان، با حضرت معاویه رضی الله عنه مصالحه کرد و تمام امور مسلمین را به امیر معاویه واگذار نمود."
 
تقدیر از معاویه البته از سوی کسانی که عاشورای 61 هجری قمری را در عاشورای 88 هجری شمسی تکرار کردند، اصلا بعید نیست و جای تعجب هم ندارد. سه سال پیش روز عاشورای تهران صحنه اتفاقاتی شد که یادآور صحنه‌هایی از فاجعه کربلای سال 61 هجری قمری بود، به‌طوری که عده‌ای از عوامل جریان فتنه که از 22 خرداد 88 بار‌ها با حضور در آشوب‌های خیابانی علیه نظام، انقلاب و رهبری شعارهایی سر داده بودند، در این روز بار دیگر به خیابان آمدند و در روزی که زمین و آسمان گریان و عزادار فرزند زهرای مرضیه سلام الله علی‌ها بود، به مقدسات جسارت کردند. 
 
 
البته در این تجمع‌های غیرقانونی، شعار‌ها محدود به ضدیت با انقلاب اسلامی نشد و جمعی که از لحاظ تعداد به مراتب کمتر از تجمع‌های غیرقانونی قبلی بودند، این‌بار به قرآن کریم نیز جسارت کردند که حتی تعدادی از محکومان حوادث پس از انتخابات نیز که تا آن زمان مدعی بودند تجمع‌ها مسالمت‌آمیز و یک حق قانونی است، با دیدن تصاویر این جسارت‌ها از موضع خود عقب‌نشینی کردند اما این جسارت‌ها موجب شد که دستگاه‌های امنیتی به لایه‌های جدیدتری از فتنه برخورد کنند، چرا که جسارت به کتاب الهی کار هر کسی نمی‌توانست باشد و تنها از عهده ضد دین‌های انسان‌نمایی برمی‌آمد که در اثر بستری که قانون‌شکنان و سران فتنه برای آشوب ایجاد کرده بودند، همسو با گروهک‌ها و تروریست‌ها به میدان آمدند و درونیات ضد دینی خود را آشکار کردند.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/9/20:: 6:55 عصر     |     () نظر

بی باک در یادداشتی به قلم حجت الاسلام روانبخش نوشت: آقای هاشمی رفسنجانی که مدتی است برای انتخابات دوره یازدهم ریاست جمهوری فعال شده و به دنبال گزینه تشکیل دولت وحدت ملی است، در دیدار با جمعی از اعضای احزاب مدعی اصلاح‌طلبی اعلام کرده:«اتفاقات سال 84برخلاف روند گذشته انقلاب بود و طبیعتاً این روند نمی‌تواند در مسیر کلی انقلاب باشد.» (به نقل از آقای حق شناس، عضو حزب اعتماد ملی). گویا این گروه قرار است به زودی با آقای خاتمی نیز دیدار داشته باشند.

 
درباره شاخص‌های دولت وحدت ملی و ضرورت بازگشت به گفتمان قبل از سوم تیر 84 نکاتی وجود دارد که بیان آن برای افکار عمومی ضروری است. 
 
 
1.‌ این اولین بار نیست که شعار تشکیل دولت وحدت ملی مطرح می‌شود؛ در سال 88 نیز همین پروژه در دستور کار قرار گرفت و جلسه رسمی آن به بهانه 30 سال قانون‌گذاری برگزار شد و از همه نمایندگان جریان‌های فکری و سیاسی حتی آقای کروبی و نهضت آزادی هم دعوت به عمل آمده بود و آقای هاشمی رفسنجانی نیز در این جلسه حضور فعال داشت. نتیجه نشست‌هایی از این قبیل هر چند خیلی شفاف نبود ولی برخی نظریه‌پردازان، آمدن میرحسین موسوی را که از حمایت مدعیان اصلاح‌طلبی برخی حاضرین در جبهه اصول‌گرایی برخوردار شد، نتیجه رایزنی‌های آقای هاشمی رفسنجانی در این راستا می‌دانند. هرچند سناریوی آقای هاشمی در سال 88 به شکست انجامید ولی با توجه به پایان پذیرفتن دو دوره آقای احمدی‌نژاد و مطرح شدن چهره جدید، وی امید بیش‌تری دارد که بتواند اصلاح‌طلبان و بخشی از اصول‌گرایان را بر گرد گزینه مورد نظرش متحد نماید.
 
او برای رسیدن به مطلوب خودش به ابزاری نیاز دارد که یکی از آن‌ها زیر سؤال بردن دوران ریاست جمهوری 8 ساله دکتر احمدی‌نژاد است. به همین سبب این روزها همواره سعی می‌شود مدیریت دولت به‌طور کلی و در همه ابعاد، ضعیف و ناکارآمد جلوه داده شود و همه مشکلات گرانی و تورم را که بخش عمده‌ای از آن مربوط به اعمال تحریم‌هاست، به حساب دولت گذاشته و این‌گونه وانمود گردد که چنان‌چه دولت مورد نظر آن‌ها تشکیل شده بود امروز همه چیز بر وفق مراد بود! مشکل اقتصادی و تورم وجود نداشت، مشکل مسکن حل شده بود، مشکل ارز نداشتیم، از نظر سیاسی با هیچ کشوری از جمله امریکا هیچ مشکلی نداشتیم و موضوع هسته‌ای هم با تدبیر دولت مورد نظر ایشان همانند دولت اصلاحات کاملا حل شده بود!
 
2.‌ ظاهراً بنای آقای هاشمی بر این است که هر انتخاباتی که وی در آن مؤثر باشد، سالم و در راستای اهداف انقلاب و ملت تلقی شود و هر انتخاباتی که نقش آقای هاشمی در آن کم رنگ یا خنثی باشد و منافع مورد نظر وی در آن لحاظ نشود، خارج از چارچوب انقلاب شمرده شود. برای نمونه، انتخابات پنجم و ششم ریاست جمهوری که نامزد پیروز آن شخص ایشان بود، از نظر وی انتخاباتی سالم و از هر نظر در راستای نظام و تقویت آن به حساب می‌آمد. انتخابات هفتم و هشتم نیز که آقای خاتمی به ریاست جمهوری رسید و مورد تایید وی بود و حزب کارگزاران در آن نقش اساسی ایفا کرد و در دولت اصلاحات نیز سهم عمده‌ای گرفت، مورد تایید او بود. ولی در انتخابات نهم که آقای هاشمی در آن شکست خورد و دولت آقای احمدی‌نژاد به وی سهمی اعطا نکرد، خارج از روند انقلاب تلقی شد و از همان آغاز، هم انتخابات نهم زیر سؤال رفت و هم دولت نهم! از این رو پس از انتخابات به جای پذیرش رای مردم و احترام به انتخاب آن‌ها با صدور بیانیه‌ای اعلام کرد پاره‏ای اقدامات و دخالت‌های سازمان یافته، انتخابات ریاست جمهوری سال 1384 را آلوده کرده است!
 
بدتر از آن، این‌که حاضر نشد در برابر قانون و نهاد‌های قانونی نظام سر تسلیم فرود آورد و شکایتی هم اگر دارد به نظارت شورای نگهبان تسلیم کند؛ بلکه در آن بیانیه اعلام کرد "همه چیز را به خدا واگذار می‌کنم." و عجیب این‌که وی پس از گذشت قریب به 8 سال از آن انتخابات حماسی و پر معنا، هنوز بر همان حرف خودش اصرار می‌ورزد و اعلام می‌کند:" اتفاقات سال 84 بر خلاف روند گذشته انقلاب بود و طبیعتاً این روند نمی‌تواند در مسیر کلی انقلاب باشد." و باز هم متاسفانه به دلیل عدم اقبال مردم به آقای هاشمی و نامزد مورد نظر وی یعنی میر حسین موسوی در انتخابات 88، شعور مردم نادیده گرفته شد و آنان غیرمستقیم به ناآگاهی و رای دادن به خارج از چارچوب انقلاب متهم شدند! ظاهرا از نظر آقای هاشمی و دوستان ایشان، انقلاب و نظام مساوی با آقای هاشمی و یارانش تلقی می‌شود که رای به مخالف آن‌ها رای به خارج از نظام به حساب آورده می‌شود!
 
و جالب‌تر این‌که رئیس جمهور وقت، آقای خاتمی، که طی بیانیه‌ای در مرحله دوم انتخابات از آقای هاشمی حمایت کرده بود، پس از شکست نامزد مورد علاقه‌اش شعور و فهم سیاسی مردم را زیر سؤال برد و رای مردم به رئیس جمهور منتخبشان را "بزرگ‌ترین تهدید برای نظام و غلبه حاشیه بر متن دانست."این جمله وی که به تیتر اول روزنامه شرق تبدیل شد (شرق 22 تیر 84 ص2) تفسیر واقعی نگاه جریان مدعی دموکراسی نسبت به مردم است که آن‌ها را حاشیه به حساب می‌آورند و خودشان را متن!!
 
3.‌ آقای هاشمی در انتخابات 88 نیز با شعار تشکیل دولت وحدت ملی به میدان آمد و با رایزنی‌های گسترده درصدد بود تا نامزد خودش را به ریاست جمهوری بنشاند. از این رو ابتدا سراغ آقای خاتمی رفت و از او خواست که خودش را برای رقابت با احمدی‌نژاد آماده کند. در اوایل اسفند 87 در دیدار با خاتمی اظهار داشت شما باید بیایید نه میرحسین و وقتی هم آمدید تا آخر بمانید. اگر شما به هر دلیل نخواهید بیایید، من خودم به صحنه خواهم آمد. ولی وقتی آقای خاتمی احساس کرد که از اقبال مردمی برخوردار نیست و در انتخابات شکست خواهد خورد، پس از دیدن نتایج سفرش به شیراز و بوشهر و یزد عقب‌نشینی کرد و میدان را به میر حسین موسوی واگذار کرد. از این پس موسوی نامزد مورد وفاق آقایان هاشمی و خاتمی و همه احزاب سیاسی اصلاح‌طلب و برخی حاضرین در جبهه اصول‌گرایی گردید.
 
4.‌ زیر سؤال بردن دولت حامی گفتمان عدالت در طول 4 سال عمر دولت نهم از شیوه‌های همیشگی وی بود ولی در ماه‌های پایانی عمر دولت نهم که آن زمان را پایان مدارا اعلام کرده بود شدت یافت. از این رو در اواخر اردیبهشت 87 که هنوز بیش از یک سال تا انتخابات دهم باقی بود در مصاحبه با خبرگزاری موج، به نحوی گفتمان عدالت را گداپروری معرفی کرد و گفت: ساختن اقتصاد کشور با شیوه گداپروری جواب نمی‌دهد. (اعتماد ملی 30 /2/ 87 ص6 ) در جای دیگر هم گفتمان عدالت را تقسیم فقر در جامعه دانست و گفت: "عدالت اجتماعی با شعار‌های پر زرق و برق به دست نمی‌آید. عدالت تقسیم فقر در جامعه نیست، بلکه عدالت توزیع مناسب امکانات بین اقشار مختلف است." (همایش سمپوزیوم بین‌المللی ایران 1404) این در حالی بود که رهبری نظام همواره از گفتمان عدالت حمایت می‌کرد و جریان سوم تیر را جریانی القا می‌نمود که به دنبال تحقق عدالت است.
 
قابل توجه خوانندگان این‌که در سال 84 وقتی آقای کروبی با شعار اعطای 50 هزار تومان به آرایی بیش از 5 میلیون دست یافت، آقای هاشمی هم در مرحله دوم از همین شعار استفاده کرد و مبلغ را به 80 هزار تومان برای مجردها و 120 هزار تومان برای معیل‌ها افزایش داد! به راستی اگر آقای هاشمی به پیروزی می‌رسید آیا به این وعده‌اش عمل می‌کرد؟ اگر مانند پرداخت یارانه مرغ در دولت هفتم از وعده خود تخلف می‌کرد که متهم به فریب مردم می‌شد و اگر به وعده‌اش عمل می‌کرد منابع این مبلغ کلان از کجا تامین می‌شد؟ به فرض تامین آن با اجرای طرح هدفمندی یارانه‌ها و افزایش نرخ حامل‌های انرژی به بیش از دو برابر آن‌چه دکتر احمدی‌نژاد افزایش داد- مثلاً بنزین لیتری 2000 تومان- در این صورت آیا اقتصاد مورد ادعای ایشان توزیع فقر یا گدا پروری نبود؟!
 
5.‌ آقای هاشمی به دنبال زیر سؤال بردن نتیجه انتخابات دهم همانند انتخابات نهم بود؛ از این رو از یک سال قبل و چندین ماه به انتخابات، احتمال تقلب را مطرح کرد و گفت: "اگر مردم احساس کنند رای‌شان در سرنوشت آنان بی اثر است و متولیانی پیدا شوند که رای آن‌ها را هر جوری که می‌خواهند، بخوانند آن‌گاه دلسرد می‌شوند، چون مردم مسلمانند و هیچ وقت به کشور خیانت نمی‌کنند."(ایلنا 12 آذر 87) در خطبه‌های نماز جمعه 4 اردیبهشت 88 هم اظهار داشت: "مسؤولان باید سلامت انتخابات را تضمین کنند تا مردم با خیال راحت پای صندوق‌های رای حضور داشته باشند. و این اطمینان دادن یک ضرورت است." (اعتماد ملی 5/2/ 88 ص1) در روز رای‌گیری نیز باز بر این احتمال پافشاری کرد و گفت:"بسیار مهم است که این انتخابات به‌گونه‌ای برگزار شود که هیچ کس نتواند شبهه افکنی کند و همه بپذیرند آن‌چه که از صندوق بیرون می‌آید همان باشد که مردم رای دادند." (خبر گزاری مهر، 22 خرداد 88) تشکیل ستاد صیانت از آراء با حضور نمایندگان موسوی و کروبی و رضایی نیز از دیگر شگردهایی بود که احتمال تقلب را قوت می‌بخشید.
 
در نتیجه بعد از این هم موج آفرینی می‌توانست شبهه تقلب را تا حدودی برای برخی افراد، مهم‌ترین عامل برای شکست موسوی در انتخابات، معرفی کند و با نامه سرگشاده به رهبری که در آن تهدید به باز شدن آتشفشان‌ها و درگیری‌های خیابانی شده بود زمینه آن فتنه بزرگ را فراهم سازد. به راستی اگر در انتخابات 88 میر حسین موسوی -نامزد مورد قبول آقای هاشمی- پیروز شده بود این حوادث ناگوار اتفاق می‌افتاد یا این‌که طرف مقابل با هر مقدار رایی که به دست آورده بود می‌بایست به قانون تن دهد و کوچک‌ترین اعتراض هم مخالفت با شعور مردم و قانون و نظام تبلیغ می‌شد؟!

