سفارش تبلیغ
صبا ویژن
حکیم، کسی است که بدی را با خوبی پاداش دهد . [امام علی علیه السلام]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 90/4/24:: 11:32 عصر     |     () نظر

بسم الله الرحمن الرحیم اَللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَعَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَفی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَحافِظاً وَقائِداً وَناصِراً وَدَلیلاً وَعَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَکَ طَوْعاً وَتُمَتِّعَهُ فیها طَویلاً برحمتک یا ارحم الراحمین اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم واحشرنا معهم و لعن اعدائهم اجمعین


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 90/4/24:: 10:30 عصر     |     () نظر

 

 
زندگینامه
 
رهبر عالیقدر حضرت آیت الله سید على خامنه اى فرزند مرحوم حجت الاسلام والمسلمین حاج سید جواد حسینى خامنه‌اى، در روز 24 تیرماه 1318 برابر با 28 صفر 1358 قمرى در مشهد مقدس چشم به دنیا گشود. ایشان دومین پسر خانواده هستند. زندگى سید جواد خامنه اى مانند بیشتر روحانیون و مدرسّان علوم دینى، بسیار ساده بود. همسر و فرزندانش نیز معناى عمیق قناعت و ساده زیستى را از او یاد گرفته بودند و با آن خو داشتند.
رهبر بزرگوار در ضمن بیان نخستین خاطره هاى زندگى خود از وضع و حال زندگى خانواده شان چنین مى گویند:
«پدرم روحانى معروفى بود، امّا خیلى پارسا و گوشه گیر... زندگى ما به سختى مى گذشت. من یادم هست شب هایى اتفاق مى افتاد که در منزل ما شام نبود! مادرم با زحمت براى ما شام تهیّه مى کرد و... آن شام هم نان و کشمش بود
امّا خانه اى را که خانواده سیّد جواد در آن زندگى مى کردند، رهبر انقلاب چنین توصیف مى کنند:
«منزل پدرى من که در آن متولد شده ام، تا چهارـ پنج سالگى من، یک خانه 60 ـ 70 مترى در محّله فقیر نشین مشهد بود که فقط یک اتاق داشت و یک زیر زمین تاریک و خفه اى! هنگامى که براى پدرم میهمان مى آمد (و معمولاً پدر بنا بر این که روحانى و محل مراجعه مردم بود، میهمان داشت) همه ما باید به زیر زمین مى رفتیم تا مهمان برود. بعد عدّه اى که به پدر ارادتى داشتند، زمین کوچکى را کنار این منزل خریده به آن اضافه کردند و ما داراى سه اتاق شدیم
رهبرانقلاب از دوران کودکى در خانواده اى فقیر امّا روحانى و روحانى پرور و پاک و صمیمی، اینگونه پرورش یافت و از چهار سالگى به همراه برادر بزرگش سید محمد به مکتب سپرده شد تا الفبا و قرآن را یاد بگیرند. سپس، دو برادر را در مدرسه تازه تأسیس اسلامى «دارالتعّلیم دیانتى» ثبت نام کردند و این دو دوران تحصیل ابتدایى را در آن مدرسه گذراندند.

 

در حوزه علمیه
ایشان از دوره دبیرستان، خواندن «جامع المقدمات» و صرف و نحو را آغاز کرده بود. سپس از مدرسه جدید وارد حوزه علمیه شد و نزد پدر و دیگر اساتید وقت ادبیات و مقدمات را خواند.
درباره انگیزه ورود به حوزه علمیه و انتخاب راه روحانیت مى گویند: «عامل و موجب اصلى در انتخاب این راه نورانى روحانیت پدرم بودند و مادرم نیز علاقه مند و مشوّق بودند».
ایشان کتب ادبى ار قبیل «جامع المقدمات»، «سیوطى»، «مغنى» را نزد مدرّسان مدرسه «سلیمان خان» و «نوّاب» خواند و پدرش نیز بر درس فرزندانش نظارت مى کرد. کتاب «معالم» را نیز در همان دوره خواند. سپس «شرایع الاسلام» و «شرح لمعه» را در محضر پدرش و مقدارى را نزد مرحوم «آقا میرزا مدرس یزدى» و رسائل و مکاسب را در حضور مرحوم حاج شیخ هاشم قزوینى و بقیه دروس سطح فقه و اصول را نزد پدرش خواند و دوره مقدمات و سطح را بطور کم سابقه و شگفت انگیزى در پنچ سال و نیم به اتمام رساند. پدرش مرحوم سید جواد در تمام این مراحل نقش مهّمى در پیشرفت این فرزند برومند داشت. رهبر بزرگوار انقلاب، در زمینه منطق و فلسفه، کتاب منظومه سبزوار را ابتدا از «مرحوم آیت الله میرزا جواد آقا تهرانى» و بعدها نزد مرحوم «شیخ رضا ایسى» خواندند.

 

 در حوزه علمیه نجف اشرف
آیت الله خامنه اى که از هیجده سالگى در مشهد درس خارج فقه و اصول را نزد مرجع بزرگ مرحوم آیت الله العظمى میلانى شروع کرده بودند. در سال 1336 به قصد زیارت عتبات عالیات، عازم نجف اشرف شدند و با مشاهده و شرکت در درسهاى خارج مجتهدان بزرگ حوزه نجف از جمله مرحوم سید محسن حکیم، سید محمود شاهرودى، میرزا باقر زنجانى، سید یحیى یزدى، و میرزا حسن بجنوردى، اوضاع درس و تدریس و تحقیق آن حوزه علمیه را پسندیدند و ایشان را از قصد خود آگاه ساختند. ولى پدر موافقت نکرد. پس از مدّتى ایشان به مشهد باز گشتند.

 

 در حوزه علمیه قم
آیت الله خامنه اى از سال 1337 تا 1343 در حوزه علمیه قم به تحصیلات عالى در فقه و اصول و فلسفه، مشغول شدند و از محضر بزرگان چون مرحوم آیت الله العظمى بروجردى، امام خمینى، شیخ مرتضى حائرى یزدى وعلـّامه طباطبائى استفاده کردند. در سال 1343، از مکاتباتى که رهبر انقلاب با پدرشان داشتند، متوجّه شدند که یک چشم پدر به علت «آب مروارید» نابینا شده است، بسیار غمگین شدند و بین ماندن در قم و ادامه تحصیل در حوزه عظیم آن و رفتن به مشهد و مواظبت از پدر در تردید ماندند. آیت الله خامنه اى به این نتیجـه رسیدند که به خاطر خدا از قــم به مشهد هجرت کنند واز پدرشان مواظبت نمایند. ایشان در این مـورد مى گویند:
«به مشهد رفتم و خداى متعال توفیقات زیادى به ما داد. به هر حال به دنبال کار و وظیفه خود رفتم. اگر بنده در زندگى توفیقى داشتم، اعتقادم این است که ناشى از همان بّرى «نیکى» است که به پدر، بلکه به پدر و مادر انجام داده ام». آیت الله خامنه اى بر سر این دو راهى، راه درست را انتخاب کردند. بعضى از اساتید و آشنایان افسوس مى خوردند که چرا ایشان به این زودى حوزه علمیه قم را ترک کردند، اگر مى ماندند در آینده چنین و چنان مى شدند!... امّا آینده نشان داد که انتخاب ایشان درست بوده و دست تقدیر الهى براى ایشان سر نوشتى دیگر و بهتر و والاتر از محاسبات آنان، رقم زده بود. آیا کسى تصّور مى کرد که در آن روز جوان عالم پراستعداد 25 ساله، که براى رضاى خداوند و خدمت به پدر و مادرش از قم به مشهد مى رفت، 25 سال بعد، به مقام والاى ولایت امر مسلمین خواهد رسید؟! ایشان در مشهد از ادامه درس دست برنداشتند و جز ایام تعطیل یا مبازره و زندان و مسافرت، به طور رسمى تحصیلات فقهى و اصول خود را تا سال 1347 در محضر اساتید بزرگ حوزه مشهد بویژه آیت الله میلانى ادامه دادند. همچنین ازسال 1343 که در مشهد ماندگار شدند در کنار تحصیل و مراقبت از پدر پیر و بیمار، به تدریس کتب فقه و اصول و معارف دینى به طلـّاب جوان و دانشجویان نیز مى پرداختند.

 

 مبارزات سیاسى
آیت الله خامنه اى به گفته خویش «از شاگردان فقهى، اصولى، سیاسى و انقلابى امام خمینى (ره) هستند» امـّا نخستین جرقـّه هاى سیاسى و مبارزاتى و دشمنى با طاغوت را مجاهد بزرگ و شهید راه اسلام شهید «سید مجتبى نوّاب صفوى» در ذهن ایشان زده است، هنگامیکه نوّاب صفوى با عدّه اى از فدائیان اسلام در سال 31 به مشهد رفته در مدرسه سلیمان خان، سخنرانى پر هیجان و بیدار کننده اى در موضوع احیاى اسلام و حاکمیت احکام الهى، و فریب و نیرنگ شاه و انگلیسى و دروغگویى آنان به ملـّت ایران، ایراد کردند. آیت الله خامنه اى آن روز از طـّلاب جوان مدرسه سلیمان خان بودند، به شدّت تحت تأثیر سخنان آتشین نوّاب واقع شدند. ایشان مى گویند: «همان وقت جرقه هاى انگیزش انقلاب اسلامى به وسیله نوّاب صفوى در من به وجود آمده و هیچ شکى ندارم که اولین آتش را مرحوم نوّاب در دل ما روشن کرد».

 

 همراه با نهضت امام خمینى (قدس سره)
آیت الله خامنه اى از سال 1341 که در قم حضورداشتند و حرکت انقلابى واعتراض آمیز امام خمینى علیه سیاستهاى ضد اسلامى و آمریکا پسند محمد رضا شاه پهلوى، آغاز شد، وارد میدان مبارزات سیاسى شدند و شانزده سال تمام با وجود فراز و نشیب هاى فراوان و شکنجه ها و تعبیدها و زندان ها مبارزه کردند و در این مسیر ازهیچ خطرى نترسیدند. نخستین بار در محرّم سال 1383 از سوى امام خمینى (قدس سره) مأموریت یافتند که پیام ایشان را به آیت الله میلانى و علماى خراسان در خصوص چگونگى برنامه هاى تبلیغاتى روحانیون در ماه محرّم و افشاگرى علیه سیاست هاى آمریکایى شاه و اوضاع ایران و حوادث قم، برسانند. ایشان این مأموریت را انجام دادند و خود نیز براى تبلیغ، عازم شهر بیرجند شدند و در راستاى پیام امام خمینى، به تبلیغ و افشاگرى علیه رژیم پهلوى و آمریکا پرداختند. بدین خاطر در 9 محرّم «12 خرداد 1342» دستگیر و یک شب بازداشت شدند و فرداى آن به شرط اینکه منبر نروند و تحت نظر باشند آزاد شدند. با پیش آمدن حادثه خونین 15خرداد، باز هم ایشان را از بیرجند به مشهد آورده، تحویل بازداشتگاه نظامى دادند و ده روز در آنجا با سخت ترین شرایط و شکنجه و آزارها زندانى شدند.

 

 دوّمین بازداشت
در بهمن 1342 - رمضان 1383- آیت الله خامنه اى با عدّه اى از دوستانشان براساس برنامه حساب شده اى به مقصد کرمان حرکت کردند. پس از دو ـ سه روز توقف در کرمان و سخنرانى و منبر و دیدار با علما و طلـّاب آن شهر، عازم زاهدان شدند. سخنرانى ها و افشاگرى هاى پرشور ایشان بویژه درایـّام ششم بهمن ـ سالگرد انتخابات و رفراندوم قلـّابى شاه ـ مورد استقبال مردم قرار گرفت. در روزپانزدهم رمضان که مصادف با میلاد امام حسن (ع) بود، صراحت و شجاعت و شور انقلابى ایشان در افشاگرى سیاستهاى شیطانى و آمریکایى رژیم پهلوى، به اوج رسید و ساواک شبانه ایشان را دستگیر و با هواپیما روانه تهران کرد. رهبر بزرگوار، حدود دو ماه ـ به صورت انفرادى ـ در زندان قزل قلعه زندانى شدند و انواع اهانت ها و شکنجه ها را تحمّل کردند.

 

 سوّمین و چهارمین بازداشت
کلاسهاى تفسیر و حدیث و اندیشه اسلامى ایشان در مشهد و تهران با استقبال کم نظیر جوانان پرشور و انقلابى مواجه شد. همین فعالیت ها سبب عصبانیت ساواک شد و ایشان را مورد تعقیب قرار دادند. بدین خاطر در سال 1345 در تهران مخفیانه زندگى مى کردند و یک سال بعد ـ 1346ـ دستگیر و محبوس شدند. همین فعالیّت هاى علمى و برگزارى جلسات و تدریس و روشنگرى عالمانه و مصلحانه بود که موجب شد آن بزرگوار بار دیگر توسط ساواک جهنّمى پهلوى در سال 1349 نیز دستگیر و زندانى گردند.

 

 پنجمین بازداشت
حضرت آیت الله خامنه اى «مد ظله» درباره پنجمین بازداشت خویش توسط ساواک مى نویسد:
«از سال 48 زمینه حرکت مسلحانه در ایران محسوس بود. حساسیّت و شدّت عمل دستگاههاى جارى رژیم پیشین نیز نسبت به من، که به قرائن دریافته بودند چنین جریانى نمى تواند با افرادى از قبیل من در ارتباط نباشد، افزایش یافت. سال 50 مجدّداً و براى پنجمین بار به زندان افتادم. برخوردهاى خشونت آمیز ساواک در زندان آشکارا نشان مى داد که دستگاه از پیوستن جریان هاى مبارزه مسلـّحانه به کانون هاى تفـّکر اسلامى به شدّت بیمناک است و نمى تواند بپذیرد که فعالیّـت هاى فکرى و تبلیغاتى من در مشهد و تهران از آن جریان ها بیگانه و به کنار است. پس از آزادى، دایره درسهاى عمومى تفسیر و کلاسهاى مخفى ایدئولوژى و... گسترش بیشترى پیدا کرد».

 

 بازداشت ششم
در بین سالهاى 1350ـ1353 درسهاى تفسیر و ایدئولوژى آیت الله خامنه اى در سه مسجد «کرامت» ، «امام حسن» و «میرزا جعفر» مشهد مقدس تشکیل مىشد و هزاران نفر ازمردم مشتاق بویژه جوانان آگاه و روشنفکر و طلـّاب انقلابى و معتقد را به این سه مرکز مى کشاند و با تفکّرات اصیل اسلامى آشنا مى ساخت. درس نهج البلاغـه ایشان از شور و حال دیگـرى برخوردار بود و در جزوه هاى پلى کپى شده تحت عنوان: «پرتوى از نهج البلاغه» تکثیر و دست به دست مى گشت. طلـّاب جوان و انقلابى که درس حقیقت و مبارزه را از محضر ایشان مى آموختند، با عزیمت به شهرهاى دور و نزدیکِ ایران، افکار مردم را با آن حقایق نورانى آشنا و زمینه را براى انقلاب بزرگ اسلامى آماده مى ساختند. این فعالیـّت ها موجب شد که در دى ماه 1353 ساواک بى رحمانه به خانه آیت الله خامنه اى در مشهد هجوم برده، ایشان را دستگیر و بسیارى از یادداشت ها و نوشته هایشان را ضبط کنند. این ششمین و سخت ترین بازداشت ایشان بود و تا پاییز 1354 در زندان کمیته مشترک شهربانى زندان بودند. در این مدت در سلولى با سخت ترین شرایط نگه داشته شدند. سختى هایى که ایشان در این بازداشت تحمّل کردند، به تعبیر خودشان «فقط براى آنان
که آن شرایط را دیده اند، قابل فهم است». پس از آزادى از زندان، به مشهد مقدس برگشتند و باز هم همان برنامه و تلاش هاى علمى و تحقیقى و انقلابى ادامه داشت. البته دیگر امکان تشکیل کلاسهاى سابق را به ایشان ندادند.

 

 در تبعید
رژیم جنایتکار پهلوى در اواخر سال 1356، آیت الله خامنه اى را دستگیر و براى مدّت سه سال به ایرانشهر تبعید کرد. در اواسط سال 1357 با اوجگیرى مبارزات عموم مردم مسلمان و انقلابى ایران، ایشان از تبعیدگاه آزاد شده به مشهد مقدس بازگشتند و در صفوف مقدم مبارزات مردمى علیه رژیم سفـّاک پهلوى قرار گرفتند و پس از پانزده سال مبارزه مردانه و مجاهدت و مقاومت در راه خدا و تحمّل آن همه سختى و تلخى، ثمره شیرین قیام و مقاومت و مبارزه؛ یعنى پیروزى انقلاب کبیر اسلامى ایران و سقوط خفـّت بار حکومتِ سراسر ننگ و ظالمانه پهلوى، و برقرارى حاکمیت اسلام در این سرزمین را دیدند.

 

 در آستانه پیروزى
درآستانه پیروزى انقلاب اسلامى، پیش از بازگشت امام خمینى از پاریس به تهران، «شوراى انقلاب اسلامى» با شرکت افراد و شخصیت هاى مبارزى همچون شهید مطهرى، شهید بهشتى، هاشمى رفسنجانى و... از سوى امام خمینى در ایران تشکیل گردید، آیت الله خامنه اى نیز به فرمان امام بزرگوار به عضویت این شورا درآمد. پیام امام توسط شهید مطهرى «ره» به ایشان ابلاغ گردید و با دریافت پیام رهبر کبیر انقلاب، از مشهد به تهران آمدند.

 

 پس از پیروزى
آیت الله خامنه اى پس از پیروزى انقلاب اسلامى نیز همچنان پرشور و پرتلاش به فعالیّت هاى ارزشمند اسلامى و در جهت نزدیکتر شدن به اهداف انقلاب اسلامى پرداختند که همه در نوع خود و در زمان خود بى نظیر و بسیار مهّم بودند که در این مختصر فقط به ذکر رؤوس آنها مى پردازیم:
? پایه گذارى «حزب جمهورى اسلامى» با همکارى و همفکرى علماى مبارز و هم رزم خود: شهید بهشتى، شهید باهنر، هاشمى رفسنجانى و... دراسفند 1357.
? معاونت وزارت دفاع در سال 1358.
? سرپرستى سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 1358.
? امام جمعه تهران، 1358.
? نماینده امام خمینی«قدّس سرّه» در شوراى عالى دفاع ، 1359.
? نماینده مردم تهران در مجلس شوراى اسلامى، 1358.
? حضور فعّال و مخلصانه در لباس رزم در جبهه هاى دفاع مقدس، در سال 1359 با شروع جنگ تحمیلى عراق علیه ایران و تجاوز ارتش متجاوز صّدام به مرزهاى ایران؛ با تجهیزات و تحریکات قدرت هاى شیطانى و بزرگ ازجمله آمریکا و شوروى سابق.
? ترور نافرجام ایشان توسط منافقین در ششم تیرماه 1360 در مسجد ابوذر تهران.
? ریاست جمهورى؛ به دنبال شهادت محمد على رجایى دومّین رئیس جمهور ایران، آیت الله خامنه اى در مهر ماه 1360 با کسب بیش از شانزده میلیون رأى مردمى و حکم تنفیذ امام خمینى (قدس سره) به مقام ریاست جمهورى ایران اسلامى برگزیده شدند. همچنین از سال 1364 تا 1368 براى دوّمین بار به این مقام و مسؤولیت انتخاب شدند.
? ریاست شوراى انقلاب فرهنگ، 1360.
? ریاست مجمع تشخیص مصلحت نظام، 1366.
? ریاست شوراى بازنگرى قانون اساسى، 1368.
? رهبرى و ولایت امّت، که از سال 1368، روز چهاردهم خرداد پس از رحلت رهبر کبیرانقلاب امام خمینى (قدس سره) توسط مجلس خبرگان رهبرى به این مقام والا و مسؤولیت عظیم انتخاب شدند، و چه انتخاب مبارک و درستى بود که پس از رحلت امام راحل، با شایستگى تمام توانستند امّت مسلمان ایران، بلکه مسلمانان جهان را رهبرى نمایند.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 90/4/24:: 10:28 عصر     |     () نظر
آیت الله مصباح:هنوز هم به احمدی نژاد اعتقاد دارم و از وی حمایت می کنم

 

عضو مجلس خبرگان رهبری تأکید کرد: مردم نمی گذارند که جریان انحرافی به انقلاب اسلامی ضربه بزند.

آیت الله محمدتقی مصباح یزدی در گفتگو با مهر اظهار داشت: اینکه جریان انحرافی از نظام سیاسی طرد شوند کار من نیست، با مردم است و البته این جامعه است که نباید اجازه دهد عده ای هنجار شکن ابراز وجود کنند.
 
وی در خصوص انعکاس اظهاراتش در برخی از رسانه ها مبنی بر فراماسون خواندن جریان انحرافی تصریح کرد: من چه زمانی این حرف را زدم؛ اگر چنین موضوعی بوده مدرکش را به من نشان بدهید، من می گویم آنچه جریان انحرافی انجام می دهد قابل قبول جامعه و مصلحت انقلاب نیست.
 
این مدرس برجسته حوزه علمیه قم افزود: به اعتقاد من، کارهای آنها در نهایت به تضعیف اسلام و نظام اسلامی می انجامد و این خواسته فراماسونها و دشمنان اسلام است.
 
آیت الله مصباح در پاسخ به اینکه "شما در گذشته از مدافعان احمدی نژاد بودید، موضع امروزتان چیست" به خبرنگار مهر گفت: در آن زمان احمدی نژاد باید در برابر رقبایش حمایت می شد و حمایت من از احمدی نژاد تأیید شعارها و اصول انقلاب اسلامی بوده است.
 
عضو مجلس خبرگان رهبری اظهار داشت: من هنوز هم به احمدی نژاد اعتقاد دارم و از وی حمایت می کنم.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 90/4/23:: 11:9 عصر     |     () نظر

 استارت فعالیت‌های انتخاباتی جریان فتنه را چندی قبل محمد خاتمی زد که با بیان آنچه "شرط  حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات" نامید، به دنبال پیش‎دستی در فعالیت‌های انتخاباتی بود.

 
به گزارش رجانیوز، این اقدام اگرچه با انتقاد بخشی از جریان فتنه روبرو شد و او را تا مرز خیانت به این جریان نیز پیش برد اما عمدتاً طیف هیجانی و جوان‌تر فتنه این نوع واکنش را برگزیدند و در یک سطح بالاتر، این برخوردها (مانند اظهارات مجتبی واحدی) در راستای پروژه در راستای پروژه پاس‌کاری "خاتمی و تندروها" کاملاً هماهنگ شده بود.
 
خاتمی و بخش‌هایی از جریان فتنه معتقدند که حضور نیافتن در انتخابات مجلس به‌عنوان حذف کامل از صحنه سیاسی کشور است و بنابراین، باید زمینه را برای ورود به‌طوری آماده کرد که بیشترین امتیاز از نظام گرفته و کمترین امتیاز داده شود.
 
وی و همفکرانش البته یک توهم و سوء تفاهم نیز دارند و می‌گویند در اثر اتفاق‌های اخیر نظام نیازمند حضور اصلاح‌طلبان است و در این زمینه حاضر است امتیاز بدهد. اگرچه برخی از اعضای این جریان پس از واکنش‌های قاطع نظیر اظهارات فرمانده سپاه، با خاتمی دچار اختلاف نظر شده و گفته‌اند که در این زمینه دچار اشتباه محاسباتی شده‌ایم.
 
در عین حال، برخی از اعضای داخلی جریان فتنه در روند عادی سازی بازگشت خود و سناریوی "امتیازگیری حداکثری و امتیازدهی حداقلی" بحث "شرط گذاری" و حتی فراتر از آن، تعبیر کردن از شروط به "حق" را برای حضور در فرآیند انتخابات مطرح و از موضع طلبکارانه به‌گونه‌ای القا می‌کنند که گویا همه منتظر بازگشت آن‌ها هستند و برایشان فرش قرمز پهن کرده‌اند.
 
در این زمینه، روز گذشته سید هادی خامنه‌ای یک گام به پیش آمده و حضور اصلاح‌طلبان در انتخابات را یک "حق" نامید و گفت: «اگر فرصت رقابت برای انتخابات مساوی باشد، می توان در این مورد اظهار نظر کرد و در وضعیتی که فرصت‌ها برای گقتن، پاسخ دادن به اتهامات و بیان نظرات و اندیشه‌ها و انتقادات برابر و عادلانه باشد و بیان نظریات و انتقادات، مصون از عواقب امنیتی و قضایی و محدودیت‌های دیگر باشد، می‌توان شرایط مناسب برای برگزاری انتخابات را پیش‌بینی کرد.»
 
وی همچنین بدون اشاره به جنایات فتنه‌گران مدعی شد: «در سال‌های اخیر چندین هزار ساعت علیه جریان اصلاح‌طلبی سخن پراکنی شده و تهمت‌های شگفت‌انگیزی به اصلاح‌طلبان و منتقدان زده شده، ولی هیچ گاه مجال پاسخ گویی به آنها ایجاد نشده است. با این حال چگونه می‌توان انتظار داشت که در انتخابات شرکت کنند و تن به چنین رقابتی بدهند.»
 
این اظهارات درحالی بیان شده که اقدامات این طیف در جریان فتنه تا اندازه‌ای خیانتکارانه و بر مخالف مصالح عمومی بود که مردم در مقاطع مختلف به ویژه در راهپیمایی 9 دی 88، صراحتا حذف این جریان از عرصه سیاسی کشور را مطالبه کردند و بازگشت احتمالی آنان و پذیرش حضور مجدد در عرصه فعالیت‌های سیاسی را منوط به عذرخواهی و اعلام مرزبندی شفاف با جریان‎های برانداز و بیگانه دانستند.
 
واکنش انقلابی مردم به حضور سران فتنه در اماکن عمومی و استقبال از قطع ارتباطات آنان نیز یکی از نمودهای دیگر طرد این جریان از سوی افکار عمومی است.
 
از سوی دیگر، تجربه انتخابات مجلس هشتم نیز نشان می‌دهد، در همین شهر تهران، دو لیست کامل به نام خاتمی و کروبی منتشر شد اما علی‌رغم تبلیغات فراوان و تشکیل ستادهای متعدد، این جریان با ناکامی مطلق مواجه شد.
 
اگرچه هیاهوهای تبلیغاتی و رسانه‌ای جریان فتنه در هفته‌های اخیر اوج گرفته و با رفع توقیف تعدادی از نشریات این جریان -روزنامه اعتماد و هفته‌نامه شهروند امروز- بر دامنه فعالیت‌های رسانه‌ای و سیاسی آنان افزوده شده اما اجماع کاملی در مجموعه نظام وجود دارد که تا قبل از اعلام موضع صریح متعلقین به این طیف در قبال فتنه و محکوم کردن صریح آن، امکان فعالیت انتخاباتی آنان وجود ندارد.
 
در این زمینه همچنین استدلال می‌شود که چون این جریان در انتخابات ریاست جمهوری دهم به ساختارهای قانونی و لوازم انتخابات پایبند نماند و به‌دنبال شکست، مدعی تقلب در انتخابات شد، در حال حاضر باید اقرار کند که در سال 88 به مردم دروغ گفته و بی‌جهت با طرح "دروغ تقلب"، موجب هتک حیثیت نظام شده است و اکنون با اذعان به این مسئله قصد فعالیت سیاسی در چارچوب‌های قانونی را دارند و در ضمن تعهد کنند که دیگر اقدام‌های قبلی را تکرار نکنند.
 
در غیر این‌صورت، اصرار بر بازگشت به رقابت سیاسی در چارچوب ساختارهایی که آن‌ها نظام را بر همین اساس متهم کرده بودند، به معنای این است که این جریان بار دیگر پروژه آشوب را در دستور دارد و در عین حال، اساس کار خود را بر دروغ قرار داده است.
 
از سوی دیگر، حتی با اعلام برائت از سران فتنه نیز -مانند اقدامی که مصطفی کواکبیان و برخی از نمایندگان فراکسیون اقلیت مجلس انجام دادند- باز هم فرش قرمزی برای حضور آنان در انتخابات مجلس پهن نیست و مردم نشان داده‌اند که دیگر علاقه‌ای به مباحثات و مجادلات بیهوده سیاسی ندارند و به کسانی رای می‌دهند که به دنبال افزایش و ارتقای مناسبات زندگی اجتماعی خود باشند.
 
به نظر می‌رسد اقدامات رسانه‌ای اخیر و فعالیت‌های تبلیغاتی اصلاح‌طلبان که در هفته‌های اخیر به شدت پررنگ شده، بیشتر از آنکه بر پایه معادلات سیاسی و فعالیت‌های حزبی باشد، نوعی بازیابی و احیای پروژه "فشار از پایین، چانه‌زنی از بالا" است که به دنبال فضاسازی روانی برای احیای مجدد اصلاحات پس از فتنه 88 است.
 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 90/4/23:: 11:5 عصر     |     () نظر
عوامل فتنه 88 قم در کاخ مرمر چه می‌کنند؟
تجدید قوای فتنه‌گران در قم با تنفس مصنوعی هاشمی رفسنجانی + عکس

 

دیدار اخیر هاشمی رفسنجانی با برخی از اصلی‌ترین روحانیون فعال در فتنه 88 در حوزه علمیه قم ابهامات جدیدی را در مورد اصرار مجدد هاشمی رفسنجانی بر موضع سیاسی چالش‌زای وی در دوران فتنه ایجاد کرده است. این در حالی است که مردم تا کنون واکنش‌های شدیدی را به این نحوه عملکرد سیاسی هاشمی رفسجانی نشان داده‌اند چنانکه آخرین واکنش‌ها، موجب تغییر و تحول در مدیریت مجلس خبرگان رهبری شد.

به گزارش رجانیوز  در حالی که رسانه‌های نزدیک به هاشمی رفسنجانی دیدار اخیر وی با برخی از روحانیون را دیدار با علمای قم! عنوان کردند، بررسی‌های خبرنگار رجانیوز حاکی از آن است که برخی روحانین حاضر در این دیدار از عوامل فتنه 88 در قم بوده‌اند که نه تنها بارها مورد انتقاد طلاب قرار گرفته‌اند بلکه در برخی از اغتشاشات خیابانی به دلیل هدایت و رهبری اغتشاشات، توسط نیروی انتظامی بازداشت شده بودند.

اگرچه مواضع هاشمی رفسنجانی در همراهی با این جریان سبب شد تا در راهپیمایی تاریخی ? دی ??، مردم شعارهای تندی را علیه او و فرزندانش سر بدهند اما به نظر می‌رسد نزدیک شدن به انتخابات مجلس نهم و همچنین پررنگ شدن اقدامات جریان نفوذی در دولت سبب شده تا هاشمی دور جدیدی از فعالیت‌های سیاسی خود را با محوریت این افراد آغاز کند.


 

با این‌حال شاید بتوان شناخته شده‌ترین چهره‌های مرتبط با فتنه 88 در دیدار با هاشمی رفسنجانی را ضیاء مرتضوی، حمیدرضا شریعتمداری، عبدالرحیم سلیمانی اردستانی و کاظم قاضی‌زاده دانست. تصاویر این افراد که در حوزه علمیه قم به عنوان حامیان فتنه 88 شناخته می‌شوند، پیش از این نیز در ایام حضور در اغتشاشات خیابانی، در رسانه‌ها منتشر شده بود.


ضیاء مرتضوی از عوامل حامی و سازمان دهنده فتنه در قم است که در اکثر بیانیه‌ها و جلسات عناصر فتنه حضور داشته و هم اکنون نیز فعال است. این در حالی است که وی رئیس پژوهشکده فقه و حقوق دفتر تبلیغات اسلامی است. مرتضوی که تلاش زیادی برای تضعیف نیروهای انقلابی در قم داشته و حملات اهانت آمیز وی علیه رئیس جامعه مدرسین در نشریات مختلف منتشر شده است، هماهنگ کننده اصلی برنامه‌های تعامل هاشمی با روحانیون به شمار می‌رود.

حضور در نماز جمعه‌ ?? تیرماه هاشمی رفسنجانی در کنار معترضان در حالی که همه‌ گروه‌های ضد‌انقلاب نیز اعلام حضور کرده بودند، از دیگر اقدامات وی بود؛ این در شرایطی بود که وی و برخی از دوستانش حتی کمتر در نماز جمعه قم دیده می‌شوند.

حمیدرضا شریعتمداری از منصوبان حجت‌الاسلام نواب (مشاور فرهنگی رئیس مجلس) در دانشگاه ادیان بوده و در ساماندهی جریان فتنه در قم نقش مهمی را ایفا می‌کرد. وی در اغتشاشات و آشوب‌های تهران رسما حضور داشت و رجانیوز پیش از این تصاویر حضور او در درگیری‌های خیابانی را منتشر کرده است. وی که از پیروان طیف فکری مصطفی ملکیان و جریان تجدیدنظر طلب است، با فعالیت‌های گسترده در ایام اغتشاشات توانست ضمن دیدارهای متعدد با برخی علما، دانشجویان و طلاب، ذهن برخی از آنان را نسبت به نظام مشوش کند.

پس از آزادی دو نفر از عوامل فتنه یعنی عبدالرحیم سلیمانی که در درگیری‌های بهشت زهرا بازداشت شده بود و ذبیحی یکی دیگر از عوامل فتنه، شریعتمداری و برخی دوستان همفکرش به منزل آن‌ها رفته و تلاش کردند نشان دهند هنوز با این جریان همراه هستند. وی همچنین با انتشار نامه‌ای به حجت الاسلام نواب تلاش کرد بازداشت این افراد را انکار و توجیه کند.

عبدالرحیم سلیمانی اردستانی از عناصر فعال در فتنه که در جریانات آشوب‌های فتنه در تهران حضور فعال داشت. وی که از اساتید دانشگاه مفید قم است، به دلیل حضور در اغتشاشات بهشت زهرا (س) توسط نیروی انتظامی دستگیر و زندانی شده بود.

کاظم قاضی‌زاده نیز از عناصر حامی فتنه و فعال در بیانیه‌های حمایت از فتنه‌گران و مدیر موسسه فهیم است. این درحالی است که دفتر این موسسه محل تجمع عناصر فتنه است.

مسعود ادیب که عضو هیئت علمی گروه فلسفه دانشگاه مفید است، یکی از اعضای ثابت جلسات ماهیانه بنیاد باران ماهانه بنیاد باران به شمار می رود. این در حالی است که ادیب به عنوان عضو مجمع محققین حوزه علمیه، ریاست ستاد موسوی در قم را نیز بر عهده داشته و از طرفداران منتظری در شهر مقدس قم بشمار می رود به حدی که سخنرانی مراسم چهلم منتظری برعهده وی بوده است.

گفتنی است در آبان ماه 88 جمعی از طلاب و فضلای حوزه علمیه قم در نامه‌ای سرگشاده به آیت‌الله مهدوی‌کنی، دبیرکل جامعه روحانیت مبارز تهران از ادامه حضور عوامل فتنه قم و حوادث پس از انتخابات در جایگاه‌های مدیریتی مرکز مطالعات ادیان و مذاهب و دانشگاه ادیان قم که تحت مدیریت "حجت‌الاسلام نواب" اداره می‌شود، گلایه کرده و خواستار اقدام ایشان شدند.

پس از این ماجرا و افشای عوامل فتنه در قم، برخی از این عوامل درصدد بازسازی وجهه تخریب شده خود بر آمده و تلاش‌هایی را در این زمینه آغاز کرده‌اند؛ به طوری که این افراد در نظر دارند تا در آستانه‌ سال تحصیلی امسال جدید طلاب و دانشجویان، دست به ایجاد موجی جدید برای ملتهب کردن مجدد فضای سیاسی کشور بزنند؛ مساله‌ای که دیدار آنان با هاشمی رفسنجانی، آغازگر این پروژه است.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 90/4/14:: 10:33 عصر     |     () نظر
تصاویر منتشرنشده از اعتراض یزدی‌ها به خاتمی در تشییع مرحوم صدوقی

 

 

محمد خاتمی دو روز پیش در حالی برای حضور در مراسم تشییع و تدفین حجت‌الاسلام صدوقی نماینده ولی‌فقیه و امام‌جمعه فقید یزد به این شهر رفت که حضور وی در شهر یزد با اعتراض‌های شدید مردمی مواجه شد.

به گزارش رجانیوز، مردم یزد در حالی اعتراض شدیدی به حضور خاتمی در این مراسم کردند و شعارهایی علیه وی به‌عنوان یکی از سران داخلی فتنه سر دادند که وی تصور چنین برخوردی را در زادگاه خود نداشت. معترضان همچنین نسبت به سید حسن خمینی نیز مواردی را بیان کردند.

با این حال، این اولین بار نیست که خاتمی غافلگیر می‌شود، به‌طوری که در انتخابات 88 نیز استقبال تاریخی مردم یزد در جریان سفر استانی احمدی‌نژاد به این شهر در آستانه انتخابات، شرایط ویژه‌ای را ایجاد کرد. 

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 90/4/14:: 10:28 عصر     |     () نظر
دوستان پدرم ریشه این برکناری را در بیت منتظری می‌دانستند

 

اظهار نظر تحریف‌گونه مجید انصاری پیرامون نحوه برکناری شهید بزرگوار لاجوردی از دادستانی انقلاب و انتساب این تصمیم به نظر حضرت امام (ره) و تلاش برای القای تقابل میان شهید بزرگوار لاجوری با یادگار امام مرحوم سیداحمد خمینی(ره) به قدری غیر واقعی و تعجب برانگیز بوده است که با وجود واکنش‌های قبلی، همچنان واکنش‌های جدیدتری را نیز به دنبال داشته است.

به گزارش رجانیوز، در حالیکه شهید لاجوردی به عنوان دیده‌بان انقلاب اولین اخطارها و اعلام هشدارها نسبت به خطر سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی را در سالیان انقلابی‌گری این جریان اعلام کرده و سپس در وصیتنامه خود به صراحت از آن پرده برداشت و بسیاری نفوذ باند مهدی هاشمی معدوم در دستگاه عالی قضایی وقت را علت برکناری شهید لاجوردی از مقام دادستانی انقلاب تهران با وجود نظر مخالف حضرت امام (ره) و از افتخارات زمان حیات وی می‌دانند، اظهار نظرهایی کاملا متفاوت با واقعیت ماجرا و با هدف تخریب چهره شهید بزرگوار لاجوردی از ادامه حیات بقایای باند مهدی هاشمی معدوم در لباس برخی جریانات سیاسی دیگر حکایت دارد.

با اینحال و پس از انتشار این اخبار در رسانه‌های جریان فتنه، فرزند شهید اسدالله لاجوردی، با ارسال نامه سرگشاده‌ای، به مدعیات انصاری پیرامون نحوه برکناری شهید لاجوردی پاسخ گفته است.

این نامه سرگشاده که نسخه‌ای از آن در اختیار رجانیوز قرار گرفته است را در ادامه می‌خوانید:

بسم الله الرحمن الرحیم


« یا ایها الذین آمنوا اتقوا الله و قولوا قولاً سدیداً »
سوره مبارکه احزاب – آیه70


جناب آقای مجید انصاری
سلام علیکم
مصاحبهای از شما در هفتم تیرماه منتشر شد که بر مبنای شنیده هایتان سخنانی را در رابطه با پدر شهیدم به امام نسبت داده بودید.


آقای انصاری شما خوب می دانید سخن باید بر سندی استوار باشد و اگر چنین نباشد، شما نیز از اتهام های ادعایی در امان نخواهد بود. آقای هاشمی رفسنجانی در کتاب خاطراتشان ( 17 بهمن 63 ) به بی اطلاعی و ناخرسندی امام رحمه الله علیه از برکناری آن شهید از دادستانی انقلاب اشاره می کنند. دوستان پدرم نیز ریشه این برکناری را در بیت آیت الله منتظری ( باند مهدی هاشمی )  دانسته و از گله مندی امام رحمه الله علیه از این برکناری سخن میگویند  و از این گونه نقل قول ها بسیار است. اگر از اعتبار راوی چشم بپوشانیم، این گفتارها و خاطرات از باب سند هم تراز شنیده‌های شما خواهد بود. آن امام سفر کرده خود سنگ محکی معرفی کردهاند که در مواجهه با این نقل قولهای متناقض، راهگشا است.


امام رحمه الله علیه در وصیت نامه خود می فرمایند : " اکنون که من حاضرم ، بعض نسبتهای بی واقعیت به من داده می شود وممکن است پس از من در حجم آن افزوده شود؛ لهذا عرض می کنم آنچه به من نسبت داده شده یا می شود مورد تصدیق نیست ، مگر آنکه صدای من یا خط وامضای من باشد، با تصدیق کارشناسان ؛ یا در سیمای جمهوری اسلامی چیزی گفته باشم. "


در جستجوهایم با نامهای از حضرت امام ( صحیفه امام ، جلد هفدهم ، صفحه 90 ، تاریخ 23 / 8 / 61 ) در دفاع از مظلومیت مرحوم حاج سید احمد آقا مواجه شدم که اشارهای به این موضوع دارد. در بخشی از این نامه آمده است : " ... و در امور سیاسی مدتی تهمتها زده شد که احمد طرفدار منافقین است و من در طول مدت انقلاب مخالفتهایی از او می دیدم که دیگران بر آن شدت و قاطعیت نبودند و در این آخر که قضیه زندان اوین پیش آمد و شکایاتی از آقای لاجوردی می شد و مخالفتهائی می شد، از احمد کسی را ندیدم که بیشتر از آقای لاجوردی طرفداری کند و دفاع نماید و وجود او را برای زندان اوین لازم و برکناری او را تقریبا فاجعه می دانست. "


دیری نپایید که فاجعهای که یادگار امام پیش بینی مینمود به وقوع پیوست. این فاجعه زمانی محقق گردید که به گفته خودتان در زمان مسؤولیت شما چهار پنجم زندانیهای گروهکی آزاد گردیدند که اکثر آنها به پایگاههای سازمان منافقین در عراق بازگشتند و اگر چنین نمی شد چه بسا امروز مادرانی داغدار فرزندان شهید خود در عملیات مرصاد نبودند. جناب آقای انصاری ! نمیدانم رها سازی گرگهای درنده را با کدامین منطق توجیه کردهاید. امیدوارم اولین پاسخی که به ذهنم میرسد نادرست باشد.


جناب آقای انصاری ! آیا امکان دارد امامی که در دفاع از فرزند مظلومش مرحوم حاج سید احمد آقا رحمه الله علیه و شهید لاجوردی چنین نامهای را مرقوم میفرمایند، گوینده جملاتی باشند که شما  به ایشان منتسب مینمائید؟
نامه را با فرازی از وصیت نامه شهید لاجوردی به پایان میرسانم که مرور آن خالی از لطف نیست :
" ... خدایا با تمام وجودم به این انقلاب عشق می ورزم و به همان مقدار که دوستدار انقلابیونم، نسبت به حامیان ضد انقلاب نفرت دارم و با همه اینها، این مسئله را به خوبی یافته ام که هر کس به نفع دشمنان انقلاب و به خیال واهی و بی اساس رضایت به اصطلاح مردم و به خیال خام و پوچ پایگاه به اصطلاح ملی پیدا کردن موضع گیری کند، مصداق فرموده گرانقدر معصوم است که : « من طلب رضی الناس بسخط الله فجعل الله حامده من الناس ذاما » ..."


فرزند شهید سید اسد الله لاجوردی
سید احسان لاجوردی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 90/4/14:: 10:15 عصر     |     () نظر
انتقاد شدیدالحن بسیج دانشجویی از لاریجانی

 

بسیج دانشجویی دانشگاه تهران با انتشار بیانیه‌ای شدیداللحن خواستار پاسخگویی و توضیحات علی لاریجانی نسبت به سفر اخیر خود به کشور آذربایجان شد.

 
به گزارش فارس، بسیج دانشجویی دانشگاه‌ تهران با انتشار بیانیه‌ای نسبت به سفر اخیر علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی به کشور آذربایجان و همچنین انفعال دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشور در مقابل بیداری ایجاد شده در منطقه اعتراض کرد. 
 
متن کامل این نامه به شرح زیر است: 
 
جناب آقای دکتر علی لاریجانی! 
 
همانگونه که مستحضرید اخیراً دولت آذربایجان با ایجاد تغییراتی بنیادین در سیاست‌های داخلی خود دست به یک سری اقدامات دین ستیزانه جدی تحت تأثیر فشارهای رژیم صهیونیستی جهت جلب رضایت دولت‌های استکباری زده است. 
 
تغییراتی همچون ممنوعیت‌های در نظر گرفته شده برای بانوان محجبه برای حضور در محیط‌های اجتماعی و سخت‌گیری و اخراج گسترده مسلمانان از مجامع مختلف که علی رغم بایکوت کامل رسانه‌های بین‌المللی، صدای اعتراض بسیاری از آزادیخواهان و حق طلبان سراسر دنیا را نیز برانگیخته است. 
 
ممنوعیت حجاب اسلامی در مدارس متوسطه، ممنوعیت وجود نمادهای اسلامی در ادارات دولتی، ممنوعیت صدور اسناد هویتی با عکس دارای پوشش اسلامی، ممنوعیت فروش کتب دینی، ممنوعیت ورود فعالان دینی به انتخابات مجلس و ریاست‌جمهوری، ممنوعیت فعالیت رسانه‌های تصویری اسلامی، دستگیری و حبس فعالان دینی و ... تنها نمونه‌هایی از سیاست‌های اسلام ستیزانه دولت آذربایجان محسوب می‌شود. 
 
این‌ها همه در شرایطی اتفاق می‌افتد که با وخیم‌تر شدن شرایط زندگی برای خواهران و برادران مسلمانمان در آن دیار، کوچکترین تجمعات اعتراضی خواهران محجبه‌مان نیز با بدترین شکل ممکن پاسخ داده می‌شود و علاوه بر ضرب و شتم و سرکوب‌های شدید هم اکنون بسیاری از سران احزاب و مسئولین اعتراضات نیز در پی دستگیری‌های گسترده در زندان‌های دولت باکو به سر می‌برند. اخیراً پارلمان آذربایجان نیز به دنبال تصویب طرحی برای ممنوعیت پوشش روحانیون آذری می‌باشد. 
 
اگرچه از آن همه رنج آورتر سکوت دستگاه‌های دیپلماسی کشورهای مسلمان علی‌الخصوص نهادهای مرتبط با سیاست خارجی ام القرای جهان اسلام در قبال رویدادهای جاری در آدربایجان می‌باشد ولی ناراحت‌کننده‌تر آن است که در بحبوحه این سکوت‌ها و آن سرکوب‌ها با خبر شدیم رییس محترم مجلس شورای اسلامی با سفر به آذربایجان و دیدار با الهام علی اف پیام سلام محمود احمدی نژاد رئیس جمهور ایران را نیز به رئیس جمهوری آذربایجان ابلاغ کرده و علاوه بر موضع‌گیری‌های دیپلماتیک در دیدار رسمی نیز از تنها بحثی که سخن به میان نیاورده‌اند، سختگیری‌های اخیر و اعلام مراتب اعتراض ملت انقلابی ایران به این‌همه ظلم روا داشته شده در حق مسلمانان آذربایجان بوده است. 
 
شما در این دیدارها نه تنها به این سیاست‌ها هیچ‌گونه اعتراضی نداشته‌اید که طبق آنچه از این دیدارها رسانه‌ای شده آنچه که رشد و پیشرفت‌های بی‌نظیر اخیر آذربایجان نام نهاده‌اند را نتیجه مستقیم سیاست‌های موفق الهام علی‌ اف رئیس جمهور آذربایجان دانسته‌اید و وی را بدین مناسبت تبریک نیز گفته‌اید! 
 
رئیس محترم مجلس شورای اسلامی! 
 
در شرایط حساسی که با بالاگرفتن تب انقلاب‌های منطقه چشم مظلومان و محرومان و آزادیخواهان جهان بخصوص مسلمانان منطقه بیش از پیش به ایران اسلامی و مواضع رسمی و غیر رسمی مسئولان آن برای حمایت از آزادیخواهان عالم دوخته شده است واقعاً خجالت‌آور است دیدارهایی که به نمایندگی از انقلاب اسلامی ایران بعنوان پرچمدار و پشت و پناه مستضعفین عالم صورت می‌گیرد و هیچ بویی از حمایت از مظلومان و اعتراض به ظالمان عالم در آن نیست. در چنین شرایط تاریخ‌سازی بسی مایه تأسف است اینکه ملت‌های منطقه و مردم مسلمان ایران هر روزه باید شاهد مواضع و سفرهایی باشند که هیچ تناسبی با ایران انقلابی تأثیرگذار در قضایای منطقه ندارد و بیش از پیش موجب سرافکندگی و ناامیدی ملت‌های مستضعف جهان از ام القرای جهان اسلام می‌شود. 
 
از سفرهای غیر منطقی مسئولان دستگاه دیپلماسی به کشورهای در آستانه تحول و رسمیت بخشی به دولت‌های نامشروع و دعوت دیکتاتورهای منطقه به ام القرای جهان اسلام تا کوتاه آمدن از مواضع انقلابی 30 ساله و دادن قول‌های رسمی همچون حذف نام معترضین به پیمان ننگین کمپ دیوید از خیابان‌ها بخصوص شهید بزرگوار خالد اسلامبولی و اخیراً نیز سفر تأسف‌برانگیز حضرتعالی به کشور آذربایجان و مذاکرات غیر انقلابی صورت گرفته با مقامات آن کشور. 
 
جناب آقای دکتر لاریجانی 
 
ما فرزندان روح ا... در دانشگاه تهران با تکیه بر آنچه در کلام رهبر پیشرو انقلاب‌های منطقه در رابطه با وظایف مسئولان ایران انقلابی در قبال ملت‌های در بند منطقه دریافته‌ایم و روح سخنانی که از کلام امام حاضر و رهبر معظم انقلاب در رابطه با منش و سیاست مسئولان ایران در مقابل موج اسلام‌گرایی و آزادیخواهی صورت گرفته در منطقه مشاهده می‌کنیم مراتب اعتراض خود را به انفعال دستگاه دیپلماسی و نهادهای مرتبط با سیاست‌خارجی در این دوران بی‌نظیر تاریخی در منطقه و جهان اعلام کرده و شدیداً خواستار اصلاح و پاسخ‌گویی به رفتارهای غلط صورت گرفته و دون شأن نظام مقدس جمهوری اسلامی در عرصه سیاست خارجی و تحولات بین‌المللی می‌باشیم. 

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 90/4/14:: 10:12 عصر     |     () نظر

 ببخشید آقا! من می‌تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

یک داستان کوتاه و شاید واقعی!

 

جوان خیلی آرام و متین به مرد نزدیک شد و با لحنی موأدبانه گفت:
ببخشید آقا! من می‌تونم یه کم به خانوم شما نگاه کنم و لذت ببرم؟

 

مرد که اصلا توقع چنین حرفی را نداشت و حسابی جا خورده بود، مثل آتشفشان از جا در رفت و میان بازار و جمعیت، یقه جوان را گرفت و عصبانی، طوری که رگ گردنش بیرون زده بود، او را به دیوار کوفت و فریاد زد:

مردیکه عوضی، مگه خودت ناموس نداری... گه می‌خوری تو و هفت جد آبادت، خجالت نمی‌کشی؟

 

جوان امّا، خیلی آرام، بدون اینکه از رفتار و فحش‌های مرد عصبی شود و عکس‌العملی نشان دهد، همانطور مؤدبانه و متین ادامه داد:
خیلی عذر می‌خوام فکر نمی‌کردم این همه عصبی و غیرتی بشین، دیدم همه بازار دارن بدون اجازه نگاه می‌کنن و لذت می‌برن، من گفتم حداقل از شما اجازه بگیرم که نامردی نکرده باشم ... حالا هم یقمو ول کنین، از خیرش گذشتم.

 

مرد خشکش زد ... 
همانطور که یقه جوان را گرفته بود، آب دهانش را قورت داد و زیر چشمی زنش را برانداز کرد...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 90/4/10:: 3:6 عصر     |     () نظر
   1   2      >