سفارش تبلیغ
صبا ویژن
هر کس جویای حکمت است، باید خاندان مرا دوست بدارد . [پیامبر خدا صلی الله علیه و آله]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

کسی که به نوائی می رسد طغیان می کند.

امام علی (ع)

همکار خارجه نشین نشریات زنجیره ای تاکید کرد اصلاح طلبان به هاشمی خیانت کردند و اکنون می خواهند از او استفاده کنند.
به گزارش کیهان، کاملیا - الف که زمانی با روزنامه فائزه هاشمی (زن) همکاری می کرد و به مصاحبه با کسانی نظیر بیوه شاه معدوم و ابولحسن بنی صدر پرداخت، می نویسد: اصلاح طلبانی که هاشمی را قهرمان می خوانند، در دوره خاتمی او را در انظار مورد تمسخر قرار دادند و به او خیانت کردند.
وی می افزاید: اصلاح طلبان یک دهه پیش توهین و افتراهایی به هاشمی نسبت دادند. همه بخاطر می آورند که چگونه در اواخر دهه هفتاد، دو روزنامه نگار برجسته [!؟] آقای اکبر گنجی و عمادالدین باقی با نوشتن کتابهای «عالیجناب سرخ پوش» و «عالیجناب خاکستری» حیثیت هاشمی را نشانه گرفتند و او را مسئول قتلهای زنجیره ای دانستند. این کتابها دست به دست می چرخید و نوشته های آن دهان به دهان تکرار می شد. او مردی تشنه قدرت و مرموز خوانده شده بود که می توانست انتقامهای سنگدلانه ای از مخالفین خود بگیرد. هاشمی این نوشته ها را خواند و ساکت ماند و دوازده سال طول کشید تا همین جماعت بار دیگر او را قهرمان بخوانند و خانه اش را دق الباب کنند.
گفتنی است چند سال پیش، این خبرنگار زنجیره ای به همراه عطریانفر و چند نفر دیگر با جورج سوروس (سرمایه گذار انقلاب های مخملی) در منزل وی ملاقات کرده بودن

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/29:: 2:28 عصر     |     () نظر

همنشینی با فاسقان انسان را در معرض اتهام قرار می دهد.

امام علی (ع)

گزارش کیهان از ملاقات کرباسچی و نوری با منتظری
کیهان نوشت: چند تن از عناصر افراطی به ملاقات آقای منتظری در قم رفتند.
براساس اخبار منتشره در این ملاقات، عبدالله نوری، غلامحسین کرباسچی، محمود حجتی، عبدالمجید معادیخواه و علی حکمت حضور داشته و خواستار تحرک بیشتر در قم نسبت به وقایع اخیر کشور شده اند. این ملاقات در حالی انجام می شود که باند مهدی هاشمی معدوم تحرکات خود را شدت بخشیده و کسانی چون منتظری، صانعی و بیات را وادار به ایفای نقش در سناریوی اتهام پراکنی و ایجاد التهاب در فضای سیاسی کرده است. باند مذکور در تهران نیز تلاش کرده با واسطه هایی خود را به کروبی و موسوی نزدیک کند و از طریق شبکه ایجاد شده، انتقام حرکت شجاعانه حضرت امام در جراحی غده نفاق لانه کرده در بیت آقای منتظری را از نظام و انقلاب بگیرد. در این راستا عناصری نظیر ع. باقی در اطراف آقای کروبی بشدت فعالند و گفته می شود بخشی از مقدمات جوگرفتگی آقای کروبی نیز توسط همین طیف فراهم شده است به نحوی که ع.باقی در گفت وگو با مجله صهیونیستی اشپیگل تایید کرد من و کروبی اطلاعات مذکور را با هم به دست آورده ایم.
وی در عین حال مدعی شد «بسیاری از قربانیان تجاوز از روی شرم سکوت کرده اند» و این در حالی است که در روزگار اصلاحات هم اتهامات بی پایه را مطرح کرده بود و همین امر باعث گلایه آقای خاتمی از رویه وی شد. انتقاد خاتمی از دروغ پردازی این عنصر کلاهبردار که خطاب به وزیر اطلاعات وقت (یونسی) نوشته شده بود، در دادگاه قرائت شد.
شایان ذکر است در سوابق باند مهدی هاشمی، انواع جنایت ها و آدم کشی ها- صرفا به خاطر تفاوت سلیقه!- در کنار شایعه پراکنی، ایجاد اختلاف بین مسئولین، معارضه با رهبری نظام، ترور شخصیت مسئولان و... دیده می شود و عجیب اینکه عناصری نظیر عبدالله نوری و کروبی که ادعای حمایت از خط امام داشته اند، اکنون به خاطر اغراض و عقده های سیاسی ارادتمند شیخ مطرود حضرت امام شده اند


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/29:: 2:26 عصر     |     () نظر
سیل قصه ها و پیامها از قول «یک فرد مطلع»، «یک زندانی آزاد شده»، «خانواده یکی از بازداشت شدگان» و...
در این شیوه از قول «یکی از افرادی که به تازگی آزاد شده اما به دلایل امنیتی مایل نیست در مصاحبه بیاید»، انواع قصه ها با جزئیاتی قابل تامل سرهم می شود و نویسنده قصه از زبان یک بازداشت شده، انواع دروغ ها و ماجراها را سرهم می کند تا تصویری فجیع توأم با تجاوز جنسی و... به مخاطب القا کند.
  
شبکه اطلاعاتی- رسانه ای عنکبوت مجددا به ترفند رمان نویسی و افسانه بافی به قصد فریب مخاطبان و القای شایعات درباره نحوه رفتار با بازداشت شدگان آشوب های خیابانی رو کرده است.
به گزارش کیهان، در این شیوه از قول «یکی از افرادی که به تازگی آزاد شده اما به دلایل امنیتی مایل نیست در مصاحبه بیاید»، انواع قصه ها با جزئیاتی قابل تامل سرهم می شود و نویسنده قصه از زبان یک بازداشت شده، انواع دروغ ها و ماجراها را سرهم می کند تا تصویری فجیع توأم با تجاوز جنسی و... به مخاطب القا کند.
این شیوه از آن جهت نخ نما و لو رفته است که چند ماه پیش باند مشابهی از سوی نیروهای اطلاعاتی شناسایی و منهدم شد. باند مذکور که از خارج کشور هدایت می شدند، در راستای ترویج فساد اخلاقی و ریختن قبح آن در جامعه، به داستان سرایی در پوشش مخاطبان معمولی ایرانی اقدام می کردند و مثلا جزئیات روابط جنسی با محارم خود را به نحوی که برای مخاطب باورپذیر شود، روی سایت ها قرار می دادند اما پس از دستگیری عناصر یاد شده معلوم گردید تمام این اتفاق در واقع یک کار هدایت شده با هدف باورپذیرکردن القائات طراحی شده در اتاق فکرهای بیگانه بوده است.
گذری بر مطالب منتشره در هفته اخیر در سایت های رادیو فردا، دویچه وله، بی بی سی، رادیو زمانه، روز آن لاین، رادیو فرانسه و صدها سایت مشابه نشان می دهد که پروژه قصه بافی از قول «یک فرد مطلع»، «یک زندانی آزاد شده»، «هم سلولی یک زندانی مورد تجاوز قرار گرفته»، «یک زندانی سیاسی اول انقلاب»، «خانواده یکی از بازداشت شدگان» و... به عنوان یک پروژه مشترک در دستور کار این شبکه عنکبوتی قرار گرفته است و جالب اینکه مرزهای جغرافیایی بین رسانه های آمریکایی، انگلیسی، فرانسوی، آلمانی، هلندی و... هم برداشته شده به نحوی که مطالب منتشره در این قبیل سایت ها نشان می دهد همه آنها تصمیمات پردازش شده در یک اتاق عملیات روانی مشترک را عملیاتی می کنند.
احتمال می رود برخی از نویسندگان قصه های مشمئزکننده کذایی همان نویسندگان قدیمی داستان های مبتذل باشند که در این امر پس از چند دهه تخصص پیدا کرده اند!