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/9/8:: 2:49 عصر     |     () نظر

سایت جرس وابسته به جنبش سبز که تریبون عبدالحمید نیز هست به انعکاس سخنرانی های این شخص در سایتشان می پردازند که در یکی از آخرین صحبتهای این فرد در نماز جمعه  زاهدان وی در مورد امام حسین و قیام عاشورا حرف هایی زده است.

 

 مولوی عبدالحمید امام جماعت مسجد مکی زاهدان ، طی سخنانی در نماز جمعه هفته گذشته اهل تسنن ،با اشاره به قیام امام حسین علیه السلام در روز عاشورا این قیام را درراستای درهم شکستن استبداد ،اجرای عدالت و امربه معروف دانسته ودراین مورد به ایراد سخن پرداخته است. سخنانی که در آن به وفور به تضاد و عدم اعتقاد و شناخت درست و حقیقی از دین در این عالم اهل تسنن پی خواهیم برد.

 

وی درگوشه ای از صحبت هایش اینگونه می گوید: 

"امام حسین برای اینکه مردم شرافتمندانه در سایه حق و عدالت زندگی کنند به پا خواست و تا آخرین لحظه تسلیم نشد.

اما در تبیین اینکه در مقابل چه کسی تسلیم نشد و چرایی این موضوع ، حرف خاصی نمی زند هرچند در گوشه ای  از سخنانش انتخاب یزید را لغزش و خطایی بزرگ می داند بی آنکه به اصل موضوع که وجود خود "معاویه " برای به قدرت رساندن فرزند فاسد و فاسقش می باشد ،اشاره ای کند و تمام قد بعد از القای این مفهوم که "امام حسن (ع) حکومت اسلامی را به معاویه بخشیده است سعی می کند اقدامات خود معاویه در مقابل جانشینان بر حق پیامبر را امری طبیعی و در حد اختلاف علمای اسلام جلوه دهد. و تمام تقصیر را بر گردن فردی بیندازد که مغضوب مسلمین و مورد لعن آنهاست .

او در همین خطابه افرادی مانند عبدالله ابن زبیر با آن سابقه اش و عبدالله ابن عمر را همطراز فرزند رسول الله می داند و اجرای عدالت را که به طور خاص در حد توان ائمه معصوم است را در آنان نیز می داند , بدون آنکه به این موضوع اشاره ای کند که همین فرزند زبیر یعنی عبدالله بود که پدرش زبیر و عمه اش عایشه را وسوسه نمود تا در جنگ جمل بر علیه حضرت علی ابن ابیطالب شرکت کنند . وی خوب می داند حکم اهل تسنن  در برابر فرد و افرادی که بر علیه "خلیفه مسلمین خروج نمایند چیست " و دلیل اینکه وی اصرار می کند تا این شخص را عادل و موجه نشان دهد خود نیز قابل تامل است؟

وی و هم مسلکان و هم طرازانش در حوزه علمیه اهل سنت در همین متن به خوبی ماهیت واقعی خویش را نشان می دهند و به طور واضح اعتراق میکنند که ادعای دوست داشتن فرزندان رسول خدا ، در حرف شاید آسان باشد اما در مقام عمل اینگونه نیستند .جایی که پیامبر میگوید : ای علی دوستان دوستداران تو نیز به بهشت می روند چرا این شخص دشمنان فرزندان رسول خدا و خلیفه چهارم شان یعنی امام اول شیعیان را نیز دوست دارند!؟

او معاویه را با صفت حضرت خطاب میکند در حالیکه همین معاویه که عبدالحمید قصد تطهیر نمودن چهره اش را دارد برای تبدیل نمودن حکومت غصبی اش از خلافت به وراثت تلاشهای زیادی کرده است.اما بزرگترین گناهش که علمای اهل تسنن در ذکر آن جانب احتیاط را رعایت میکنند و هیچگاه بیانش نمیکنند، مسموم کردن وبه شهادت رساندن امام حسن (ع ) توسط همسرش جعده است که به وسوسه ازدواج با یزید تشویق به این کارش میکند.

او که در صلح نامه اش با امام حسن قرار گذاشته بود خلافت را موروثی نکند با این حربه و تخطی از قرارداد فی مابین ، یزید را جانشین خویش قرار می دهد.هرچند در همان زمان با بوجود آوردن شرایط خاص صب و لعن علی ابن ابیطالب را نیز رواج می دهد ، موضوعی که عبدالحمید به آن نیز نمی پردازد و از آن نیز می گذرد.

هرچند وی ودیگر علمای اهل تسنن همیشه درصدد تفهیم این موضوع هستند که خلفا را دوست خاندان پیامبر نشان دهند و همچنین با اصرار بر این موضوع که دختر رسول الله را دوست دارند ، با تحریک احساسات جامعه اهل تسنن سعی در القای این موضوع داردکه این تشیع هستند که بدنبال اختلاف افکنی اند نه اهل تسنن و علمای مذاهب چهارگانه .

امام جمعه اهل سنت زاهدان در ادامه با بیان اینکه “محبت اهل بیت در ریشه قلب‏های اهل سنت جای دارد. 

باید یه ا ین سوال پاسخ دهد که چگونه می شود هم دوست خاندان پیامبر بود هم دوستدار دشمنان این خاندان. دوست افرادی که عاملین ظلم بر این خاندان هستند.افرادی مانند عبدالله ابن زبیر که به گفته خود معاویه در وصیت نامه اش به یزید ازاو به  عنوان فردی حیله گر که گاه چون شیر گرسنه حمله میکند و چون روباه حیله گری میکند یاد میکند .فردی که با قدرت گرفتن آل زبیر در مکه اقدام به سوزاندن امام سجاد و محمد ابن حنفیه و اهل بیت پیامبر میکند که با تدبیر به موقع مختار ثقفی در این جریان ناکام می ماند. نکته قابل تاملی که باید از عبدالحمید پرسید که چه جوابی خواهد داشت؟

و معاویه که در جنگ صفین بر خلیفه چهارم می شورد ، و در عهد شکنی واضح خلافت را موروثی میکند و یزید را بر جای خود می نشاند؟ هرچند علمای چهار مذهب اهل تسنن از به کار بردن الفاظی چون خال المومنین در وصف معاویه ابایی ندارند.

هرچند وحدت کلمه در مقابل دشمن واحد مسلمانان به گفته رهبر انقلاب واجب است اما باید علمایی مانند عبدالحمید به این نکته نیز توجه کنند که رفتار علوی حکومت با وی باعث این نباشد که خویش را حق مطلق بداند و ازتریبون نماز جمعه اهل تسنن که مخاطب عام و خاص دارد سو استفاده نماید و هر آنچه می خواهد رابیان کند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/9/8:: 2:35 عصر     |     () نظر

 آمدیم بیرون که مصادف شد با حضور خبرنگاران و من آنجا از روی عصبانیت صحبت‏‌هایم را کردم تا نشان دهم همیشه قرار نیست خانواده‌ هاشمی ساکت باشند و به هر حال ما برای خود این حق را قائل هستیم.» این بخشی از صحبت‌های فاطمه هاشمی رفسنجانی در مصاحبه با روزنامه «آرمان» است؛ اظهاراتی که اگرچه صریح‌تر از همیشه است اما برای مردم ایران جدید نیست؛ چرا که اعضای خانواده هاشمی اصولا عادت به طلبکار دانستن خود از ملت ایران می‌دانند و همیشه در سخنرانی‌های مختلف خود، به بیان این مساله می‌پردازند.

فائزه هاشمی؛ «بابا، همه کاره مملکت است!»

فائزه هاشمی رفسنجانی، دختر جنجالی اکبر هاشمی رفسنجانی را می‌توان مظهر این رویکرد خانوادگی دانست. فائزه هاشمی که بار‌ها و در مصاحبه‌های مختلف، خودش را نماینده زنان فرهیخته و امروزی ایران معرفی کرده، اوج طلبکاری خود و خانواده‌اش از ملت ایران را در آغازین روزهای شکل‌گیری فتنه 88 به نمایش گذاشت و در سخنانی توهین‌آمیز در میان آشوب‌طلبان و اغتشاشگران، پدرش را «همه کاره مملکت» معرفی کرد.

او در آن سخنرانی که بخشی از تصاویرش از صداوسیما نیز پخش شد، اینگونه به توهین به ملت ایران پرداخت: «تاریخو که نگاه بکنید [...] در زمانی که رئیس‌جمهور بود نخست‌وزیرش، میرحسین تحمیلی بود. آقای خمینی گفت باشه. زمانی که بابا رئیس جمهور شد باز رئیس جمهور رئیس جمهور [...] نبود. خاتمی که رئیس جمهور شد، باز اون نبود. تنها دوره‌ای که [...] واقعیه‌ الانه. این یکی. دوم، کسانی که از آقا حمایت می‌کنن بسیجیا و پاسدارا و انصار حزب‌الله و تو این مایه‌ها هستن که اونا هم منافع‌شون تو همین کارای احمدی‌نژاده بنابراین [...] باید منافع این بسیجیا رو حفظ کنه. اگه نکنه [...]. در واقع [...] داره برای خودش این کار رو می‌کنه. سوم،... یعنی منافع رو که نگاه بکنید... آهان! آقا از سال (یک ثانیه نامفهوم) همینه دیگه تو کشورای جهان سوم همیشه باید دچار رهبرای (یک کلمه نامفهوم) ببینید مردم خودمون هم مقصرن. رأیا رو ببینید. یه آدم یه جریان یه فکر ادامه پیدا نمی‌کنه نمی‌تونه بسازه بره. ما یک دموکراسی نیم‌بندی داریم همین دموکراسی، رأی‌های مردم گاهی دردسرساز‌ می‌شه. مثلاً یه دوره من می‌شم نفر اول تهران، یه دوره اصلاً رأی نمی‌ارم. این یعنی چی؟ یعنی آدم‌ها... می‌دونین چیه... تاریخ ما اینجوریه. ما قهرمان‌ساز و اسطوره‌کشیم. آدم‌هامونو می‌بریم بالا بعد از اون بالا پرتشون می‌کنیم پائین. می‌کشیم شون. مثلاً کی ‌می‌خواد بسازه؟ کی می‌خواد بمونه بسازه؟ ما مشکل روان‌شناسی جامعه‌خودمون هم هست. یعنی اگر ما سیستم داشتیم، ثبات داشتیم، دموکراسی معنی واقعی پیدا می‌کرد این طور نمی‌شد. (دو ثانیه نامفهوم) یه خط رو می‌گرفتیم ادامه می‌دادیم (16 ثانیه نامفهوم) اصلاً ببینید یکی از مشکلات اساسی هم مال خاتمی بود. کاره‌ای نبود یعنی در واقع عرضه کار نداشت. من در واقع عامل اصلی این دیکتاتوری‌ها رو خاتمی می‌دونم. به این دلیل که سر 18 تیر اون اومد مسیر رو برد به سمت تندی که همه چهره‌ها رو، رو کرد، لو داد. دست همه اصلاح‌طلبان رو شد بعد رسید به 18 تیر. از اونجا دیکتاتوریا شروع شد. ببینید انتخابات بعدی دیگه اصلاح‌طلبا دیگه اصلاً قدرت نگرفتن. الآن هم که می‌تونستن قدرت بگیرن اینجوری شد، سر بابا اونطوری شد.»

مهدی هاشمی؛ «بوعلی سینای ثانی»

تعابیر پدر از پسر برای شناخت میزان ادعا و طلبکاری مهدی هاشمی از ملت ایران کافیست. آن زمانی که اکبر هاشمی اینچنین در وصف پسر کوچکش مطلب می‌نوشت، شاید انتظار نداشت روزی مجبور شود او را در زندان ببیند: «... در دوران کودکی تیزهوشی‌ات مایه اعجاب من بود. مکرر اتفاق افتاد که در خیابان‌های تهران در حال رانندگی، من سرگردان می‌شدم و تو در سه- چهار سالگی راه را نشان می‌دادی و این صحنه، در سفر اروپا هم چند بار پیش آمد. البته آن وقت بزرگ‌تر بودی و یک بار تحت تأثیر هوش‌ات گفتم ابوعلی سینا می‌شود. این اسم در خانه برایت مانده. از آن روزی که به دوران تمییز رسیدی، با همسالان خود مخصوصاً در بین فامیل تفاوت فاحشی داشتی....»

با این حال، مهدی هاشمی پس از تمام فتنه‌گری‌هایی که در جریان حوادث پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم انجام داد و برای عدم رسوایی، مجبور به قرار از کشور و پناهندگی به انگلستان شد، هنوز هم کله‌ای پر باد دارد و با تبختری خاص، در پاسخ به خبرنگار تلویزیون سلطنتی انگلیس می‌گوید که «حرف‌هایم را در تهران می‌زنم!» البته مهدی هاشمی هنوز هم از ملت ایران طلب دارد و انگار در آستانه انتخاباتت ریاست جمهوری یازدهم، برای ادامه دریافت طلب خود از مردم به کشور بازگشته است.

محسن هاشمی؛ «یک ارث پدری به نام مترو» 

«برای اینکه بیشتر از این مردم، مسافران و توسعه مترو در فشار قرار نگیرند، علی رغم اعتقاد به خدمت و اعتماد به توان جناب عالی و همکارانم خواهشمند است موافقت فرمایید فرد دیگری که امکان ایجاد هماهنگی بیشتر خواهد داشت در راس مدیریت این شرکت قرار گیرد.» این بخشی از متن نامه استعفای محسن هاشمی رفسنجانی از ریاست بر شرکت متروی تهران و حومه است؛ استعفایی که پس از سال‌ها و در واکنش به اعتراضات گسترده نسبت به عملکرد این مجموعه صورت گرفت اما هاشمی حتی حاضر نشد به خاطر این مشکلات از مردم عذرخواهی کند و حتی خودش را نیز متخصص این امر خواند که تنها به دلیل عدم هماهنگی با سیاست‌های دولت، اقدام به ترک منصب کرده است.

این احساس که گویی ملت ایران به یک خانواده مدیون و بدهکار هستند، انگار در خانواده هاشمی همه گیر است و  به فرزندان نیز سرایت کرده تا محسن و فاطمه و فائزه و مهدی به دنبال بازپس گیری این مطالبه قدیمی از مردم ایران باشند. مردمی که به فرموده بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، «ولی نعمت» مسئولان هستند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/8/9:: 1:25 عصر     |     () نظر

سایت های حامی هاشمی رفسنجانی به منظور آماده کردن جو روانی برای کاندیداتوری ایشان در انتخابات 92 علاوه بر مظلوم نمایی شروع به سیاه نمایی اوضاع کشور نیز می نمایند.

این جملات به حدی در این سایت ها تولید می شود که آدم فکر میکند با یک سایت ضد انقلاب روبرو شده است. به جملات زیر که توسط جناب هاشمی گفته شده دقت فرمایید:

مردم بازی دروغگویان را فهمیده اند.

فریبکاری‌ها موقت است ؛ آمار دروغ،ادعای دروغ،پول بی خود مصرف کردن که مردم می‌فهمند یک بازی است و بیت‌المال را به غارت بردن برای خرید چند رای و امثال این چیزها دیگر در مردم جواب نمی‌دهد حتی اگر مردم نیاز داشته باشند این پول را می‌گیرند ولی لعنت‌شان هم می‌کنند

تمام دلسوزان ناراضیند/این وضع قابل دوام نیست .

 امروز با وجود تمام مشکلات،ناامید نمی شویم همه باید صبورانه منتظر باشیم تا شرایط بهتری فراهم شود.

خدشه بر معیشت مردم مقدمه ظهور نیست.

اساس کار ما اسلام است عده ای سعی می کنند امام زمان (عج) را فرآتر از قرآن و اسلام قرار دهند گویی دین جدیدی در راه است.

"شیاطین انقلابی نما از نگاه هاشمی ". منحرفان بی ریشه رسوا می شوند.

 منحرفان تمام تلاش خود را به کار برده اند تا  دو قشر توانمند و کار آمد مدیران و کارگزاران و نیز روحانیت و علما را به هر نحو ممکن از صحنه خارج کنند و نتیجه اقداماتشان محجوریت و مظلومیت کنونی مدیران با تجربه کشور و علمای دلسوز نظام و انقلاب است.

حال نوشته های فوق را مقایسه نمایید با صحبت های مقام معظم رهبری در مورد رییس جمهور و دولت ایشان:

شهریور 91 مقام معظم رهبری: خوشبختانه کشور در حال پیشرفت است - با قطع نظر از آمارهائى که خود ما میدهیم - رصدکنندگان جهانى هم همین را میگویند؛ آنها هم تصدیق میکنند که کشور از جهات مختلف در حال پیشرفت است. البته بعضى‌‌ها توهّماتى میکنند، که توهّمات درستى نیست؛ ناشى از ارزیابى درستى نیست.

شهریور 91 مقام معظم رهبری: در جمع‌‌بندى نقاط قوّت و نقاط ضعف، وقتى ما نگاه میکنیم، ترجیح را به نقاط قوّت میدهیم؛ لیکن این معنایش این نیست که ما ضعفها را نباید برطرف کنیم. خب، در طول این چند سال در کشور کارهاى وسیع عمرانى انجام گرفته؛ بخصوص در مناطق دوردست، در بخشهاى مختلف؛ اینها واقعاً کارهاى مهمى است؛ این یک رویکرد بسیار مهمى در حرکت دولت است. از این قضیه بگیرید، تا پیشرفتهاى چشمگیرى که در زمینه‌‌ى علم و فناورى به وجود آمده. این پیشرفتهائى که در این چند سال در زمینه‌‌ى علم و فناورى صورت گرفته، خیلى قابل توجه است.

شهریور 91 مقام معظم رهبری: در این سالهائى که دولت نهم و دولت دهم بر سر کار بودند تا امروز، گفتمان انقلاب و ارزشهاى‌‌انقلاب و چیزهائى که امام به آن توصیه میکردند و ما آنها را از انقلاب آموختیم، خوشبختانه کاملاً برجسته شده: مسئله‌‌ى ساده‌‌زیستى مسئولان، استکبارستیزى، افتخار به انقلابیگرى. یک دوره‌‌اى بر ما گذشت که اسم انقلاب و انقلابیگرى و اینها به انزوا افتاده بود؛ سعى میکردند به عنوان یک ارزش منفى یا ضد ارزش، از این چیزها یاد کنند؛ مقاله مینوشتند، حرف میزدند، گفته میشد. امروز خوشبختانه اینجور نیست، درست بعکس است؛ گرایش عمومى مردم و مسئولان کشور به حرکت انقلابى، جهتگیرى انقلابى، ارزشهاى انقلابى و مبانى انقلاب است. این را توجه داشته باشید که یکى از عوامل گرایش مردم به دولت، همینهاست؛ یعنى مردم به این ارزشها اهمیت میدهند. مسئله‌‌ى دعوت به عدالت، مسئله‌‌ى ساده‌‌زیستى، دور بودن مسئولان از تجمل؛ اینها خیلى چیزهاى مهمى است.

شهریور 91 مقام معظم رهبری: هیچ لزومى ندارد که کسانى که دستى به میکروفن و به منبر و به اینها دارند، بنا کنند ضعفها را شمارش کردن؛ چون بیان ضعفها در فضاى عمومى، مشکلى را حل نمیکند. اگر ضعفى وجود دارد، باید به خود آن کسى که داراى ضعف است، این را گفت

شهریور 91 مقام معظم رهبری: دولت نهم و دولت دهم شناخته شده به پرکارى، پشتکار و خسته نشدن

خرداد 88 مقام معظم رهبری:رئیس جمهور مملکت را که مورد اعتماد مردم است، به دروغ‏گوئى متهم کردند!

خرداد 88 مقام معظم رهبری: رئیس جمهور را خرافاتى، رمال، از این نسبت هاى خجالت آور دادند؛ اخلاق و قانون و انصاف را زیر پا گذاشتند.

این تنها نمونه ای است از دورخیز جناب هاشمی و دوستانشان برای رسیدن به قدرت. ؟ آیا صلاح است آقای هاشمی این چنین براساس راهبرد منافقین و مخالفین گام بردارد؟

مظلوم نمایی + سیاه نمایی + ؟ +؟+ .... = پیروزی در انتخابات 92

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/8/9:: 1:23 عصر     |     () نظر
در حاشیه واکنش هاشمی رفسنجانی به بازداشت آقازاده فراری
شباهتهایی که «بچه هاشمی رفسنجانی» با «بچه‌های مردم» دارد! +اسناد و تصاویر

 

اکبر هاشمی رفسنجانی در واکنش به دستگیری مهدی هاشمی گفته است که فرزندان او فرقی با بچه‌های مردم نداشته و باید بدون تبعیض با آنها برخورد شود، حال آنکه مرور سابقه فعالیتهای مهدی هاشمی چند پرده از این وجوه تشابه را برملا می‌کند.

به گزارش رجانیوز یکی از حاشیه‌های جالب بازداشت مهدی هاشمی که همه منتظر آن بودند (و البته هنوز هم هستند!) واکنش پدر او به این اتفاقا است. البته در همین چند روز نیمچه واکنش از قول محسن هاشمی منتشر شده است. آنجا که ئی از قول پدر می گوید: «ایشان می‌گویند، بچه‌های من مثل بچه‌های بقیه افراد هستند و فرقی بین بچه های من با بچه مردم نیست. نظر ایشان این است که نباید تبعیضی صورت بگیرد و باید بدون تبعیض با فرزندان ایشان برخورد شود.»

این ادعا که از سوی بزرگترین پسر هاشمی رفسنجانی منتشر شده است با نگاهی به سوابق مهدی هاشمی شدیدا تایید می‌گردد تا آنجا که بر همگان ثابت می‌شود که هیچ فرقی بین «بچه آقای هاشمی» با «بچه‌های مردم» وجود نداشته است.

شباهت اول: اخذ دکترا با کارشناسی ارشد معادل!

مدرک تحصیلی این آقازاده یکی از نشانه های برابری و فرق نداشتن او با بقیه مردم است! مهدی هاشمی در حالی در مکاتباتش، خود را دکتر مهدی هاشمی معرفی می‌کرده است که مدرک کارشناسی ارشدش "مدرک معادل" بوده و آن را پس از گذراندن یک دوره آموزشی بین دانشگاه صنعتی شریف و سازمان بهینه سازی مصرف سوخت کشور اخذ کرده است آنهم در شرایطی که خود رئیس سازمان بهینه سازی مصرف سوخت کشور یعنی یکی از طرفهای این قرارداد بوده است!

 

http://3.bp.blogspot.com/-i-Dg8lKPT6Y/Tf0SgIvmPPI/AAAAAAAACcw/UCB1ea9K6vg/s1600/1-%D9%85%D9%87%D8%AF%DB%8C+%D9%87%D8%A7%D8%B4%D9%85%DB%8C.jpg

 

نکته قابل توجه اینکه وی پس از اخذ این مدرک کارشناسی ارشد معادل، مدرک دکتری خود را نیز از دانشگاه آزاد اخذ کرده است. در پرونده ای که به شماره 115920 و به شماره داوطلبی 100006 دانشگاه آزاد برای دوره دکترای او تشکیل شده وی با استفاده از سهمیه رزمندگان در آزمون شرکت کرده و علی رغم صراحت در مردود شدن از نظر علمی، برای پذیرش در رشته دکترای مهندسی انرژی دعوت به مصاحبه می شود! اما این همه شباهت‌های این آقازاده با بچه‌های مردم نیست.

شباهت دوم: 21 ماه و 22 روز کسر خدمت!

دریافت کارت پایان خدمت مهدی هاشمی نیز عجیب و یگانه است. با آن که آقای اکبر هاشمی رفسنجانی بارها از حضور مهدی هاشمی در جبهه ها و مجروحیت او سخن گفته، اما وی صرفاً از مورخ 14/05/1365 الی 14/07/1365 و نیز 10/08/1365 الی 18/11/1365 کلاً 5 ماه در جبهه حضور داشته است. با این حال برای مهدی هاشمی کارت پایان خدمتی صادر شده که در توضیحات صدور این کارت که عکس آن با لباس شخصی است! دوران خدمت نامبرده از تاریخ 04/10/1366 تا 12/12/1366 درج گردیده و آمده است: نامبرده 21 ماه و 22 روز گواهی کسر خدمت دارد!

شباهت سوم: کشتی تفریحی شخصی برای مدیرعامل 24 ساله

درحالی که بیکاری فارغ التحصیلان دانشگاهی یکی از دغدغه‌های خانواده‌ها است مهدی هاشمی مانند «بچه‌های مردم» توانسته است در سن 24 سالگی رییس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت مهندسی و یاخت تاسیسات دریایی ایران شود!

او در این زمان یعنی سال 72 در نامه‌ای به فرماندهی منطقه هوایی مهرآباد درخواست تحویل گرفتن شناوری را جهت ترخیص داشته است که متعلق به وی بوده و نامبرده نماینده خود را برای تحویل گرفتن این شناور مجلل معرفی می کند. مهدی هاشمی در نامه مذکور تاکید دارد که این شناور متعلق به شخص اوست.

مدیرعاملی و ریاست بر یک شرکت بزرگ ملی و داشتن یک کشتی مجلل تفریحی یکی دیگر از وجه تشابهات این آقازاده با «بچه‌های مردم» است! 

 



 

شباهت چهارم: پرداخت هزینه آرایشگاه و گوسفند نذری از بیت المال!

اما این آقازاده چنان وجوه تشابه خود و مردم عادی را زیاد می دانسته که اصولا فرقی بین جیب خود و مردم قائل نبوده است. برای مثال او در زمانی که رییس دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد بوده است چنین هزینه‌هایی را از حساب دانشگاه آزاد پرداخت کرده است:

«موبایل‌های شخصی خود و همسرش فرشته هاشمی، تلفن منزل،‌آرایشگر شخصی، معلم خصوصی همسر وی، گوسفند نذری عید قربان، ویزای خانوادگی دبی، قبض برق منزل، خرید از فروشگاه فرودگاه مهرآباد و حضور خانواده وی در کافی شاپ فرودگاه، بیمه نامه خودروی همسر مهدی هاشمی، هزینه‌های تمیز کردن شیشه‌های منزل مهدی هاشمی و...»

واقعا اگر کسی خودش را جزئی از مردم عادی نداند چطور میتواند چنین هزینه‌های شخصی را از جیب مردم پرداخت کند؟!

شباهت پنجم: مردم‌داری حضرت آقازاده!

اما همه می‌دانند که مردم ایران به مردم داری معروف هستند. طبیعتا مهدی هاشمی هم که با بچه مردم فرقی ندارد طبیعتا این خصلت را داراست. او در این راه و البته با عنایت به آنچه در بند قبل گفته شد، وقتی در پستی قرار می گرفته است اقدام به نان رسانی می نموده و به هیچ اهل تک خوری نبوده است. برای مثال او در زمان مسئولیت در دانشگاه آزاد اقدام به عقد قراردادهای صوری با چهره‌های سیاسی کرده است. مانند قرارداد مشاوره که با آقای محمد عطریانفر از تاریخ 13 آذر سال 87 تا 12 آذر سال 88 بسته شده و از این راه ماهیانه 800 هزار تومان به این فرد پرداخت می‌شده است.

شباهت ششم: سود روزانه 250 هزار دلاری با پسر صدام!

اما مردم ایران علاوه بر مردم داری، به دشمنی و عناد با دیکتار معدوم عراق که خون صدها هزار ایرانی را به گردن دارد نیز معروف هستند. مهدی هاشمی از این نظر نیز با مردم عادی شبیه است. او علاوه بر رفاقت با پسران دیکتاتور معدوم لیبی،‌معمر قذافی، با پسران صدام نیز ارتباط داشته است تا آنجا که یکی از روزنامه های خارجی سالها قبل گزارشی را منتشر کرد که براساس آن مهدی هاشمی و فرزندان دیکتاتور معدوم عراق، صدام به شراکت در تجارت می پرداختند. گفتنی است بعد از سالها هنوز مهدی هاشمی هیچ واکنشی نسبت به این گزارش نداشته است.


 

شباهت هفتم: دسترسی و نگهداری به اسناد به کلی سری!

اما یکی از وجوه تشابه مهدی هاشمی با مردم عادی فعالیت او در  زمان انتخابات سال 88 است که البته گفته‌های زیادی در این رابطه منتشر شده است. مانند دسترسی او به اسناد محرمانه، به کلی سری و فوق محرمانه از نهادهایی چون وزارت اطلاعات، ستاد کل نیروهای مسلح، قوه قضاییه و... که در  دفتر هیئت امنای دانشگاه آزاد نگهداری می شده است و با دستگیری براتعلی سرلک، رییس دفتر مهدی هاشمی، نکات زیادی پیرامون این اسناد افشا شده است.

یک روز پس از انتخابات ریاست جمهوری دهم، مهدی هاشمی به سرلک دستور داده بود تا با خارج کردن این اسناد آنها را نابود کند که البته بخشی از آنها بازیابی شده است.

شباهت نهم، دهم، یازدهم و...: دقیقا مثل بچه مردم!

درباره وجوه این تشابه حالاحالاها می توان صحبت کرد که البته مراجعه به بخشی از اعترافات مجرمان انتخابات سال 88 میتواند  بخشی از این وجوه را تبیین کند. اما در پایان بد نیست با مرور بر برخی  سمت‌هایی که این آقازاده داشته است بخشی از این وجود باز شود:

1.    مدیرعامل شرکت بهینه سازی مصرف سوخت

2.    رییس هیئت مدیره و مدیرعامل شرکت ساخت تجهیزات دریایی

3.    عضو اصلی هیئت مدیره شرکت سنجش از دور

4.    مدیرعامل شرکت مهندسی و توسعه نفت

5.    سهامدار شرکتهای نورد فولاد خراسان و مجتمع فولاد خراسان

6.    عضو هیئت مدیره مجتمع کشتی سازی خلیج فارس

7.    و...

اینها تنها گوشه‌ای از تشابهات «بچه آقای هاشمی» با «بچه‌های مردم» بود. باقی‌اش مانند قضیه استات اویل، کرسنت، ارتباط با سفارت عربستان، اختلاس بیش از ده میلیاردی از سازمان بهینه سازی مصرف سوخت در سال 82 تا 84،  اختلاس 52 میلیونی از شرکت مهندسی ساخت تاسیسات دریایی به گزارش سازمان بازرسی، سایت جمهوریت و... بماند.

حکم ماموریت مهدی هاشمی به واحد آکسفورد دانشگاه آزاد با حق ماموریت ماهیانه 2530 پوند شباهت دیگر او به مردم عادی را نشان می دهد
 

دستخط مهدی هاشمی حاوی بخشی از برنامه‌های او درباره آشوب در انتخابات 88


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/8/9:: 1:20 عصر     |     () نظر
در حاشیه دفاع علی لاریجانی از عملکرد سیاسی اش در ایام فتنه/
آنچه لاریجانی درباره فتنه می‌گوید؛ آنچه رهبر انقلاب در این باره فرمودند

 

 رییس مجلس شورای اسلامی به فاصله چند روز پس از حضور در دانشگاه قم، این بار به دانشگاه علم و صنعت رفت و به سوالات دانشجویان پاسخ داد اما وجه اشتراک این دو دیدار را باید در تکرار برخی مواضع لاریجانی درباره برخی سوالات دانشجویان دانست.

به گزارش رجانیوز، لاریجانی در این دیدار نیز به دفاع از عملکرد خود در فتنه 88 پرداخته و با بیان اینکه عده‌ای در فتنه 88 قصد شعله‌ور کردن آتش را داشتند گفت: در همان موقع برخی می‌گفتند که لاریجانی صحبت‌هایی که در شبکه دو مطرح کرد حق را تنها به یک عده خاص داد. صحبت‌های آن روز در تلویزیون موجود است و می‌توانید آن را بشنوید.

لاریجانی افزود: بنده زمانی با شبکه دو صحبت کردم که عصر تا شب آن روز در میدان انقلاب برخوردهای شدیدی صورت گرفته بود. به عنوان وظیفه شرعی و ملی‌ام احساس کردم که باید فضا را آرام کنم. دنبال تجارت نبودم و می‌خواستم با روشنگری فضا را آرام کنم همان‌طور که مقام معظم رهبری در نماز جمعه همان دوران نیز ضمن احترام به کاندیداها و بیان سوابق‌شان، راه درست را به این افراد نشان دادند.

 این اظهارات در حالی مجددا از سوی آقای لاریجانی مطرح شده است که به نظر می رسد همچنان درک مشترکی از تعبیر "فتنه" میان نیروهای انقلاب و رییس مجلس شکل نگرفته است و از همین رو، ایشان با دفاع تمام قد از سخنان خود در روزهای پر التهاب پس از انتخابات، دیگران را متهم به شعله ور تر کردن آتش می کند.

تعبیر فتنه که برای نخستین بار توسط رهبر معظم انقلاب در توصیف حوادث بعد از انتخابات بکار رفت، بیش از هر چیز به معنای غبار آلود بودن فضای سیاسی است که در پی آن جریان باطل می کوشد با بزرگنمایی اشتباهات احتمالی طرف مقابل، و گم کردن اشتباهات بزرگ خود، خویش را حق و جریان حق را باطل نشان دهد.

این اتفاق به معنای واقعی، در حوادث بعد از انتخابات بوقوع پیوست و جریان اصلاح طلب که به بهانه تقلب در انتخابات نتیجه آرای ملت را نپذیرفته بود،  سعی کرد تا با مطرح کردن بهانه های پیش و پا افتاده و دسته چندم، مساله اصلی را که همان نپذیرفتن نتیجه انتخابات بود، تحت تاثیر قرار داده و با مطرح کردن مسایلی چون شایبه ی حمایت شورای نگهبان از یک کاندیدای خاص، نوع برخورد پلیس با اغتشاشگران و ... جای مساله اصلی و فرعی را در افکار عمومی دگرگون سازد.

این موضوع البته برای توده مردم خیلی زود روشن شد و بسیاری دیگر از رجال سیاسی از جمله دکتر حداد عادل از همان روزهای نخست بعد از انتخابات ضمن اشاره به این نقشه انحرافی دشمن، مساله اصلی را برای مردم بازگو کردند اما در این میان برخی نخبگان مانند رییس مجلس با اتخاذ مواضع دوپهلو، منجر به باور پذیری برخی ادعاهای غلط  سبزها در افکار عمومی شدند که در نتیجه تنها نیروهای انقلاب را شگفت زده کرد.

به عنوان مثال، در همان روز 30 خرداد 88 که آقای لاریجانی در دانشگاه علم و صنعت نیز از سخنان خود در آن روز دفاع کرده و گفته است می توان با مراجعه به آرشیو، بار دیگر آنها را گوش داد، ایشان مواضع دوپهلویی اتخاذ کرده است که ضمن آنکه بخشهایی از آن کاملا بجاست و به محکومیت قانون شکنی های اصلاح طلبان می پردازد، اما در قسمتهایی از آن شورای نگهبان، بسیج، وزارت کشور و صدا و سیما مورد نقد معناداری قرار گرفته اند که در آن برهه، این سخنان پازل جریانی را تکمیل می کرد که در پی وارد کردن اتهام های بزرگ و نادرستی به نظام بودند؛ آقای لاریجانی در آن برنامه می گوید:

«اگرچه شورای نگهبان را افراد متدینی تشکیل می‌دهند اما کاش برخی اعضای آن به نفع یک کاندیدای خاص وارد میدان نمی‌شدند.» وی همچنین با اشاره به اینکه حساب اکثریت مردم از عده‌ای آشوب طلب جداست به نیروی انتظامی و بسیج گفت که با مردم مهربان باشند. لاریجانی گفت: «صدا و سیما نباید به گونه‌ای رفتارکند که موجب تحریک احساسات مردم باشد. مسئولان باید فضایی را ایجاد کنند که مردم احساس کنند می‌توانند حرفشان رابزنند. مسئولان باید فضایی غیر از خیابان‌ها را برای تجمع در اختیار معترضان قرار دهند و ضمنا صداوسیما فرصت را به منتقدان بدهد.»

همان طور که مشخص است، این اظهارات تفاوت بسیار زیادی با جنس اظهارات فردی مانند دکتر حداد عادل در آن برهه دارد و در حالی که وی در گفتگوی ویژه خبری میرحسین موسوی را به مناظره طلبید و اعلام کرد که امکان تقلب 11 میلیونی وجود ندارد، رییس مجلس از ضرورت مهربان بودن بسیج با مردم، و برخی انتقادات دیگر به شورای نگهبان و صدا و سیما سخن گفت، سخنانی که در بهترین حالت هیچ گاه "عمارگونه" نبود و اگر ابهام فضا را برای توده های ملت بیشتر نمی کرد، کمتر نمی کرد.

براستی بسیاری از مردم اگر مبنا را فقط سخنان آقای لاریجانی می گذاشتند، جز به این نتیحه می رسیدند که حوادث روی داده دعوا میان دو جناح است که باید هر دو بیشتر رعایت کنند؟ و آیا اصل ماجرا، دعوا میان طرفین درون نظام بود؟ یا از همان روزهای اول بعد از انتخابات دوقطبی نظام و ضد نظام بوجود آمد و بهترین شاهد مثال این مساله نیز حمایت های صریح ضدانقلاب از جریان سبز بواسطه آشوبهای خیابانی است؟

در پایان بار دیگر سخنان مهم رهبر انقلاب درباره ضرورت و نوع موضع گیری نخبگان در فتنه را که معظم له در 29 تیرماه 88 مطرح کردند، مرور می کنیم:

"نخبگان بدانند هر حرفى، هر اقدامى، هر تحلیلى که به آنها کمک بکند، این حرکت در مسیر خلاف ملت است. همه ‌ى ما خیلى باید مراقب باشیم؛ خیلى باید مراقب باشیم: مراقب حرف زدن، مراقب موضع گیرى کردن، مراقب گفتن ها، مراقب نگفتن ها. یک چیزهائى را باید گفت؛ اگر نگفتیم، به آن وظیفه عمل نکرده ایم. یک چیزهائى را باید بر زبان نیاورد، باید نگفت؛ اگر گفتیم، برخلاف وظیفه عمل کرده ایم. نخبگان سر جلسه ى امتحانند؛ امتحان عظیمى است. در این امتحان، مردود شدن، رفوزه شدن، فقط این نیست که ما یک سال عقب بیفتیم؛ سقوط است. عقل، این سیاسی‏بازى‏ها و سیاسى‏کارى‏هاى متعارف نیست؛ اینها خلاف عقل است. «العقل ما عبد به الرّحمن و اکتسب به الجنان»؛ عقل این است که انسان را به راه راست هدایت میکند. اشتباه میکنند آن کسانى که خیال میکنند با سیاسى‏کارى، عقلائى عمل میکنند؛ نه، عقل آن چیزى است که راه عبادت خدا را هموار میکند. شاخصش هم براى ما، بین خودمان و خدا، این است که نگاه کنیم ببینیم در بیان این حرف اخلاص داریم یا نه؟ به فکر خدائیم یا نه؟ من دارم براى خاطر خدا، رضاى خدا حرف میزنم یا براى خاطر جلب توجه شما دارم حرف میزنم؟ براى خاطر خداست یا براى خاطر دل مستمع و غیر مستمع است؟ معیارش این است. به خودمان مراجعه کنیم؛ اقضى القضات نسبت به انسان، خودِ انسان است. خودمان را فریب ندهیم؛ بفهمیم چه کار میکنیم؛ بفهمیم چه میگوئیم؛ چه حرکتى میکنیم."


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/8/9:: 1:17 عصر     |     () نظر
دور جدید جوسازی‎ها برای آزادی مهدی هاشمی کلید خورد

 

ظاهرا دوری یکماهه مهدی هاشمی از خانواده و حضور در زندان، بسیار سخت تر از غیبت سه ساله او تمام شده به نحوی که وکیل وی امروز تلاش کرد با یک فضاسازی رسانه ای از احتمال آزادی وی و تبدیل قرار بازداشت به قرار وثیقه سخن بگوید.

به گزارش رجانیوز، در حالی که مهدی هاشمی پس از ورود به ایران، برای بررسی و تحقیق بیشتر پیرامون پرونده قطوری که نزد دستگاه های امنیتی و قضایی کشور دارد، روانه زندان اوین شد، هنوز یکماه از حضور وی در اوین نگذشته که محمود علیزاده طباطبایی امروز در گفتگویی با ادعای اینکه «مدت بازداشت موقت مهدی هاشمی به پایان رسیده است»، اعلام کرد: امروز سه شنبه (2 آبان ماه)، مدت بازداشت موقت یک ماهه مهدی تمام شده و امروز درخواست آزادی وی به قید وثیقه به مراجع قضایی ارجاع می‌شود.

هر چند طباطبایی ساعاتی بعد از اعلام این ادعا، با پس گرفتن سخنان خود، از عدم پذیرش درخواست تبدیل قرار بازداشت به وثیقه توسط دادسرای امنیت خبر داد، اما این ادعا درحالی مطرح شده که محاکمه جدی مهدی هاشمی به دلیل اتهامات گسترده و سنگینی که در پرونده خود در زمینه‌های مختلف نظیر فساد اقتصادی، سیاسی و آموزشی دارد، مورد درخواست افکار عمومی و به ویژه فعالان سیاسی و گروه‌های دانشجویی است و بررسی چنین پرونده ای هفته ها به طول خواهد انجامید و این در حالی است که شرایط بازجویی از مهدی هاشمی عادی نبوده و وی به بهانه های مختلف از جمله آماده نبودن شرایط روحی، پایان ساعت اداری و مواردی از این دست، در هفته های گذشته کمتر از 20 ساعت در بازجویی های مرتبط با پرونده قطورش حاضر شده است.

تلاش نزدیکان هاشمی رفسنجانی برای آزاد کردن مهدی هاشمی از زندان بدون طی مراحل قانونی و قضایی، یکی از برنامه‌های اصلی برخی جریانات سیاسی برای حاشیه‌سازی در آستانه برگزاری انتخابات ریاست جمهوری یازدهم است و به نظر می‌‎رسد قوه قضاییه آزمون دشواری را در برخورد با یکی از عاملین اصلی فتنه 88 و خسارات زیاد داخلی و بین‎المللی نسبت به نظام پیش رو داشته باشد. این نکته از آنجا پر اهمیت‎‌تر می‌‎شود که بدانیم در کنار برخی فشارهای داخلی و خانوادگی برای تخفیف در برخورد با وی، حضور پررنگ انگلیس در پروژه بازگشت و حمایت از مهدی هاشمی برای ایجاد فتنه جدید سیاسی در کشور نیز از امروز علنی شده است که پرونده مهدی هاشمی را به پرونده‎ای فرا‌تر از در چارچوب خانواده هاشمی رفسنجانی تبدل می‌‎کند. 

رجانیوز پیش از این، در خبری به نقل از یکی از مرتبطین اصلی اردشیر امیر ارجمند (سخنگوی جریان فتنه در خارج از کشور) اعلام کرده بود، در جلسه‌ای که چندی قبل در پاریس با حضور امیرارجمند، دو تن از مسئولان سازمان منافقین و مهدی هاشمی برگزار شده، ضمن تفکیک وظیفه و نقش حاضران در جلسه، قرار شده است هر یک در نقشی که برعهده می‌گیرند، با تمام توان به صحنه بیایند.

بنا بر اظهارات این فرد، در این جلسه تأکید شده است که بدون حضور مهدی هاشمی، امکان انسجام مجدد جریان فتنه در داخل کشور و اجرای برنامه‌های تصویب شده برای انتخابات ریاست جمهوری سال 92 وجود ندارد. بعید نیست تلاش برای آزادی مهدی هاشمی نیز در همین راستا صورت گرفته باشد.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 91/8/9:: 1:15 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >