سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دوستِ انسان، نشانه عقل اوست . [امام علی علیه السلام]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

به گفت‌وگو نشستن با یکی از اعضای فعال‌ترین و پرتکاپوترین حزب سیاسی کشور ویژگی‌های خاص خود را دارد. بعدازظهر یکی از روزهای پاییزی معاون امور بین‌الملل حزب موتلفه را در دفتر اصلی این حزب ملاقات کردیم و روابط خارجه و دیپلماتیک دولت و چالش‌های فرا روی احمدی‌نژاد و کابینه‌اش را در موضوع هسته‌ای و دیگر مسائل مورد بررسی قرار دادیم.


حمیدرضا ترقی ضمن انتقاد از موضع‌گیری برخی نخبگان سیاسی در رابطه با سفر احمدی نژاد و سخنان وی در مقر سازمان ملل در نیویورک ابراز امیدواری کردکه مذاکرات آینده ایران با گروه 1+5 دستاوردهای زیادی را برای کشور به دنبال خواهد داشت. گفت‌وگوی ما را با معاون امور بین‌الملل حزب موتلفه در زیر می‌‌خوانید:

نشست اخیر گروه 1+5 با ایران را با توجه به فضا سازی رسانه‌ها و سران کشورهای غربی چگونه ارزیابی می‌کنید؟

شرایط کنونی ما در بحث مذاکرات با گروه 1+5، شرایطی است که تقریباً با ماه‌های گذشته تفاوت قابل ملاحظه‌ای کرده. در درجه اول پیروزی جمهوری اسلامی ایران در آژانس است، آن هم به خاطر پیشنهادی که در رابطه با خلع سلاح هسته‌ای و محکومیت اسراییل در آژانس که به عنوان برگ برنده‌ای در دست جمهوری اسلامی است. گزارش پیش از موعد راه‌اندازی کارگاه دوم غنی سازی اورانیوم که مورد تشویق آژانس قرار گرفت هم می‌تواند در این جلسه مؤثر باشد، ضمن اینکه فصل جدیدی در اقتدار هسته‌ای ایران به وجود آورده که طبیعتاً وضعیت ما را در مذاکره تغییر می‌دهد و وزن ما را در مذاکرات سنگین‌تر می‌کند.


پافشاری جمهوری اسلامی روی این مساله که در گفت‌وگو با 1+5 ضرورتی به طرح موضوع هسته‌ای نیست و همچنین مواردی که مربوط می‌شود به مشارکت غربی‌ها در کنسرسیوم غنی سازی و کلاً مجموعه این شرایط و عبور ما از مرحله فناوری هسته‌ای شرایطی را برای ما به وجود آورده که کاملاً می‌‌تواند در شکل و محتوای مذاکرات و تعادلی که بین مذاکره‌کنندگان با ما به وجود خواهد آمد تأثیر لازم را بگذارد. از طرفی ما چند برگ برنده دیگر هم داریم؛ یکی تخلفات کشورهای اروپایی از مقررات بین‌المللی و آن دخالت در مسائل داخلی ایران به ویژه در انتخابات اخیر، نیاز شدید آمریکایی‌ها و اروپایی‌ها به ایران برای برون رفت از شرایط بحرانی منطقه به ویژه عراق و افغانستان که این موضوع باعث شده آنها به صورت تشنه وار خواهان مذاکره با ایران باشند. بنابر این ما با یک موقعیت برتر و با برگ‌های متعدد برنده می‌توانیم در این جلسه شرکت بکنیم و بنده معتقدم برخلاف جوسازی رسانه‌ها و کشورهای غربی که علیه برنامه‌ هسته‌ای ایران انجام داده‌اند ما می‌توانیم باز هم امتیازاتی را در جلسه با گروه 1+5 کسب کنیم که در عرصه بین‌المللی می‌‌تواند برای پیشبرد اهداف نظام مؤثر باشد.


بهانه‌ تازه کشورهای غربی که در اجلاس گروه 20 آن را مطرح کرده‌‌اند، خبر ساخت تأسیسات جدید در کشور است که در راستای آن ایران را متهم کرده‌‌اند به پنهان‌کاری؛ شما اینگونه فضا سازی‌های کشورهای غربی و رسانه‌هایشان علیه برنامه هسته‌ای کشورمان را چگونه بررسی می‌کنید؟


به نظر می‌رسد اوباما در موضع‌گیری عجله کرده است و قبل از اینکه اطلاعات دقیقی به‌دست بیاورد چنین موضعی را گرفته است و احتمالاً آشنا به ضوابط و مقررات آژانس بین‌المللی هم نیست به همین خاطر این مطلب را مطرح کرده است. ما 6 ماه قبل از تزریق گاز باید اطلاعات در این زمینه را به آژانس می‌دادیم و جمهوری اسلامی ایران 18ماه قبل از آنکه وارد مرحله تزریق گاز بشود این اطلاعات را به‌ آژانس داده و پیشدستی جمهوری اسلامی و زود هنگام اعلام کردن ایران نسبت به ایجاد و احداث این کارگاه، نه تنها یک برگ برنده برای ما به حساب می‌آید بلکه کاملاً غربیان را در شرایط کنونی شوکه کرده و نباید فراموش کرد تشویق آژانس هم ناشی از همین مساله است و نشان می‌دهد که جمهوری اسلامی ایران کاملاً بدون هیچ گونه پنهان کاری فعالیتش را در زمینه غنی سازی انجام می‌دهد. امیدوار هستیم اوباما و دیگر سران دول غربی اشتباه خودشان را اصلاح بکنند و متوجه مقررات آژانس باشند.


برخی از شخصیت‌های سیاسی غرب مدعی شده‌اند که اگر ایران دو ماه دیگر به قطعنامه‌‌های شورای امنیت بها ندهد با تحریم‌های شدیدتری مواجه خواهد شد. آیا این‌گونه موضع‌گیری‌های سران استکبار فایده‌ای هم خواهد داشت؟


البته پاسخ این رجز خوانی‌ها را خود کارشناسان غربی داده‌اند. ما نه از زبان خودمان بلکه از زبان کارشناسان غربی بارها این نکته را متذکر شده‌ایم که هرگونه فشار سیاسی اقتصادی، روی ایران نتیجه معکوس دارد و نه تنها به ضرر ایران نیست بلکه به ضرر خود غربیان می‌انجامد. بعضی از کارشناسان و نخبگان سیاسی و علمی آثار و تبعات این کارها را علیه جمهوری اسلامی ایران خطرناک می‌دانند و آن را بحران آفرین برای جهان می‌پندارند. ما فکر می‌کنیم طرح این نوع مسائل بیشتر ناشی از عصبانیت‌های زودگذر است، خصوصاً آقای سارکوزی که هیچ موقع تعادلی در رفتار و موضع‌گیری‌هایش نداشته است و خیلی زود عصبانی می‌شود و از کوره در می‌رود. رفتار سارکوزی رفتاری مبتنی بر آینده نگری تا به حال نبوده که بخواهیم روی آن حرف‌ها حساب کنیم. کشورهای غربی از جمله گروه 1+5 نباید اشتباهات دیروز را تکرار کنند. هر چند شاید بعضی از اشتباهاتشان را جبران کرده‌اند و از مواضع خود برگشته‌اند و خواستار همکاری ایران با آژانس شده‌اند و این خود نشان دهنده این موضوع است که از اشتباهات گذشته پشیمان هستند و در کل تکرار می‌کنم آنها نباید اشتباهات خود را تکرارکنند.


عده ای از کارشناسان معتقدند زمان خبر ساخت نیروگاه جدید از سوی رئیس سازمان انرژی هسته‌ای بهترین زمان ممکن بود؛ آیا چنین به نظر می‌رسد؟


کاملاً همینطور است؛ این اقدام توان و همچنین عزم جمهوری اسلامی ایران را در پیمودن راه خودش در مساله هسته‌ای نشان می‌دهد و تا به همین میزان که منتشر شده است نه تنها باعث غرور ملی می‌شود بلکه موجب غرور همه امت اسلامی در کشورهای مختلف شده است و طبیعتاً نگران بودن کشورهای عضو 1+5 نسبت به این موضوع حاکی از این است که جمهوری اسلامی در یک راه بدون بازگشتی قدم گذاشته است و می‌دانند که نمی‌توان بر اساس قانون یا تحمیل کشورمان را از این راه بازگرداند. پروسه‌ای که جمهوری اسلامی ایران دنبال کرده است تقریباً این است که مسیر پرونده را به مسیر آژانس برگرداند و آژانس هم هیچ وظیفه‌ای جز نظارت بر فعالیت هسته‌ای کشورهای عضو ندارد. بنابر این طبق قوانین ام پی‌تی همه این اقداماتی که خارج از بحث نظارت در مورد جمهوری اسلامی ایران انجام می‌شود باید متوقف شود و محدود بشود در نظارت قانونی آژانس آن هم بندهای پروتکل الحاقی؛ چرا که ما هنوز پروتکل الحاقی، را نپذیرفتیم و ما با این نظارت موافقیم و هیچ مشکلی با آن نداریم.


سخنان احمدی‌نژاد در مقر اصلی سازمان ملل برای پنجمین بار و تحریکات آمریکا و متحدانش در این زمینه را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


محتوای صحبت‌های احمدی‌نژاد از یک غنای ایدئولوژیک برخوردار بود و شاخصه‌های دیپلماتیک هم در آن نمایان بود، ادبیات و نکات محوری سخنان او منطبق بر یک شناخت دقیق از جهان و بحران‌های پیش روی جهان و چالش‌های موجود در صحنه بین‌المللی و نیازهای سیاسی، اقتصادی و فرهنگی کشورهای دنیا بود. به همین خاطر شنوندگان این پیام که پیام انقلاب اسلامی تلقی می‌شد احساس وابستگی و نیاز به این مطالب در خود دیدند؛ چرا که هر بند آن به سرنوشت و منافع آنها مرتبط می‌شد چه منافع ملی و چه منافع بین‌المللی آنها.

بنابراین اینکه از 192 کشور حاضر 11 کشور نمایندگانشان جلسه را ترک کردند شکست کامل آمریکا و صهیونیست در سازمان ملل است و اینکه 90 درصد طرفدار سخنان رئیس‌جمهور ایران بودند و این حرف‌ها را گوش کردند و 10 درصد تحت تأثیر آمریکا جلسه را ترک کردند به نظر می‌رسد یک موفقیت برای جمهوری اسلامی نسبت به کنفرانس دوربان بود. در کنفرانس دوربان نمایندگان کشورهایی که جلسه را ترک کردند بیشتر بودند و در این جلسه کمتر؛ این نشان‌دهنده این است که دیپلماسی جمهوری اسلامی توانسته است در صحنه بین‌المللی موفقیت‌های زیادی به دست آورد. ادبیات احمدی‌نژاد توانسته در افکار عمومی جهان و رهبران کشورهای مختلف جا بیفتد. برای همه کشورها در طول این مدت ثابت شده است که حرف‌های احمدی‌نژاد در مقابل ادعاهای چند کشور زورگو واقعیت دارد و کشورهای غربی با این حرکت خود این موضوع را ثابت کردند.


ما بعد از اجلاس سازمان ملل یک ریزش قابل ملاحظه‌ای بین کشورهای جهان در قبال سمپاتی نسبت به آمریکا و تبعیت از آمریکا در سیاست بین‌المللی خواهیم داشت و این موجب خواهد شد که برخلاف سیاست و اهداف آمریکا، هژمونی آمریکا در صحنه بین‌المللی کاملاً محدود بشود و آسیب جدی ببیند و برعکس هژمونی و حوزه نفوذ جمهوری اسلامی گسترش پیدا کند. ما می‌بینیم که یک جابه‌جایی در هژمونی بین آمریکا و ایران رخ داده و این جابه‌جایی ناشی از اقتدار فرهنگی و ایدئولوژیک جمهوری اسلامی است که به هر حال به شکلی توانسته در مواضع رهبران جمهوری اسلامی به ویژه مقام معظم رهبری و رئیس‌جمهور بیان شود.

محتوای ایدئولوژیک سخنان مقام معظم رهبری در سال 60 در زمان ریاست‌جمهوری ایشان در سخنان احمدی‌نژاد موجود بود و همان اقتدار مورد توجه بوده و در کل این مواضع به جوهره انقلاب نزدیک بوده است.

راهکارهای پیشنهادی احمدی‌نژاد در این سخنرانی را چگونه می‌بینید؟

راهکارهایی که رئیس‌جمهور محترم کشورمان بیان داشتند از یک محتوای غنی و دردشناسی دقیق نسبت به مسائل بین‌المللی برخوردار بود و بیان تولید پول ظاهری توسط آمریکا در اقتصاد بین‌المللی و تزریق آن یک نوع افشاگری بی‌سابقه نسبت به سیاست‌های آمریکا بود. احمدی‌نژاد با این سخنان عمق توطئه اقتصاد جهانی را نشان داد و ماهیت آن را برای سران کشورهای جهان رو کرده است.

یقیناً این نوع افشاگری‌ها نسبت به ماهیت واقعی آمریکا در بحران‌سازی جهان برای نخبگان جهان که در سازمان ملل حضور داشتند آثار بسیار عمیقی دارد و نمی‌توان از آن به سادگی گذشت و در ضمن احمدی‌نژاد سران کشورها را به تدبیر و چاره‌اندیشی برای نجات خودشان از چالش‌های جهان رهنمود ساخت! از طرفی احمدی‌نژاد با ظرافت بسیار دقیقی به راه‌حل‌های عبور از این بحران‌ها نپرداختند و این راه‌حل‌ها را گذاشتند برای زمانی که سران کشورهای غربی و سازمان ملل جمهوری اسلامی ایران را به عنوان یک پایه اصلی در ثبات بین‌المللی به رسمیت بشناسند. این شیوه را هم بعضی‌ها مورد انتقاد قرار می‌دهند که راهکارهای احمدی‌نژاد کلی بوده است در حالی که به اعتقاد من این موضع‌گیری‌ها مبتنی بر کیاست و فراست است و ما نباید همه داشته‌هایمان را در این نوع محاکم بین‌المللی به راحتی بفروشیم بلکه باید اینها را در صحنه بین‌المللی نگه داریم و در جایی که حقوق ما را به رسمیت بشناسند و جایگاه جمهوری اسلامی را قبول کنند آن زمان برای حل بحران‌ها باید وارد صحنه بشویم و کمک کنیم به حل بحران‌های بین‌المللی. احمدی‌نژاد توانست با سخنان خود سران کشورها را متوجه مسائل و نکات ظریف مسائل اقتصادی، سیاسی و فرهنگی جهان کند که شاید کمتر تاکنون به آن توجه شده است و آثار و برکات آن در آینده مشهود خواهد بود.


کسانی به مانند محسن رضایی در رابطه با سخنرانی احمدی‌نژاد اظهار داشته‌اند که صحبت‌های احمدی‌نژاد بیشتر به اروپایی‌ها کمک کرده و هیچ نفعی به حال ما نداشته است؛ اینگونه اظهارات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

من اولاً یک نقد دارم نسبت به منفی‌نگری‌های بعضی از نخبگان نسبت به حرکت‌های نمایندگان کشور در صحنه بین‌الملل؛ حرف اصلی من این است که اصولاً نماینده‌ای از جمهوری اسلامی در یک مجمع بین‌المللی حضور پیدا می‌کند، نماینده ملت و منتخب ملت ایران است و در آنجا به نمایندگی از کشور و ملت حرف می‌زند، وظیفه میهن‌پرستی و پایبندی به آرمان‌های انقلاب ایجاب می‌کند که همان‌طور که مردم از مواضع رئیس‌جمهورشان در مجامع بین‌المللی حمایت و آن را تأیید می‌کنند، نخبگان سیاسی هم عقب‌تر از مردم نباشند و حداقل از مواضع رئیس‌جمهور حمایت و روی نقاط مثبت آن پافشاری و تکیه کنند و اگر احیاناً نقطه منفی در صحبت‌ها می‌بینند دلیلی ندارد آن را رسانه‌ای کنند؛ چرا که دشمن دنبال همین است. دشمن می‌خواهد القا کند که سخنان نماینده ایران حرف ملت ایران نیست و تلاش می‌کند حرف چهار نفر از این افراد را استخراج کند و بعد روی آن مانور بدهد و بگوید حرف یک نفر است و این خیلی بد است. آیا اینگونه برخوردها را خود آقایان اگر رئیس‌جمهور بودند می‌پسندیدند، آن هم در چنین شرایطی؟ کدام ملت و کدام کشور می‌توانید پیدا کنید که نخبگان و مردمش نسبت به مواضع رئیس‌جمهورش در سازمان ملل یا در مجامع بین‌الملل چنین واکنشی داشته باشند. این نشان می‌دهد که اینگونه اظهارات خارج از قواعد و معیارهای درست سیاسی است. این آقایان تصور نکنند که اگر ایرادی به سخنان رئیس‌جمهور گرفتند مردم این را به حساب روشنفکر بودن آقایان یا فهمیده‌تر بودن آنان از رئیس‌جمهور می‌گذارند، نه اینطور نیست و مردم این را به حساب ناپختگی سیاسی اینها می‌گذارند. البته طبیعی است که افرادی که خارج از گود هستند فکر می‌کنند می‌شود در داخل گود بسیاری از کارها را انجام داد، اما وقتی وارد گود می‌شوند و شرایط و موقعیت‌های گوناگون را می‌بینند آن وقت آنجاست که می‌فهمند در آن موقعیت و شرایط مدیریت کار سختی است.


آقای هاشمی رفسنجانی در روزهای گذشته اظهار داشته‌اند که دلسوزان نظام در حال تدارک متنی هستند برای برون رفت کشور از وضعیت فعلی؛ این موضوع را چگونه ارزیابی می‌کنید؟


ما در قانون اساسی در اختلافات یا اصطکاک‌هایی که بین قوای کشور یا دستگاه‌های نظام به وجود می‌آید یک داور را تعیین کرده‌ایم که آن رهبری است؛ داوری که می‌تواند حتی اختلافات بین شورای نگهبان و مجلس یا سران و جریان سیاسی با همدیگر را حل و فـــصل بکند.


بنابراین هرگونه موازی‌کار در کنار این داور اصلی‌ کار خلافی است. ما نباید یک داور موازی در کنار داور اصلی که همان رهبری است به‌وجود بیاوریم و گمان کنیم که این داور موازی می‌تواند مشکلات کشور را حل بکند. وقتی که رهبری خودشان وارد صحنه حل و فصل مسائل در کشور شدند و زمانی که امید به نخبگان کشور، خصوصاً نخبگان مردود در کشور ندارند همه باید بپذیرند که این داور اصلی است که می‌تواند نسبت به حل و فصل مسائل کشور اقدام کند و این داور توانسته تا الان شرایط را مدیریت ‌کند و با مدیریت دقیق ایشان همه بحران‌های پس از انتخابات کنار گذاشته شده و تیرهای دشمن به خودشان برگشته و همه توطئه‌های آنها خنثی شده. در کنار این موضوع عوامل اغتشاشات دستگیر شده‌اند و ریشه‌یابی و آسیب‌شناسی این مسأله به صورت دقیق در حال بررسی است و طبیعتاً مجرای رسیدگی به همه این مسائل هم قانون بود.


بعضی از افراد مشغول تدوین متنی با این موضوع هستند. آیا آنها می‌توانند با این کار کمکی به نظام و مردم صورت بدهند؟


در چنین شرایطی اصولاً طرح این مسأله که یک مجموعه دیگری نشسته‌اند و برای برون رفت از مسأله بحران پس از انتخابات دارند فکر می‌کنند و یا مطالبی را تهیه می‌کنند جای سؤال دارد. اولین سوالی که مطرح می‌شود این است که این مجموعه چه جایگاهی در نظام جمهوری اسلامی برای حل و فصل مسائل دارند. آیا جایگاه ریش سفیدی دارند؟ جایگاه نفوذ مردمی دارند؟ این گروه چه جایگاهی دارند که می‌خواهند این کار را انجام دهند. اگر جایگاهی دارند چرا تاکنون موضع نگرفته‌اند، اگر از چنین جایگاهی برخوردار نیستند به چه حقی طرح و برنامه‌ای می‌خواهند برای مسائل کشور ارائه بدهند و آیا اصولاً می‌توانند راه حلی غیر از راه حلی که رهبری برای عبور از این شرایط برشمردند و تعیین کردند، ارائه دهند. اگر راه حلی به نظرشان می‌رسد مکمل نظرات رهبری باید به خود رهبری بگویند چرا در جامعه مطرح می‌کنند. من فکر می‌کنم جناب آقای هاشمی بایدبه آنچه‌که عمده نمایندگان مجلس خبرگان در بیانیه‌ خودشان ابراز کردند و موضع‌گیری آنها هم نشان داد توجه داشته باشند. آقای هاشمی همانطور که در ابتدای سخنان خود در جمع خبرگان رهبری مطرح کردند باید رهبری را فصل الخطاب بدانند و راهکارهای ایشان را دنبال کنند. ما حداقل انتظارمان این است که اگر آقای هاشمی نمی‌تواند عمار و یاسری برای رهبری نظام باشد حداقل در حدی که توان دارد تبیین کننده دقیق و منطبق بر اظهارات و سخنان رهبری در چند ماه اخیر باشد.


اعتراض برخی از نمایندگان مجلس خبرگان از جمله نماینده مردم مشهد در این مجلس به هاشمی رفسنجانی به خاطر عمکرد وی در چند ماه را چگونه می‌بینید؟


بنده تنها گذاشتن رهبری را تنها در آقای هاشمی نمی‌بینم و تعداد دیگری از اعضای این مجلس هم می‌توانستند رهبری را تنها نگذارند و با موضع‌گیری‌ها و عدم سکوتشان در تمام استان‌ها می‌توانستند حمایت بکنند از رهبری نظام و به عقیده من آنها هم کوتاهی کردند در این چند ماه و همه باید این کوتاهی‌ها را جبران بکنند؛ چه آقای هاشمی باشد و چه دیگر کسان که در حق رهبریت نظام آنچه که وظیفه‌شان بوده انجام ندادند و از ترس فتنه سعی کردند کنار بکشند. آنها بیشتر به دنبال حفظ خودشان بودند تا حفظ نظام و رهبری. همانطور که در زمان امام راحل که ایشان زمانی ندا می‌دادند یا فریادی سر می‌دادند همه به مانند مقام معظم رهبری و هاشمی تبیین کننده و تفسیر کننده بیانات حضرت امام (ره) بودند امروز هم باید کسانی که پیرو خط امام هستند این موضوع را مد نظر قرار دهند و بلندگوها و مفسران سخنان و بیانات رهبری در تمام زمینه‌ها باشند.


چه افراد یا گروه‌هایی می‌توانند در زمینه تبیین فرمایشات مقام معظم رهبری فعالیت کنند؟


به نظر بنده نخبگان سیاسی، مسؤولان، احزاب و دیگر گروه‌ها در این زمینه خیلی کوتاهی کرده‌اند و همه در تبیین این سخنان و تعیین راهبردها و اجرای آن کم دقتی می‌کنند و این موضوع موجب می‌شود که ما در فرآیند انقلاب اسلامی و پیمودن پله‌های این فرایند عقب بیفتیم و تأخیر داشته باشیم در حالی که رهبری می‌خواهد با سرعتی بسیار مناسب این حرکت را دنبال و این مسیر را طی بکند به علت تنبلی امثال ما و بی‌فکری و ضعف نخبگان این حرکت کند و آرام طی می‌شود.


کسانی در فضای کنونی کشور طرح آشتی ملی را مطرح می‌کنند؛ آیا طرح این موضوع منطبق با شرایط کنونی جامعه است؟


مقام معظم رهبری مخالفان فعلی را به سه دسته تقسیم کردند؛ اولین گروه کسانی که با مبانی نظام مخالف هستند و گروه بعد کسانی هستند که اختلاف منافع با جمهوری اسلامی دارند و دیگر گروه کسانی هستند که اختلاف سلیقه و روش دارند. آن کسی که اختلاف سلیقه و روش دارد ما با او مشکلی نداریم و حتی از او استقبال می‌کنیم، ما تضارب افکار را در قوانین، اجرای قوانین و برنامه‌های نظام نافع می‌دانیم. اما کسانی که اختلاف در منافع یا مبانی دارند طبیعتاً جای سازش، کنار آمدن و آشتی با اینها وجود ندارد. چون هر آشتی که بخواهیم با اینها انجام بدهیم باید یک قدم از اصول خودمان عقب‌نشینی کنیم. چه کسی اجازه می‌دهد که حتی رهبری از اصول عقب‌نشینی کند. چه کسی اجازه می‌دهد رئیس‌جمهور از اصول عقب‌نشینی کند.


هیچ کس چنین اجازه‌ای به هیچ فردی نمی‌دهد. امام راحل می‌فرمودند که اگر من یک قدم از اسلام عقب نشستم شما باید جلوی من را بگیرید. وقتی رهبری به خودش اجازه نمی‌دهد از اصول تخطی بکند و این را خلاف مسیر انقلاب می‌بیند، چطور ممکن است ما سازش و آشتی بکنیم با منافع و مبانی مخالفین نظام. با مبانی و منافع غیر دینی نمی‌شود آشتی کرد. بنابراین من فکر می‌کنم دوستانی که این پیشنهادات را مطرح می‌کنند اولاً یک خلط مبحث در موضوعات آنان شده است و به صورت شفاف بیان نمی‌کنند که طرفین دعوا چه کسانی هستند؛ اینها باید در درجه اول روشن بشود؛ ما وقتی می‌خواهیم مسأله‌ای را حل کنیم باید صورت مسأله را دقیق مطرح کنیم، صورت مسأله در اینجا چه چیزی است؛ آیا دعوا بین آقای احمدی‌نژاد و میرحسین است، یا دعوا بین اصلاح‌طلبان و اصولگرایان است یا آنکه دعوا بین ضد انقلابیون وانقلابیون است یا بین کسانی است که ولایت را قبول دارند و کسانی که ولایت را قبول ندارند. دوستانی که بحث از آشتی ملی یا میانجیگری می‌زنند وارد یک بحث مبهمی شده‌اند که این بحث مبهم ایرادات بسیار مهمی دارد. یکی از ایرادات آن این است که ما داوری را برای شرایط کنونی کشور غیر از رهبری بتراشیم و این خلاف است.


علی مطهری در سخنانی احمدی‌‌نژاد را یک فرد لیبرال خواندند؛ این اظهارات را در مورد رئیس‌جمهور منتخب مردم چگونه ارزیابی می‌‌کنید؟


لیبرال و لیبرالیسم در ادبیات سیاسی یک تعریف مشخصی دارد و نتیجه و محصول رفتار افراد لیبرالیسم در جامعه مشخص است. ما از یک طرف فردی را متهم کنیم به تحجر و مقدس مآبی و از طرف دیگر متهم به لیبرالیسم کنیم، این تناقض صدر و ذیل است. مگر آنکه بگوییم هیچ کدام از آن دو نفر نفهمیده‌اند که چه چیزی بر زبان آورده‌اند. من احساس می‌کنم میزان توجه احمدی‌نژاد به ارزش‌ها در طول 4 سال دولت نهم و کمکی که ایشان به زیرساخت‌های اعتقادی و دینی در کشور کرده اصلاً قابل مقایسه با هیچ کدام از دولت‌های قبلی نیست حتی آن دولت‌هایی که روحانی در رأس آن بوده. در دولت هاشمی ما کاملاً لیبرالیست فرهنگی را داشتیم و همان بسترساز دوم خرداد شد و در کتاب «توسعه و تضاد» دکتر رفیع‌پور تحقیقات بسیار گسترده و وسیعی درباره افت بسیار ارزش‌های اجتماعی یا فرهنگی و دینی در دوره سازندگی را نشان می‌دهد. میزان سرمایه‌گذاری دولت‌های قبلی در مساجد، مراکز دینی و مذهبی و احداث فضاهای مناسب برای فعالیت‌های مذهبی مردم و توسعه آنها در مقایسه با دولت نهم تفاوت عمیق را نشان می‌دهد. به نظر می‌رسد در تعاریف بعضی از لغات و اصطلاحات دچار اشتباه شده‌ایم و نباید حب و بغض‌ها و کینه‌ها و عداوت‌ها موجب این بشود که ما عدالت‌ها را در قضاوت‌ها رعایت نکنیم. مخالفت با احمدی‌نژاد نباید موجب این بشود که ما انصاف را رعایت نکنیم. ما گله‌هایی از احمدی‌نژاد داریم اما این گلایه‌ها را علاوه بر آنکه دنبال مرتفع کردنش هستیم به صورت خصوصی مطرح کنیم و دلیلی ندارد که آنها را رسانه‌ای کنیم.

منبع:جوان


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/7/19:: 1:9 عصر     |     () نظر