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/29:: 2:24 عصر     |     () نظر


خبر فوری / لیست نهایی وزرای پیشنهادی تقدیم مجلس شد





به گزارش بازتاب آنلاین  ، اسامی وزیران پیشنهادی رییس جمهور به مجلس شورای اسلامی به شرح زیر است:


سوسن کشاورز : وزارت آموزش وپرورش

- دکترای فلسفه تعلیم و تربیت
- معاون وزیر آموزش و پرورش و رئیس سازمان آموزش و پرورش استثنایی

رضا تقی‌پور: وزارت ارتباطات

- کارشناس ارشد مهندسی صنایع
- مدیر صنایع امنیت مخابرات - گروه صنایع مخابرات 1375-1369
- مدیرعامل صنایع الکترونیک شیراز 1381-1375
- مدیرعامل صنایع مخابرات ایران 1386-1381

حیدر مصلحی: وزارت اطلاعات

- دارای تحصیلات حوزوی در مقطع خارج فقه و اصول و کارشناس ارشد الهیات
- نمایندگی حضرت امام(ره) در قرارگاه کربلا و خاتم‌الانبیا (ص) در دوران دفاع مقدس
- نماینده ولی فقیه در نیروی زمینی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و نیروی مقاومت بسیج
- مشاور رئیس‌جمهور در امور روحانیت
- نمایندگی ولی فقیه و سرپرستی سازمان اوقاف و امور خیریه

سید شمس‌الدین حسینی: وزارت اقتصاد و دارایی

- دکترای اقتصاد بخش عمومی، بین‌الملل
- دبیر کارگروه تحولات اقتصادی با حکم رئیس‌جمهور
- رئیس کمیسیون اقتصادی دولت
- عضو کمیسیون تخصصی شورای بورس

منوچهر متکی: وزارت امور خارجه

- وزیر امور خارجه دولت نهم
- نماینده دوره اول و هفتم مجلس شورای اسلامی
- معاونت ارتباطات سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی
- سفیر جمهوری اسلامی ایران در ترکیه و ژاپن
- معاون حقوقی، کنسولی و امور مجلس وزارت امور خارجه
- معاون امور بین‌الملل وزارت خارجه

مرضیه وحید دستجردی: وزارت بهداشت

- دارای بورد تخصصی زنان
- عضو شورای آموزش پزشکی و تخصصی وزارت بهداشت از سال 75-1372
- عضو شورای سیاستگذاری وزارت بهداشت از سال 75-1373
- عضو شورای برنامه‌ریزی آموزش عالی کشور از سال 78-1371
- نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی دوره چهارم و پنجم
- عضو شورای عالی نظام پزشکی کشور (79-1375)

محمد عباسی: وزارت تعاون

- دکترای مدیریت
- وزیر تعاون در دولت نهم
- نایب رئیس کمیسیون برنامه و بودجه مجلس شورای اسلامی در مجلس هفتم
- معاون برنامه‌ریزی و اداری مالی استانداری مازندران
- مدیرکل فرهنگ و ارشاد اسلامی استان‌های مازندران و گلستان
- معاون اداره کل آموزش و پرورش

صادق خلیلیان: وزارت جهاد کشاورزی

- دکترای اقتصاد منابع طبیعی دانشگاه تربیت مدرس
- معاون و قائم مقام وزیر جهاد کشاورزی
- عضو هیأت علمی و استاد دانشگاه تربیت مدرس
- عضو کمیسیون شورای اقتصاد کشور
- معاون موسسه تحقیقات جنگل ها و مراتع کشور
-سرپرست دانشکده منابع طبیعی و علوم دریایی دانشگاه تربیت مدرس

حمید بهبهانی: وزارت راه و ترابری

- دکترای راه و ساختمان از دانشگاه فلوریدای امریکا و استاد تمام دانشگاه
- وزیر راه و ترابری در دولت نهم
- رئیس دانشکده عمران دانشگاه علم و صنعت ایران از سال 1357 تا 1377 به مدت 20 سال
- مسئول ستاد رفاه وزارت علوم، تحقیقات و فناوری
- عضو شورای عالی برنامه‌ریزی وزارت راه و ترابری
- عضو شورای عالی مقررات ملی ساختمان وزارت مسکن و شهرسازی

فاطمه آجرلو: وزارت رفاه

- دانشجوی دکترای روانشناسی تعلیم و تربیت
- نماینده کرج در مجلس شورای اسلامی دوره هفتم و هشتم
- عضو هیأت رئیسه تحقیق و تفحص از مرکز مشارکت زنان ریاست جمهوری
- عضو و مسئول کمیته معاونت دانشجویی تحقیق و تفحص از وزارت علوم، تحقیقات و فناوری

علی‌اکبر محرابیان: وزارت صنایع

- مهندسی عمران از دانشگاه علم و صنعت
- وزیر صنایع در دولت نهم
- مشاور رئیس‌جمهور و رئیس ستاد طرح‌های ویژه در دولت نهم
- عضو شورای عالی فنی کشور
- رئیس‌ و نماینده ویژه دکتر احمدی‌نژاد در ستاد تبصره 13
- مشاور شهردار تهران

کامران دانشجو: وزارت علوم، تحقیقات و فناوری

- دکترای هوافضا از کالج لندن
- استاد و عضو هیأت علمی دانشگاه علم و صنعت
- استاندار تهران 87-84
- قائم‌مقام و معاون سیاسی وزیر کشور
- رئیس ستاد انتخابات کشور

سید‌محمد حسینی: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی

- استاد و عضو هیأت علمی دانشکده الهیات دانشگاه تهران
- نماینده دوره پنجم مجلس شورای اسلامی
- معاون اجرایی صدا و سیما
- معاون پشتیبانی، حقوقی و پارلمانی وزیر علوم
- رئیس دانشگاه پیام نور و قائم‌مقام وزیر علوم

عبدالرضا شیخ‌الاسلامی: وزارت کار و امور اجتماعی

- دکترای مهندسی عمران از دانشگاه علم و صنعت
- مشاور و رئیس دفتر رئیس‌جمهور در دولت نهم
- استاندار استان هرمزگان
- استاد و عضو هیأت علمی دانشکده مهندسی عمران دانشگاه علم و صنعت
- دستیار ویژه رئیس‌جمهور در سازماندهی نیروی انسانی

مصطفی محمد نجار: وزارت کشور

- کارشناسی ارشد در رشته مدیریت اجرایی با گرایش مدیریت استراتژیک از سازمان مدیریت صنعتی
- مسئول تعاون کل سپاه 1360
- قائم‌مقام گروه جنگ‌افزار وزارت سپاه
- معاون برنامه‌ریزی و توسعه ساصد
- وزیر دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح در دولت نهم

علی نیکزاد: وزارت مسکن

- رئیس سازمان مسکن و شهرسازی استان اردبیل
- معاون عمرانی استانداری اردبیل
- استاندار اردبیل
- معاون هماهنگی امور عمرانی و رئیس سازمان شهرداری‌ها و دهیاری‌های وزارت کشور
- عضو کارگروه توسعه حمل و نقل عمومی و مدیریت مصرف سوخت
- دارای مدرک تحصیلی مهندسی عمران

مسعود میرکاظمی: وزارت نفت

- دکترای مهندسی صنایع از دانشگاه تربیت مدرس
- وزیر بازرگانی در دولت نهم
- رئیس مرکز بررسی سیستم‌ها و افزایش بهره‌وری
- رئیس هیأت مدیره و مدیرعامل سازمان اتکا وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح
- رئیس دانشگاه شاهد
- رئیس مرکز مطالعات بنیادی

محمد علی‌آبادی: وزارت نیرو
- معاون عمرانی شهردار تهران از سال 84-82
- معاون رئیس‌جمهور و رئیس سازمان تربیت‌بدنی در دولت نهم
- رئیس کمیته ملی المپیک
- وی همچنین دارای مدرک مهندسی عمران می‌باشد

اسامی این سه نفر نیز ساعاتی بعد از 18 نفر بالا اعلام شد:

سردار احمد وحیدی: وزارت دفاع و پشتیبانی نیروهای مسلح

قائم مقام و جانشین وزیر دفاع

مرتضی بختیاری: وزارت دادگستری
استاندار اصفهان و دادستان انقلاب مشهد و شیراز و رئیس سازمان زندانها
مهدی غضنفری: وزارت بازرگانی
معاون وزیر بازرگانی و رئیس سازمان توسعه تجارت جهانی

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/29:: 2:20 عصر     |     () نظر
فرزند وزیر اطلاعات دولت اصلاحات تصریح کرد جنبش سبز میرحسین موسوی از نبود استراتژی رنج می برد و از جمله مخالفان جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و قانون اساسی در این جبهه حضور دارند.

حسن یونسی در سایتنزدیک بهموسویمی نویسد: جنبش سبز این روزها به وضوح از نبود استراتژی رنج می برد. این جبهه بزرگ در درون خود ایده های بسیار متفاوتی را جای داده است. در یکسوی آن جریان هایی قرار دارند که ریشه همه مسائل را جمهوری اسلامی می دانند، جریان دیگر با ولایت فقیه مخالفند و گروهی دیگر معتقد به تغییر قانون اساسی هستند. ما باید پشت رهبران باشیم نه یک قدم جلوتر، نه یک قدم عقب تر.

وی ادعا کرد خاتمی، موسوی و کروبی طرفدار اجرای کامل قانون اساسی هستند اما روشن نکرد که اگر این ادعا واقعیت دارد پس چرا با طیف های ضدانقلاب مخالف جمهوری اسلامی، ولایت فقیه و قانون اساسی در یک جبهه مشترک قرار گرفته و همکار شده اند و چگونه می توان از بدنه خواست پشت سر رهبران خواستار حمایت از قانون اساسی باشند در حالی که سران جنبش خود با گروهک های ضدانقلاب و ضد قانون اساسی به ائتلاف کامل رسیده اند.

گفتنی است یونسی وزیر اطلاعات دولت خاتمی پیش از این از هشدار مکرر خود به برخی احزاب دولتی نظیر مشارکت مبنی بر اینکه شما نمی توانید هم در حاکمیت باشید و هم رفتار اپوزیسیونی پیشه کنید خبر داده بود. همان روح منافقانه و ضدانقلابی هم اکنون از سوی طیفی از مدعیان اصلاح طلبی (حامیان موسوی) شدت یافته است و این در حالی است که همین طیف برای نپرداختن هزینه های ضدانقلابی گری و مواجهه با نظام، ادعا می کنند که طرفدار قانون اساسی و نظام هستند.

هم اکنون نظیر تشکیلات راه اندازی شده از سوی موسوی در پوشش دروغین شبکه اجتماعی خودمختار به نحوی راه اندازی شده که عناصر وابسته به انواع گروهک ها را شامل می شود و مانند جبهه اصلاحات کذایی، به کشتی نوحی شبیه است که انواع موجودات را شامل می شود. غیر از نوح(ع) و پیروان مومن او.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/29:: 2:17 عصر     |     () نظر
آقای موسوی...چقدر خاکستری دادگستری به شما می آید.



گاهی اوقات برخی مسائل سال ها مسکوت می ماند اما ناگهان تبدیل به فریادی می شود که گوش خیلی ها را کر می کند...

چند روزی است که ماجرای دکتر سید حسن آیت،از نمایندگان مجلس در زمان دولت شهید رجایی،در صفحات خبری خودنمایی می کند،ماجرایی که پس از سالها اما درست سر بزنگاه مطرح شده...

میرحسین موسوی می خواست برای تصدی پست وزارت امور خارجه از مجلس رای اعتماد بگیرد،دکتر آیت به عنوان یکی از مخالفین وی پشت تریبون می رود و ایشان را به علت حمایت های بی دریغ از سیاست های مصدق مورد انتقاد قرار می دهد،مصدقی که امام خمینی در موردش گفت:"مصدق به اسلام سیلی زد،مصدق مسلم نبود"

آیت با اشاره به حمایت مصدق از روزنامه ای که تصاویر آیت الله کاشانی را به شکل سگ و مار و عقرب می کشید،از موسوی این سوال را پرسید که او کدامین مصدق را قبول دارد؟این مصدق را؟!!

میرحسین موسوی که پیش از آن مقاله ای را در روزنامه ی جمهوری اسلامی تحت عنوان "مصدق،فرزند رشید خلق(واژه ی محبوب منافقین و مجاهدین خلق)!"به چاپ رسانده بود،در قبال این انتقادات عکس العملی آشنا از خود نشان می دهد و می گوید مسئله مربوط به سال ها پیش است و نباید مطرح شود! این پاسخی بود که در انتخابات اخیر هم برای بستن دهان کسانی که به استعفای ننگین موسوی ایراد وارد می کردند داده می شد...!

به هر حال ایشان رای اعتماد را از مجلس گرفت،اما مدتی بعد دکتر آیت که هنگام مخالفتش با انتخاب موسوی برای وزارت،از مطرح کردن برخی مسائل خودداری کرده بود،درخواست استیضاح او را می کند! اما...یک روز صبح وقتی دکتر سید حسن آیت مدارک خود را برای استیضاح موسوی در دست داشت،با شلیک شصت! گلوله ترور می شود،مدارک به سرقت می رود و وزیر امور خارجه استیضاح نمی شود...

و امروز وزیر امور خارجه ی استیضاح نشده ی دهه ی شصت کاری کرده که دنیا سی سال است از انجام آن عاجز است،او واقعا قدرتمند است که توانسته یک ماهه ایران را به وضع فعلی در آورد! اما،انجام این کار از عهده ی یک آماتور خارج است،گاهی اوقات کیفیت صحنه ی جرم بیانگر شناسنامه ی حرفه ای مرتکب آن است...برای شتر دزد شدن ابتدا باید تخم مرغ ها را کش رفت!


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/29:: 2:16 عصر     |     () نظر

گفتگو با همسر شهید مرتضی پالیزوانی و یک کارمند سابق بنیاد
روایت تاسف‏برانگیزی از بازداشتگاه بنیاد، کمیته کروبی و هتل شرایتون
Print E-mail
چهارشنبه ?? مرداد ????


ثانیه نیوز- توانا، وطن- مهدی کروبی که این روزها در تلاش است مدت زمان بیشتری در صدر اخبار رسانه های ضد انقلاب باقی بماند و در این زمینه از میر حسین موسوی پیشی بگیرد در حالی اظهارت بدون سند و مدرکش را تکرا می کند که پرونده اقدامات غیر قانونی و توهین آمیز وی علیه خانواده‏های شهدا در زمان ریاستش بر بنیاد شهید همچنان باز است. در ذیل بخش کوچکی از این خاطرات را در گفتگو با خانم فهیمه صابری  و  غلامحسین جلالیان کارمند سابق بنیاد شهید انقلاب اسلامی مرور می کنیم. خاطرات تکان دهنده ای از رفتار دبیر کل حزب اعتماد ملی در دوران مدیریت بنیاد شهید:

 افشاگری کارمند سابق بنیاد شهید از اقدامات کروبی در این بنیاد

 غلامحسین جلالیان کارمند سابق بنیاد شهید انقلاب اسلامی در تشریح فضای فعالیت و کار بنیاد شهید انقلاب اسلامی در دوران ریاست کروبی پرداخت و ضمن انتقاد از برخورد کروبی با کارمندان و خانواده‌های شهدا اظهار داشت: 39 ساله بودم که توسط یکی از دوستانم به نام آقای ملکی که در آن زمان با بنیاد شهید انقلاب اسلامی ارتباط داشت، با این نهاد آشنا شدم؛ من که در آن هنگام شوق خدمت به خانواده‌های شهدا را داشتم از وی خواستم تا زمینه خدمتم را در به خانواده‌های شهدا فراهم کند.

وی افزود: اواخر سال 59 بود که به بنیاد شهید انقلاب اسلامی معرفی شده و بدون هیچ مصاحبه و مشکلی وارد این بنیاد شدم و در قسمت واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی به خطاطی مشغول شدم.

جلالیان با بیان اینکه در آن زمان فردی به نام مرتضی محمودی همزمان نماینده مردم قصر شیرین در مجلس و سرپرست واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی بود، ادامه داد: محمودی اقدامات نامناسب و غیرقانونی در بنیاد شهید انقلاب اسلامی انجام می‌داد و بارها بنده سر مسائل مختلف به وی تذکر ‌دادم ولی او تنها عصبانی می‌شد.

وی با بیان اینکه در دوران ریاست کروبی در بنیاد شهید انقلاب اسلامی، زنان با وضعیت جلف و آرایش غلیظ و ظاهری بسیار زننده وارد این بنیاد می‌شدند، گفت: بنده هر گاه این موضوع را تذکر می‌دادم محمودی از بنده ناراحت می‌شد و ادعا می‌کرد اینجا مسئول دارد.

وی ادامه داد: بالاخره بعد از 6 ماه از فعالیت بنده در واحد فرهنگی بنیاد شهید انقلاب اسلامی یک روز صبح که خواستم وارد بنیاد شهید شوم، انتظامات از ورودم جلوگیری کرد و با نامه‌ای که از طرف محمودی داشت، تأکید کردند که از آنها خواسته است من را به داخل بنیاد شهید راه ندهند.

جلالیان تصریح کرد: بعد از چند روزی به بنیاد شهید رفتم اما نتیجه‌ای نداد و در نهایت با سماجت و پیگیری بنده، کروبی تصمیم گرفت جلسه‌ای با حضور بنده و محمودی بگذارد که این کار نیز عملی نشد و بعدا معلوم شد وی تنها برای فروکش کردن ناراحتی بنده موضوع جلسه را مطرح کرده بود.

وی با بیان اینکه روزها سپری شد و هیچ جلسه‌ای از سوی کروبی برگزار نشد، اظهار داشت: بالاخره بعد از 7 ماه شخصی به نام "رادار " معاون کروبی شد؛ بنده نیز به وی مراجعه کردم و بعد از جلساتی قرار شد به عنوان خطاط فرهنگی در ساختمان اصلی بنیاد شهید انقلاب اسلامی و در جایی که کروبی بود، فعالیت فرهنگی داشته باشم.

*ورود زنان با وضعیت نامناسب در بنیاد شهید

وی با اشاره به اینکه در آن جا نیز مشکلات زنان بیشتر از محل قبلی بنیاد شهید بود، تصریح کرد: بنده بنا بر اعتقادات و مسئولیتی که در برابر شهدا و خانواده‌های شهدا داشتم مسائل را عنوان می‌کردم و اینجا بود که تازه ماجرای من و کروبی حالت جدی گرفت.

جلالیان گفت: کروبی روزی من را خواست و بنده نیز ماجرا و مشکلات مراجعه کنندگان خانم که با وضعیت نامناسب به داخل بنیاد شهید می‌آیند را به وی انتقال دادم و از حاج‌آقا پرسیدم به نظر شما این رفتار من بد است یا خوب، حاج‌آقا سکوت کرد و جوابی نداد.

*تجملات و هزینه‌های گزاف در بنیاد شهید

وی اضافه کرد: بنیاد شهید در آن دوران تصمیم گرفت با حضور کروبی جلسه‌ای را با واحد فرهنگی سراسر کشور به مدت 3 روز در یکی از کاخ‌های نیاوران برگزار کند اما چه هزینه‌ها و چه تجملاتی در آن زمان و از چه طریقی تأمین شد، بماند؛ باید مسئولان آن موقع جواب دهند.

جلالیان تصریح کرد: بعد از مراسم در شب اول بنده به حضور کروبی رفتم و از نوع پذیرایی و هزینه‌های گزاف گله کردم و وی نیز مجدداًسکوت کرد و سری تکان داد.

کارمندسابق بنیاد شهید در دوران ریاست کروبی با بیان اینکه 3 شب مراسم تمام شد و روز چهارم که بنده خواستم وارد بنیاد شهید شوم مجدداً از ورودم جلوگیری شد و گفتند شما اخراجید.

وی افزود: همان روز سریع به دفتر معاون کروبی «رادار» رفتم و او گفت دستور حاج‌آقاست و بنده نیز از آن بی‌خبرم.

جلالیان با اشاره به اینکه همان ساعت به منزل رفتم و 3 فرزندانم را به جلوی درب بنیاد شهید آوردم و تا بعدازظهر آنجا بست نشستم به طوری که کروبی از پنجره اتاقش مرا می دید.

وی گفت: بعد از ساعت 5 بعداز ظهر یکی از انتظامات بنیاد شهید نزدم آمد و گفت «حاج‌آقا شما را می‌خواهد ببیند بروید داخل»، من وارد ساختمان شدم و هنگامی که خواستم از پله‌ها به اتاق کروبی بروم گفتند حاج‌آقا زیر زمین است تعجب کردم زیر زمین!

کارمند سابق بنیاد شهید دوران ریاست کروبی با اشاره به اینکه بنده به زیرزمین رفتم و هنگامی که وارد شدم با مشت‌ها و لگدهایی روبه‌رو شدم، ادامه داد: مشت و لگدهایی بود که به صورت و پهلویم می‌خورد، حال عجیبی داشتم و 3 نفر از دوستان و نزدیکان کروبی داخل زیرزمین مرا تا حد مرگ کتک زدند و سپس مرا به داخل مستراح انداختند.

وی افزود: چند ساعت بعد بدن مجروح و زخم خورده مرا، آن 3 نفر توسط ماشین ضدگلوله کروبی و آژیرکشان به سمت کمیته مرکزی میدان بهارستان بردند و در آنجا نیز با یک برنامه از پیش تعیین شده ابتدا بنده را ترسانده و سپس رها کردند.

جلالیان ادامه داد: روز بعد به همراه چند تن از خانواده‌های شهدا با یک مینی‌بوس به سمت جماران برای دیدار با حضرت امام خمینی (ره) و شکایت از کروبی رفتیم که در آنجا نیز موفق به دیدار حضرت امام خمینی (ره) نشدیم ولی اعتراض خود را به بیت امام (ره) اعلام کردیم.

در ادامه این گفتگو غلامحسین جلالیان 68 ساله در حالی که چشم‌هایش را اشک گرفته بود، افزود: تازه متوجه شدم زیرزمین و زندانی یعنی چه؛ امیدواریم روزی برسد کروبی جزای اعمالش را ببیند.

 همسر شهید مرتضی پالیزوانی  خاطرات تکان دهنده ای از رفتار دبیر کل حزب اعتماد ملی در دوران مدیریت بنیاد شهید روایت کرد 
 
* خانم صابری! ابتدا خودتان را معرفی کرده و نحوه آشنایی با همسرتان را توضیح دهید.

به نام خدا، فهیمه صابری، همسر شهید مرتضی پالیزوانی. اینجانب بعد از ورود به بنیاد شهید به عنوان مسؤول فرهنگی به یکی از شهرک‌های بنیاد شهید رفتم. خانواده شهدای پالیزوانی نیز در این شهرک ساکن بودند و از طریق فعالیت‌های فرهنگی شهرک بود که با هم آشنا شدیم.

نحوه همکاری شما با بنیاد از چه زمانی و چگونه بود؟

آغاز کار من در بنیاد شهید به اوایل دی‌ماه سال 59 برمی‌گردد. از فروردین سال 60 استخدام واحد فرهنگی بنیاد شهید و پس از 20 روز به قسمت انتشارات بنیاد شهید منتقل شدم و پس از مدتی به دلیل فعالیت‌های فرهنگی گسترده به عنوان مسؤول فرهنگی به یکی از شهرک‌های بنیاد شهید منتقل شدم.

* لطفا کمی درباره فعالیت‌های فرهنگی ای که در شهرک بنیاد شهید انجام می‌دادید، بگویید؟

از آنجا که در شهرک‌ها هم خانواده شهدا حضور داشتند و هم خانواده جانبازان، در همه سن نیازمند کار فرهنگی جدی بود. بیشتر کارهای ما هم حول محور برقراری مراسم مذهبی، نمایش فیلم و از این قبیل فعالیت‌های فرهنگی می‌گذشت.

* در این مدتی که در بنیاد بودید، فضای مدیریتی را چگونه دیدید؟

اجازه بدهید من فراتر از بحث‌ شما صحبت کنم و برگردیم به ستاد بنیاد شهید، همان جایی که شروع کار من بود. وظیفه ستاد بنیاد شهید آمادگی برای جشن‌های 22 بهمن بود، به این صورت که در آستانه 22 بهمن میهمان‌های مختلفی را از کشورهای مختلف دعوت و مراسم ویژه‌ای را برگزار می‌کرد. وظیفه ما در ستاد، دعوت از میهمانان خارجی و خانواده‌های شهدا بود.
اما اگر بخواهم درباره سیستم مدیریتی بنیاد صحبت کنم باید بگویم ساختار بسیار ضعیف و خرابی داشت. مسؤولان بنیاد در آن زمان بیشتر از آنکه به کار ویژه خود یعنی جاری کردن فرهنگ شهادت در جامعه و برخورد مناسب با خانواده شهدا توجه کنند به مسائل مادی و شکمی اهمیت نشان می‌دادند. به گونه‌ای که اصلا بحث اصلی که شهید و شهادت و ایثارگری بود، خیلی وقت‌ها فراموش می‌شد. در این بین نیز آنچه خیلی به چشم دیده می‌شد بحث اسراف‌ بود. از آنجایی که بنده در مرکزیت ستاد بنیاد کار می‌کردم به چشم خودم می‌دیدم که هیچ مرز و محدودیت و حتی نظارتی بر مسائل نبود.
صرف اینکه جشنی برگزار شود و 22 بهمن بنیاد شهید میزبانی جشنی را داشته باشد، رئیس بنیاد شهید سخنرانی کند و تقدیری نیز از برخی خانواده‌ها شود مهم بود اما درباره میزان خرجی که در این میهمانی‌ها صورت می‌گیرد، کسی به آن توجه و نظارت نمی‌کرد.

* جزئی‌تر درباره صحبت می‌کنید؟

برای مثال در جشن 22 بهمن سال 59 یک سری از خانواده‌های شهدای خارجی از جمله کشورهای بحرین، عراق، لبنان و امارات و برخی کشورهای دیگر که من الان حضور ذهن ندارم و برخی خانواده‌های شهدای ایرانی هماهنگ شد تا با یک هواپیمای اختصاصی به مشهد مقدس بروند. من به عنوان میهماندار حضور داشتم. همچنین یک خانم مترجم که بعد از ما به همراه آقای کروبی آمدند، خواهر یکی از مدیران بنیاد و خانواده‌های رئیس و مسؤولان بنیاد شهید هم در این سفر حاضر بودند. ما در هتل‌های اترک و اطلس مشهد برای 3 روز مستقر شدیم و بنا به دستور رئیس بنیاد همه چیز به‌طور کامل در اختیار میهمانان بود تا جایی که با فشار آقای کروبی، حرم حضرت امام رضا(ع) هم یک شب در قرق میهمانان بود و پس از پایان سفر به دستور آقای کروبی به هر یک از میهمانان یک بسته بزرگ زعفران جدای از هدایای مفصل دیگر به عنوان سوغات مشهد اهدا شد.سه روز آخر این سفر هم میهمانان در هتل شرایتون تهران مستقر شدند.

* خود کروبی هیچ اعتراضی به این اوضاع نداشت؟

شخص آقای کروبی در این میهمانی‌ها حضور داشت. نماینده و معاونان آقای کروبی هم در این مراسم حضور داشتند، حتی مسؤولان بنیاد هر کدام میز و جایگاه مشخصی در سالن هتل داشتند و در آن زمان که سیگار و [...] اصلا عرف نبود با برنامه‌ریزی مسؤولان بنیاد برای میهمانان حاضر بود. در این بین آقای کروبی دائما دنبال این بود که کارمندان بنیاد اعتراضی نکنند تا جایی که اولویت را در بنیاد شهید به جای رسیدگی به امور و مشکلات خانواده‌های شهدا به کارکنان می‌داد و متاسفانه اعتراضات برخی از کارمندان عضو خانواده‌های شهدا نه تنها به جایی نمی‌رسید بلکه با بدترین وضع با آن اعتراضات برخورد می‌شد. برای مثال یکی از همکاران خانم بنده روزی درباره موضوعی خاص به آقای کروبی اعتراض کردند که ایشان جوابش را با «سیلی» داد. هرچند آقای کروبی بعدها برای عذرخواهی یک سکه برای این خانم فرستاد ولی نمونه اینگونه برخوردها با کارکنان و خانواده‌های معترض زیاد دیده می‌شد. اصلا نمی‌شد به آقای کروبی اعتراض کرد حتی معاونان ایشان هم بارها می‌گفتند که نمی‌شود به آقای کروبی اعتراض کرد. جالب است بدانید آقای فاضل یکی از معاونان ایشان به دلیل اعتراض برکنار شدند، رفتار آقای کروبی و مسؤولان وی بیشتر به رفتار دیکتاتورها شبیه بود.

* یعنی آقای فاضل از طرف آقای کروبی حذف شدند؟

قطعا! ایشان معاون آقای کروبی بود، آن زمان نمی‌شد مستقیم به آقای کروبی چیزی گفت، حتی معاونان ایشان معتقد بودند نمی‌شود به آقای کروبی حرف زد و تنها باید به‌به و چه‌چه گفت. یادم هست می‌گفتند، اگر اعتراضی بکنید دُمتون را می‌گیرند و می‌اندازند بیرون و این‌ برخوردها را بارها به چشم خود دیده بودیم تا جایی که عزل و نصب در آن زمان بیداد می‌کرد.

* شما اشاره کردید به حضور میهمانان در هتل شرایتون، آیا آقای کروبی هم در این هتل بود؟

بله، وی کاملا در جریان بود و در هتل حضور داشت اما خود اسم هتل شرایتون مساله‌دار بود چون همه می‌دانستند که این هتل قبلا متعلق به میهمانان شاه بوده و در چنین مکانی خانواده شهدا با آن طرزی که گفته شد پذیرایی شدند که در حاشیه آن اتفاقات خاصی افتاد. یکی، دو مورد مسائل بود که کسی جرات بازگو کردن آنها را به کروبی نداشت چرا که از برخوردهای بعدی می‌ترسید. حال اینکه کسی اعتراض کرده و یا به کمیته آقای کروبی برده شده باشد، من خبری ندارم.

* لطفا درباره کمیته آقای کروبی کمی بیشتر توضیح دهید.

من وقتی با شهید پالیزوانی ازدواج کردم ایشان تعریف می‌کرد در یک جریانی من و برادرانم را گرفتند و به مکانی به نام کمیته بنیاد در چیذر بردند و یک هفته‌ای آنجا بودیم.

* به چه دلیل همسرتان به کمیته برده شدند؟

ایشان می‌گفتند مثل اینکه «یک نفر» به خانم برادر ایشان نظر سوئی داشته و برادرهای پالیزوانی برای اعتراض می‌روند با این فرد برخورد کنند ولی محافظ‌های آقای کروبی آنها را می‌گیرند البته بعد از مدتی معلوم می‌شود که آن فرد از طرف آقای کروبی به صدا و سیما معرفی شده بود.

* پس از برخورد محافظ آقای کروبی برادران پالیزوانی را می‌برند به کمیته‌ای در چیذر و برای یک هفته در آنجا محبوس می‌شوند؟

 همسرم تعریف می‌کرد بعد از یک هفته آقای کروبی برای سرکشی می‌آیند و وقتی می‌بینند ما تخت داریم و یک سری امکانات دیگر فورا دستور می‌دهند که تمام امکانات باید از اینها گرفته شود چرا که می‌گفت دلیلی ندارد اینها اینجا راحت باشند، اینها زندانی هستند و باید روی زمین بخوابند. بعد از دستور آقای کروبی در اتاق روی ایشان قفل می‌شود و جلوی در آجر می‌چینند و از زیر در به آنها غذا می‌دادند. همسرم می‌گفت بعد از مدتی ایشان و برادرانشان را انتقال می‌دهند به زندان اوین.

* یعنی آقای کروبی شخصا بازداشتگاه ترتیب داده بود؟

بله. بازداشتگاه داشت. حالا من فکر می‌کنم و شنیدم که جاهای دیگری هم این بازداشتگاه‌ها بوده، برای مثال یکی از این بازداشتگا‌ه‌ها در ساختمان بنیاد در خیابان طالقانی وجود داشته است.

* هیچ‌وقت از همسرتان نپرسیدید که در بازجویی‌ها خود آقای کروبی حضور داشت یا نه؟

نه،‌ آقای کروبی همان یک‌بار به کمیته آمد و بازجویی توسط عوامل وی انجام می‌شد اما زمانی که همسر من و برادرانش به اوین منتقل شدند، اعتصاب غذا می‌کنند و خبر اعتصاب غذا به آقای کروبی می‌رسد، وی به زندان می‌رود و می‌پرسد چرا غذا نمی‌خورید؟
همسرم و برادرانش جواب می‌دهند، ما می‌خواهیم با خبرنگاران مصاحبه کنیم و تا خبرنگاران نیایند ما به اعتصاب ادامه می‌دهیم. شهید پالیزوانی نقل می‌کند: در همین زمان بود که از دفتر امام (ره) دستور دادند که به فرزندان من بگویید اعتصاب را بشکنند. با این فرمان به نظر می‌رسد که قطعا این موضوع به دفتر امام (ره) رسیده است چرا که بعد از این دستور آقای کروبی به اوین می‌رود و اظهار پشیمانی و ندامت می‌کند.

* چرا درباره رفتارهای آقای کروبی به امام یا مراجع قضایی اعتراض نکردند؟

آن زمان اجازه این کار از طرف آقای کروبی داده نمی‌شد یعنی اعتراض برابر بود با کتک یا کمیته و آزار و اذیت و یکی از دلایلی که هیچ‌کس این کار را نمی‌کرد شاید روحیه دیکتاتوری آقای کروبی بود در حالی که پس از آقای کروبی خیلی راحت خانواده شهدا مشکلات را بدون هیچ ترسی مطرح می‌کنند.

* آیا نمونه‌های دیگری هم بجز ماجرای همسرتان سراغ دارید؟

خود من شخصا نه ولی یکی از همکاران من در بنیاد شهید از وجود حداقل 200 مورد پرونده افراد در بازداشتگاه آقای کروبی صحبت می‌کرد که همه آنها از خانواده شهدا بوده اند. برخوردهای آقای کروبی با معترضان 2‌حالت بیشتر نداشت، یا تنبیه به شدیدترین نوع ممکن یا بازداشت در کمیته‌ای که خودشان ترتیب داده بودند.

* بعضی‌ها معتقدند دلیل اینکه شما بعد از این همه سال این مسائل را مطرح می‌کنید، خصومت شخصی است و هیچ سند و مدرکی در این‌باره وجود ندارد، نظر شما چیست؟

اینکه این مدت سکوت کردم شاید نگرانی از گسترش اعتراضات بود. در آن سال‌ها که آقای کروبی مسؤول بنیاد شهید بود من به عنوان همسر شهید قطعا با برخوردهای سخت ایشان روبه‌رو می‌شدم، اما سند برای ریخت‌وپاش‌ها و اسراف‌های سال 59، خود من هستم. چیزی که با چشم خود دیدم، من در آن سال‌ها در این ستاد فعالیت داشتم و از نزدیک شاهد برخوردها و اسراف‌ها بودم و در هر دادگاهی حاضرم شهادت بدهم. درباره ماجرای بازداشتگاه کمیته آقای کروبی متاسفانه چون بازداشتگاه غیرقانونی و مخفیانه بود، هیچ حکمی وجود ندارد.

* دلیل ساخت شهرک‌های شهید چه بود و فکر می‌کنید چرا آقای کروبی و دوستانش به فکر ساخت این شهرک‌ها افتادند؟

والله دلیل ساخت این شهرک‌ها را من دقیقا نمی‌دانم ولی می‌دانم همان زمان هم اعتراض‌هایی به وجود این شهرک‌ها بود و اینکه چرا خانواده شهدا را در این شهرک‌ها زندانی می‌کنید؟ اینکه چطور خانواده‌هایی که سرپرستی ندارند، در مکانی با این وضعیت جمع می‌شوند، متاسفانه اعتراضات به جایی نرسید ولی الان می‌بینیم که به دلیل ناکارآمدی و مشکلات موجود این شهرک‌ها جمع شدند.
برای مثال خانواده‌های شهدا را با هر روش تشویق می‌کردند به شهرک‌ها بیایند. مثلا پدر همسر بنده را مجبور کردند منزلش را فروخته و در این شهرک‌ها ساکن شوند در حالی که بسیاری از این شهرک‌ها از لحاظ محیطی و اخلاقی اصلا مناسب نبود چون در این شهرک‌ها افرادی بدون نظارت کامل ساکن می‌شدند و گاهی افرادی بودند که جزو خانواده شهدا و جانبازان نبودند و از نظر رفتاری و اعتقادی بسیار متفاوت بودند.

* برخورد بنیاد با این شهرک‌ها چطور بود؟

بسیار بد. برای مثال فردی با لباس نظامی جلوی در شهرک به عنوان حراست بود که مراقبت می‌کرد از خانواده شهدا و از آنجا که رفت و آمد والدین نیازی به مراقبت نداشت کم‌کم این به سمت همسران شهید و نظارت بر معاشرت آنها بود. بنیاد در سال 65 مکانی را به نام کمیته ازدواج همسران شهید تشکیل داد که به نظر خیلی‌ها بیشتر شبیه شرکت‌های دوستیابی بود. در این کمیته فرم‌هایی را در اختیار همسران شهید می‌گذاشتند و فرم‌هایی را هم در اختیار آقایانی که مایل به ازدواج با همسران شهید بودند که در آن سوالاتی از جمله ظاهر، اعتقادات و تعداد فرزندان وجود داشت. البته این توهینی بود به همسران شهید چرا که در بیشتر موارد آقایی که می‌خواست خواستگاری کند ابتدا به این فکر می‌کرد که این خانم خانه که دارد، مستمری هم دارد، بچه هم که دارد و اگر شما آماری از این ازدواج‌ها بگیرید متوجه می‌شوید که اکثر این ازدواج‌ها پس از مدت کوتاهی به طلاق ختم شده، حتی اگر شما سری به بنیاد بزنید و آنها صادقانه به شما آمار بدهند حتما متوجه آمار بالای طلاق در ازدواج همسران به روش دوستان آقای کروبی می‌شوید چون در این ازدواج‌ها اصول خاصی رعایت نمی‌شد و بنیاد اجازه دخالت داشت همانطور که در طلاق هم حتما باید نماینده بنیاد حاضر می‌بود.

* یعنی بنیاد شهید در زمان آقای کروبی نقش قیم همسران شهید را داشت؟

به نوعی بله. بنیاد در بسیاری موارد اعلام کرده بود اگر ازدواج بدون اجازه ما باشد فرزند را از مادر تحویل گرفته و آن را به والدین پدری تحویل می‌دهیم و اگر با اجازه ما باشد باید فرم‌های آماده شده را پر کنید.

* چرا بنیاد این اصرار را داشت؟

برای اینکه خود را قیم خانواده‌ها می‌دانست. البته طبیعی است که این امر با مشاوره دادن و راهنمایی کردن کاملا متفاوت است. خیلی از همسران شهدا به دلیل ترس از قطع شدن مستمری ماهانه یا از دست دادن فرزندشان ازدواج دوباره خود را پنهان می‌کردند که این مشکلات فراوانی را به همراه داشت اما الان اینطور نیست. بعد از جنگ همسران شهید حقوق‌بگیر بنیاد شهید شدند و حتی بعد از ازدواج هم مستمری دریافت می‌کردند، چیزی که ما به آقای کروبی اصرار کردیم و وی با تحکم آن را رد کرد. در این شهرک‌ها برای کنترل کامل خانواده شهدا تمام امکانات رفاهی و خدماتی وجود داشت تا خروج آنها به حداقل برسد.

* برخورد مسؤولان بنیاد با خانواده شهدا چگونه بود؟

خیلی بد. بگذارید در این باره یک خاطره‌ای را بگویم. یک روز من همراه فرزند کوچکم در دفتر یکی از معاونان آقای کروبی بودیم که یکی از همسران شهید برای دریافت کمک مالی به دفتر وی‌ آمدند. به قدری زننده رفتار کردند که آن خانم با گریه از اتاق رفت. این نوع برخوردها با خانواده‌های شهدا از طرف دوستان آقای کروبی زیاد بود. به نوعی در زمان ریاست آقای کروبی در بنیاد شهید تکریم ارباب رجوع (خانواده شهید) معنا نداشت.
مهم نبود که با مادر یک شهید یا همسر او چگونه باید رفتار کرد، اینکه باید با محبت برخورد شود، نه با تحکم و نه با توهین. خیلی دلم می‌خواهد به‌عنوان یک خانواده شهید که خود همسر شهید و نماینده خانواده‌ای هستم که سه شهید تقدیم کشور و انقلاب کرده به آقای کروبی بگویم که ای کاش آن زمان که مفاسد در دستگاه تحت نظارت شما کاملا واضح بود و خودتان در جریان آن قرار داشتید فریاد می‌زدی، نه اینکه در برابر اعتراض، سیلی به صورت خانواده شهید بزند یا آنها را به زندان بیندازد. می‌خواهم بگویم، آقای کروبی ما فرزند شهید نداشتیم که اغتشاش کند و به خیابان بریزد. شیشه بشکند یا بخواهد که انتقامش را از مردم عادی بگیرد.

* صحبت دیگری دارید؟

ممنون، امیدوارم هر گامی که برمی‌دارید برای رضای خدا باشد. والله قسم اینها حرف‌هایی نیست برای محکومیت کسی که از روی هوای نفس زده شود، روزی که از روی هوای نفس باشد ان‌شاءالله که خدا همه چیز را برملا می‌کند چرا که دست تقدیر همه چیز را نشان می‌دهد. این حرف‌ها جز حقانیت نیست و حاضرم در دادگاه عدل الهی نیز اینها را بگویم چون بارها گفتم که حق فرزندانم را خواهم گرفت، بارها گفته‌ام اگر ظلمی در حق من شده به عنوان همسر شهید گذشت کرده‌ام ولی از حق فرزندانم نمی‌گذرم. امام بارها فرمودند، خانواده شهدا چشم و چراغ این ملتند، اما آقای کروبی! در زمان شما با این چشم و چراغ چه کردند؟ آقای کروبی! اگر من و امثال من شهید نمی‌دادیم اینجا بوسنی وهرزگوین بود، اینجا زندان ابوغریب بود و آن بدرفتاری و تجاوزی که الان شما فریاد می‌زنید، آن روز بود. آقای کروبی این صحبت‌ها از زبان همسر شهیدی است که خیلی سختی کشیده تا به اینجا رسیده است. با این حال اگر ما هر مشکلی داریم باید میان خودمان حل کنیم، نباید بیگانه را وارد حریم خود کنیم، ما یک خانواده هستیم. آقای کروبی! مگر ما زمان جنگ مشکل نداشتیم، آیا این مشکلات را بیان کردیم؟ نه، مراقبت کردیم تا مبادا دشمن سوءاستفاده کند، خون دل خوردیم. تا ولایت فقیه پابرجاست ما گوش به فرمان ولی امر خود هستیم. چطور شده که امروز آقای کروبی داد و فریاد می‌کند که به داد زندانی‌ها برسید، بدون آنکه هیچ سند و مدرکی ارائه کند؟ آیا خانواده‌های شهدا و بسیجی‌ها از شما می‌گذرند؟ آقای کروبی! خدا را در نظر بگیرید، شهدا زنده هستند و اگر خطا کنیم ما را به پای میز محاکمه می‌کشند. راه برگشت هنوز هست، شاید مردم و خانواده شهدا شما را ببخشند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/28:: 9:42 عصر     |     () نظر
 ثانیه‏نیوز- مهدی فضائلی- «قانون اساسی» به عنوان میثاق ملی «ظاهرا» مورد توافق همه مسوولان، جناح‌ها و چهره‌های سیاسی کشور است و همه تلاش می‌کنند خود را پایبند به آن نشان دهند و دیگری را متهم به عدم پایبندی کنند.

هر چند بر اساس اصولی از همین قانون اساسی، هم مسوول اجرای آن، هم مسوول تفسیر آن و هم شیوه بازنگری در آن کاملاً شفاف و روشن است و هیچکس نمی‌تواند «مِن عندی» قانون اساسی را تفسیر کند و دیگران را به عدم اجرای آن متهم نماید.

از جمله افتخارات نظام جمهوری اسلامی ایران این است که بر اساس قانون اساسی آن، آحاد جامعه در برابر قانون یکسان و برابر هستند تا جایی که در اصل یکصد و هفتم تصریح شده است، «رهبر در برابر قوانین با سایر افراد کشور مساوی است.» اما آیا واقعا در عمل، همه در برابر قانون برابر هستند؟

امروز، در جامعه ما حتی اگر فردی جرمی به یک سازمان و نهاد دست چندم و یا فرد عادی نسبت بدهد و نتواند آن را ثابت کند به جرم افترا یا حداقل تشویش اذهان عمومی محاکمه و مجازات می‌شود. همچنین اگر فردی به هر صورتی موجب به خطر افتادن امنیت ملی شود یا به وحدت ملی آسیب برساند به مجازات‌های سنگین محکوم می‌شود.

پس چگونه است که یک یا دو نامزد ریاست جمهوری انواع تهمت‌ها از تقلب تا تخلف و از دروغگویی تا پایمال کردن قانون را به نظام وارد آوردند و رفتار و مواضعشان امنیت ملی و وحدت و همبستگی اجتماعی را تهدید کرد و به وجهه بین‌المللی نظام اسلامی آسیب جدی وارد کرد و هیچ مرجعی آنها را به محاکمه نمی‌کشاند و از آنها بازخواست نمی‌کند؟

چرا در‌حالی‌که متهمان حوادث اخیر اعم از چهره‌های شاخص سیاسی و افراد عادی در حال محاکمه هستند، برخی عوامل اصلی مصون مانده‌اند و به جای قدردانی از شرح صدر نظام همچنان به تشویش اذهان عمومی و آسیب زدن به چهره نظام مشغولند و با کمال وقاحت «جبهه سیاسی» تشکیل می‌دهند و همچنان دم از «آموزه‌های دینی» می‌زنند. جبهه سیاسی برای «قانون شکنی» و تمسک به دین برای برپاکردن «مسجد ضرار.»

آیا چون آنها نامزد ریاست جمهوری بودند یا پیشینه‌ای قابل احترام دارند از مصونیت برخوردار هستند؟ آیا چون روزی با امام (ره) بوده‌اند امروز می‌توانند به انقلاب امام و نظام بنیانگذاری شده به‌وسیله امام آسیب برسانند؟ کدام قانون آنها را از چنین مصونیتی بهره‌مند کرده است و کدام منطق چنین رفتاری را مجاز می‌شمارد؟ چه کسی پاسخگوی اعتماد عمومی آسیب دیده است؟ چه کسی مسوول میلیاردها خسارت مادی مستقیم و غیرمستقیم به کشور و مردم است؟ و...

ممکن است آقایان موسوی و کروبی دروغ‌پردازی خود و دیگران را باور کرده و خود را صاحب حق می‌دانستند، اولاً این حق باید توسط مراجع ذی‌صلاح و نه از پیش خود ثابت بشود که نشد، ثانیا بر فرض اثبات، مطابق اصل چهلم قانون اساسی، «هیچکس نمی‌تواند اعمال حق خویش را وسیله اضرار به غیر یا تجاوز به منافع عمومی قرار دهد.»

البته مطابق اصل سی و چهارم قانون اساسی «دادخواهی حق مسلم هر فرد است و هر کس می‌تواند به منظور دادخواهی به دادگاه‌های صالح رجوع نماید.»

مشاهده می‌کنیم که قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران با شفافیت کامل، حقوق همه را روشن ساخته و کسی نمی‌تواند به بهانه‌های واهی، نظم جامعه، امنیت کشور و وحدت ملی را که همگی از مصادیق «منافع عمومی» هستند مورد تعرض قرار دهد.

چندی پیش مقام معظم رهبری در دیدار با مسوولان قوه قضاییه فرمودند: «دشوارترین بخش اجرای عدالت، آنجایی است که طرف مقابل اقویا و زورگویان متوقع هستند که باید در برابر آنها ایستادگی کرد و فقط خداوند متعال و قانون را در نظر گرفت.»

و امروز جامعه و افکار عمومی منتظر اجرای عدالت در مورد قدرتمندان است؛ قدرتمندان سیاسی که جریان‌هایی در داخل و خارج آنها را حمایت می‌کنند.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/28:: 9:37 عصر     |     () نظر
چهارشنبه ?? مرداد ????


معمولاً ورود به حوزه نقد افرادی که به‌عنوان مرجع دینی شناخته می‌شوند کار هرکسی نیست زیرا ورود به مباحثی مانند مباحث فقهی، کلامی و فلسفی، تخصصی هم طراز را می‌طلبد اما در حوزه فهم عمومی از محتوای کلام افراد، همه می‌توانند اظهارنظر کنند.

به گزارش ثانیه نیوز، شکی نیست که علمای اصیل اسلام و مرجعیت دینی در طول تاریخ پناهگاه محرومان و پابرهنگان بوده‌اند و در مقابل زورگویان و ارباب زر و زور و تزویر، همیشه در کنار مردم و همراه آنان بوده‌اند. مراجع بزرگوار شیعه حاملان امانت دین در ادوار مختلف تاریخی بوده‌اند و امروز همه ما مدیون این انتقال امانت در سلسله نسل‌ها می‌باشیم.

اما در عصر حاضر که دیانت و سیاست در پرتو اندیشه نورانی امام راحل (ره) با هم ممزوج و پای به عرصه اجتماعی نهاده است، پیچیدگی مسائل فقهی – سیاسی نیز دوچندان احساس می‌شود و چشم مردم مسلمان برای حل گره‌های کور تطبیق احکام اسلام با شرایط و مقتضیات زمان به مرجعیت دینی دوخته می‌شود.

از نگاه دیگر، مراجع دینی باید طوری رفتار کنند که نه تنها رفتار آنها برای مقلدین بلکه برای همه مسلمانان مورد احترام بوده و عدالت، عفت و سواد تخصصی از همه وجود آنان ببارد تا مرجعیت مفهوم خود را بیابد. در عرصه حقوق و قضاوت نیز آنان که در کسوت مرجعیت دینی هستند در برابر قانون با بقیه مردم یکسانند و اگر خدای ناکرده رفتاری خلاف عفت، ادب و عدالت از آنان صادر شود، نباید این افراد در پناه مرجعیت مصونیت یابند.

امام راحل در این باره می‌فرمایند: «خدا می‌داند که شخصاً برای خود ذره‌ای مصونیت و حق و امتیاز قائل نیستم. اگر تخلفی از من هم سر زند مهیای مؤاخذه‌ام». نگاه روحانیت خصوصاً آنان که بیشتر مدعی ارادت و مریدی امام راحل (ره) هستند باید به راه و سیره امام(ره) بیشتر شبیه باشد و نسل امروز حرکات و سکنات آنان را در مسیر امام (ره) ببیند، برای مثال وقتی فردی در قالب مرجع دینی به یک فرد مسلمان نسبت «حرام‌زاده» می‌دهد یا سوگند او در مجلس شورای اسلامی در مراسم تحلیف را «معصیت کبیره» می‌شمارد، مردم و حتی مقلدان احتمالی چه برداشتی از تقوای این فرد دارند. امام (ره)درباره به کارگیری لحن و تعابیر در خصوص مدیران می‌فرمایند: «ممکن است هرکس در فضای ذهنی و ایده‌های خود نسبت به عملکردها و مدیریت‌ها و سلیقه‌های دیگران و مسؤولان انتقادی داشته باشد، ولی لحن و تعابیر نباید افکار جامعه و آیندگان را از مسیر شناخت دشمنان واقعی و ابرقدرت‌ها که همه مشکلات و نارسایی‌ها از آن سرچشمه گرفته است، به مسائل فرعی منحرف کند و خدای ناکرده همه ضعف‌ها و مشکلات به حساب مدیران و مسؤولان گذاشته شود و از آن تفسیر انحصار‌طلبی گردد که این عمل کاملاً غیرمنصفانه است و اعتبار مسؤولان نظام را از بین می‌برد و زمینه را برای ورود بی‌تفاوت‌ها و بی‌دردها به صحنه انقلاب آماده می‌کند.»

در خصوص آقای شیخ یوسف صانعی باید گفت متأسفانه در نگاه و بیان و مشی ایشان، کینه نسبت به برخی مسؤولان نظام موج می‌زند و ایشان از کتمان آن عاجز است. به‌رغم فتواهای روشنفکرانه ایشان!، هر کجا مراجع دیگر فتوایی در رد مسأله‌ای که وهن اسلام و تشیع است داده‌ا‌ند ایشان موضع خلاف گرفته‌اند که مسأله قمه‌زنی نمونه بارز آن است.

در خصوص اهانت و اتهام سخیف حرام‌زاده به رئیس جمهور به رغم تکذیب دفتر مشارالیه متأسفانه مراجعه به فایل صوتی ایشان این خبر را تأیید می‌کند و اگر دروغگویی «معصیت کبیره» است باید گفت چنین اتهامی که فرد اتهام زننده را از دایره دین خارج می‌کند، چگونه می‌توان تعبیر و تفسیر کرد؟!

آقای صانعی اگر می‌خواهد مشمول عفو الهی قرار گیرد پیش از هر چیزی لازم است از رئیس جمهور عذرخواهی و اشتباه خویش را جبران کند، در غیر این صورت ایشان باید بداند همه در مقابل قانون یکسانند زیرا امام راحل فرمودند: «مردم این را دلیل عدالت نظام بدانند که امتیازی برای هیچ کس (روحانی و غیر روحانی) نیست.» امید است مردم مسلمان این رفتار و این لحن و بیان را به حساب مرجعیت شیعه نگذاشته و حساب افراد را از حساب روحانیت اصیل طرفدار اسلام ناب محمدی جدا سازند.

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/28:: 9:34 عصر     |     () نظر

مهدی کروبی، از نامزدهای شکست خورده انتخابات ریاست جمهوری دهم که با اقبال بسیار اندک رأی دهندگان مواجه شد، این روزها به جریان ساز و سوژه اخبار روز مبدل شده است. او پس از انتخابات تعداد زیادی بیانیه و نامه نوشته است که در اکثر آنها ادعاهای بی پایه و سخیف در خصوص انتخابات و وقایع بعد از آن بیان شده است. آخرین شاهکار این شیخ اصلاحات که موجب شد تا روزنامه جوان به وی شعبان بی مخ اصلاحات لقب دهد، ارسال نامه ای سراسر کذب و وهن کشور و نظام بود که موجبات حمله و تمسخر بیگانگان به آبرو و کیان کشور را فرآهم نمود.
مهدی کروبی که از آغاز رقابتهای دو انخابات اخیر ریاست جمهوری، با توجه بی جا به سوابق به اصطلاح انقلابی خود، دچار خیالات شد و خود را رجل سیاسی فرض نمود، هر با بدتر از بار گذشته با بی اعتنایی و تمسخر مردم مواجه شد. تا جاییکه به سوژه طنز محافل خانوادگی و دوستی حتی در مدارس نیز بدل گردید. اما او امروز برای فرار از اینکه سوژه طنز باشد، دست و پا می زند و این دست و پا زدنها چون از نظر وی برای جلوگیری از غرق شدن است او را مجبور می کند تا به هر چیزی که جلوی دستش می رسد چنگ بیاندازد.
امروز این شعبان اصلاح طلب و سوژه طنز مهمانی های خانوادگی، تبدیل به مایه بی آبرویی و وهن ملتی به بزرگی ایران شده و باید فکر کرد تا کجا می توان به دیوانه ای خندید و تمسخرهای وی را طنز انگاشت، وقتی که او مایه تمسخر و تحقیر یک ملت در جامعه جهانی می شود.
این شیخ شعبان امروز شاید با اعتراضات گسترده که روبرو گردید، کمی خواست که به خود آید! اما این به خود آمدن شاید هم طنز باشد هم روضه! جناب شیخ گفته من ناراحت بودم و نامه نوشتم!
او گفته: "بعد از مدتی اخباری به من درباره آزار جنسی بازداشت شدگان رسید که به علت ناراحتی شدید از این موضوع نامهای را به صورت محرمانه به رییس مجلس خبرگان نوشتم. در همان نامه هم نگفتم که حتما چنین اتفاقی روی داده است بلکه گفتم که شایعه شده که چنین ماجرایی روی داده و افرادی از آشنایان خودمان نیز این مطلب را گفتهاند و تاکید کردم که انشاء الله اخباری دروغ و شایعه باشد ولی باید این اخبار بررسی شود تا اگر شایعهای بیش نیست که همه از رفتارها و عملکردها با قاطعیت دفاع کنیم ولی اگر هم در مواردی چنین اتفاقی روی داده است بگوییم که عاملان این قضیه جز نیروهای خودسر بودهاند که باید معرفی و مطابق قانون مجازات شوند تا اینکه ساحت مقدس جمهوری اسلامی ایران را از چنین مباحثی پاک کنیم!"
به به! از زمانی که جناب شیخ به فکر ساحت نظام مقدس جمهوری اسلامی می افتند! و اینکه نگران بوده اند تا این مسأله موجب آبرو ریزی نظام نشود!
البته از کروبی و اطرافیانش انتظار نیست که بفهند، بفهمند وقتی یک نامزد ریاست جمهوری در کشوری چنین ادعایی را منتشر می کند، در داخل که نه! ولی در خارج شاید عده ای باور کنند و به آن استناد کنند. شاید عده ای هم باور نکنند ولی برایشان خیلی باصطلاح عروسی شود! همانهایی که سالها صد برابرکوچکتر از این تهمتها را نثار نظام می کردند و امروز یک نامزد در نظام اسلامی که همراه امام هم بوده است! (خوش به حال این رسانه های بیگانه!) صد برابر بدتر از خود آنها، ادعایی را مطرح می کند که در خواب هم چنین هدیه ای برایشان نمی رسید. همچنین انتظاری نیست که متوجه مفاهیمی مثل ملت، بزرگ، 85 درصد شرکت کننده، آبرو، عقل، شعور و این طور مسائل باشند چون چیزی از این دست مسائل برایشان باقی نمانده است و مَثلشان مَثل کسی است که می گوید: دیگی که برای من نمی جوشد ...!
اما یک پیشنهاد برای جلوگیری از بروز این مشکلات در جمهوری اسلامی شاید این باشد که مانند همه جای دنیا برای کسانی که می خواهند خود را رجل سیاسی فرض کنند، مراحلی گذاشته شود. یعنی یک جایی باشد تا برخی موارد ابتدایی را چک کند و به آنها گواهینامه یا چیزی شبیه به این بدهند. چطور کسی که فرضاً می خواهد خود را مهندس یک رشته ای معرفی کند، باید مدرک ارائه کند، اما کسی که می خواهد خود را نخبه (!) سیاسی معرفی کند چیزی لازم ندارد؟ همینطور برای کسی که می خواهد خود را سیاسی و مطبوعاتی معرفی کند، مدرکی بگذارند تا حداقل های یک انسان فهیم و با قدرت منطق و استدلال و حداقل فهمیدن مفاهیم بدیهی را در او بررسی کنند. یا اگر هم نمی داند به وی آموزش کوتاه مدت بدهند و سپس اجازه بدهند تا ...


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/5/28:: 9:28 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >