سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و چون از صفین باز مى‏گشت ، به گورستان برون کوفه نگریست و فرمود : ] اى آرمیدگان خانه‏هاى هراسناک ، و محلتهاى تهى و گورهاى تاریک ، و اى غنودگان در خاک اى بى کسان ، اى تنها خفتگان اى وحشت زدگان شما پیش از ما رفتید و ما بى شماییم و به شما رسندگان . امّا خانه‏ها ، در آنها آرمیدند ، امّا زنان ، به زنى‏شان گزیدند . امّا مالها ، بخش گردیدند . خبر ما جز این نیست ، خبرى که نزد شماست چیست ؟ [ سپس به یاران خود نگریست و فرمود : ] اگر آنان را رخصت مى‏دادند که سخن گویند شما را خبر مى‏دادند که بهترین توشه‏ها پرهیزگارى است . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ

رژیم را رسوا کنید!

حضور افشاگر بزرگ، استاد انــــــــور جناب آقای دکتر علی رضا نوری زاده

مفسر و رییس مرکز مطالعات ایران و اعراب در انگلستان

های ، گود مورنینگ؟

من سبزک -کوچک همه سبزها- به نمایندگی از سبزی های محله بالا می خواستم اطلاعات گران قیمتی را برای رسوا کردن رژیم ایران تقدیم کنم! باشد تا در راه این موج، خدمت ناقابلی کرده باشم و مقبول حضرت تان افتد.

مدتی است رژیم برای راضی نگه داشتن مردم و جلوگیری از هجوم میلیونی سبزی های ایران اقدامات مذبوحانه ای و چیپی انجام می دهد که چند تای آنها را به طور اختصاصی به شما می گویم.

?. رژیم هر روز صبح شیر یارانه ای با نرخ ??? تومن در بین هواداران خود پخش می کند.

?. به طوری مرموزانه به هر کس که به احمدی نژاد رای داده لامپ کم مصرف یارانه ای با قیمت ???? تومن می دهند.

?. اخیرا" در ستاد بسیج اقتصادی نیروهای حکومتی سپاه پاسداران به طور غیر منتظره کوپن روغن جامد توزیع می کنند. {عزیز جووون! به این مردم بیچاره بگویید ببینند این بسیج چطور کار اقتصادی می کنه}

?. رژیم برای شستشوی مغز دانش آموزان، توی مدارس شیرهای تغییر ژنتیک داده رو به طور رایگان توزیع می کند تا بتونه روی مغزشون کار کنه و در عالم بچگی هر کاری می کنن سریع اعتراف کنن!

?. به هر کدام از کارمندایی که توی راهپیمایی ?? بهمن شرکت کرده بودند ??? هزار تومن عیدی دادند. تازه اینقدر از حضور چند هزارنفری طرفداراشون خوشحالند که حقوق اسفند رو هم با حقوق بهمن جلو جلو داده اند.

?. رژیم به همه روستاها برق داده و اعلام کرده به هر کدوم شون که بیان تهران در راهپیمایی کارت بزنند دفترچه بیمه خدمات درمانی می دهد.

?. رژیم به کسانی که سند داشته باشند به ای نحوه کان یکی از سبزی های را زده اند قول داده در طول ?? سال خانه بدهد.

?.  رژیم به مردم بیچاره وعده داده در برابر لو دادن هر کدام از سبزی ها یک امتیاز بگیرند و در ازای هر ده امتیاز در قرعه کشی ده آپارتمان و صد و ده دستگاه پژو ??? شرکت کنند.

?. اخیرا هم برای سرگرم و مشغول کردن مردم شو های عرضه مستقیم کالا به پا کرده اند. از الان هم دارن دایم تبلیغ می کنند برای ایام عید از چین و روسیه پرتغال و سیب با قیمت مناسب وارد می کنند!

??. نامردها برای شناسایی فداییان سبز فرم های تعیین وضعیت خانوار توزیع کرده اند. {البته نگران نباشید! ما به بچه ها گفتیم اصلا فرم ها رو پر نکنند!}

??. فاجعه اونجاست که برای ترساندن مردم فداکار ایران هر روز یک سلاح غول آسای نظامی افتتاح می کنند. از اتم و لیزر و موشک گرفته تا این روزها که وضع رژیم خیلی خراب شده ناوشکن هم رو می کنند.

اینها تازه گوشه از فاجعه ایران بود! چه برای تان بگویم که به هر جا نگاه می کنم این دولت و رژیم مشغول فعالیتی برای راضی کردن و آرام کردن مردم اند. نمی دانم اگر شما نبودید ما چه باید می کردیم! کاش همه مردم مثل شما خیلی می فهمیدند.

البته خیال نازتان راحت مردم اصلا با اینها نیستند ها! من خودم دیشب توی پارتی محله بالا از هر کی پرسیدم با شما بود. اصلا به عشق شما اومده بودن. نمی دونید برای تان چه ها که نمی کردن. اگه بدونید این بچه ها چی می کشن!! آقا بد می کشن ها! دم همه شون گرم. البته اول دم شما گرم ها!

تو رو به خدا روشنگری کنید تا مردم دنیا ببینن ما توی این کشور چی می کشیم.

 اکسکیوزمی مزاحم اوقات قشنگ تون شدم.   خودت می دونی عزیزی.      بوس بوس

                                                                                         فدات:      کامی و اینها


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/12/2:: 7:8 عصر     |     () نظر

اعلامیه ترحیم جریان فتنه


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/12/2:: 6:52 عصر     |     () نظر
http://www.jahannews.com/images/docs/files/000096/nf00096839-1.jpg

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/12/1:: 1:43 عصر     |     () نظر

ایران که باغ پسته بابات نیست ، این مملکت جمهوریه داهات نیست

ایران که باغ پسته ی بابات نیست / مملکت حسینی بی صاحاب نیست

لعن علی عدوک یا حسین، خاتمی و کروبی و میرحسین

لعن علی عدوک خمینی،  موسوی و خاتمی و خوئینی

کبوتر با کبوتر باز با باز، کند موسوی با بی بی سی پرواز

هبر اگر فرمان دهد غسل شهادت می کنیم

سبز فقط سبز علی ، ننگ به سبز مخملی

 ما اهل کوفه نیستیم، رو به روتون می ایستیم

وقت عزا دست می زنه فائزه، سکوت هاشمی براش جایزه ؟

عایشه شتر سوار، فائزه فتنه سوار

 هر جا که اغتشاشه، فائزه رد پاشه

مزدور آمریکایی، ما اومدیم کجایی؟

مزدور انگلیسی، برو ببین بی بی سی

قاضی عاشورایی،  اعدام انقلابی

رای من تو توهمش گم شده، شهرک غرب تمام ایران شده

گنجشکک اشی مشی ، برگرد به حوض نقاشی

دن کیشوت ایرانی ، کادوی رفسنجانی

امام گفت امام گفت، منتظری ساده لوح

کروبی بی سواد، آلت دست موساد

موسوی سمندون، دشمن دین و قانون

همت اگر زنده بود، پوستتون رو کنده بود

اگر بسیجی نبود، ناموست اینجا نبود

موسوی توهم ، دشمن جان مردم

قبول اکثریت، نشان آدمیت

دروغگو دروغگو،  72 کشته‌ات کو؟

غارت، فساد و  وحشت،  با راه سبز ذلت

موسوی کروبی مرگ به نیرنگ تو،  خون عزیزان ما می چکد از مکر تو

عامل قتل ملت، موسوی بی غیرت

مرجع انگلیسی، شد مرجع بی بی سی

موسوی کروبی این آخرین پیام است، ایرانی مسلمان آماده قیام است

کروبی موسوی این آخرین پیام است دانشجوی مسلمان آماده قیام است

خواص بی بصیرت، مفت خور مال ملت

هاشمی هاشمی، بصیرت بصیرت

ما پیروان فاطمه، آتش به دشمن می زنیم

کروبی بی سواد، عامل هر چی فساد

احمق تر از کروبی، عالم به خود ندیده

بهشتی، ننگ بهشتی شده

وای به روزی که خواص امت، پشت می‌کنند هم به خدا، هم ملت

کروبی حیا کن، ترسی هم از خدا کن

سردسته اغتشاش، موسوی و نوچه هاش

حزب‌الله می‌میرد، سازش نمی‌پذیرد

حزب‌الله می‌جنگد، فتنه‌گر می‌لرزد

بسیجی می‌رزمد، آشوبگر می‌لرزد

نن جون مهدی فهمید، مهدی هفت‌رنگ نفهمید

موسوی بیچاره، ملت ازت بیزاره

میر حسین میر حسین، جواب تو با حسین (ع)

هم غزه، هم لبنان، جانم فدای اسلام

موسوی بی‌حیا، مردک پرمدعا، شعار بسه روسیاه

عالی جناب موسوی توهم، دموکراسی بدون رای مردم؟

صندوق رای چرا ادب نکرده؟، اشرافیت رو منتخب نکرده ؟

موسوی دستگیر بشه، فتنه زمین‌گیر میشه

موسوی لعنتی، تو دشمن ملتی

موسوی بی‌مرام، دشمنه راه امام

بنی صدر کجایی؟ موسوی تنها شده

با میریزید هرکی که دم گرفته، شیعه رو مثل این که کم گرفته

سی سال توی جبهه‌ها، بسیجی‌ها رو زدن، صدام حسین نتونست، با میرحسین اومدنمافیای هاشمی نابود باید گردد/قاتل دانشجویان معدوم باید گردد
سردسته اغتشاش موسوی و نوچه هاش
سردسته اغتشاش هاشمی و بچه هاش
موسوی بیچاره ملت ازت بیزاره
هاشمی تبهکار حد خودت نگه دار/ما پیرو رهبریم دشمن او می دریم
نوکر صهیونیستها ملتو راحت بذار / اینقدر تخم کینه تو دل مردم نکار
برادر رفتگر موسوی رو شب ببر
موسوی گریزون دشمن دین و قانون
تاجر ورشکسته برگرد به باغ پسته
ایران زمین هم صدا، شعار دهیم یک صدا، موسوی بی‌حیا، توشرم بکن از خدا؛
منافق جنایت می‌کند، موسوی حمایت می‌کند؛
سه مایه‌ی ننگ ما، شیخ مهدی و موسوی و خاتمی بی‌حیا؛
ملت ما بیدار است، از فتنه‌گر بیزار است؛
مرگ بر سه مفسد فتنه گر، کروبی و موسوی و خاتمی حیله‌گر؛
ولایت عدل علی، رهبر ما سید علی،
موسوی بی‌حیا، مردک پرمدعا، شعار بس روسیا؛
هم غزه، هم لبنان، جانم فدای ایران؛
فتنه‌گر بیچاره، 22 بهمن ماه روز تو نیست آواره؛
ایمان ملت ما همیشه استوار است، منافق فتنه‌گر در نزد ما خوار است؛
بنای استوار ما ولایت فقیه است، بقای انقلاب ما حمایت از فقیه است؛
فتنه‌گر محارب اعدام باید گردد، شیخ مهدی خائن رسوا باید گردد؛
در رهگذر زمان دویدم، مظلوم تر از علی ندیدم؛


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/12/1:: 1:38 عصر     |     () نظر
گزارش شب اول قبر شیخ

حسین قدیانی

پیرو مرگ سران فتنه، بعد از حضور حماسی مردم، مراسم شب اول قبر یکی از این مطرودین ملت، دیشب در قطعه منافقین بهشت زهرا در فضایی سوت و کور و آکنده از ترس و وحشت در یکی از تنگ ترین قبور برگزار شد. مشروح این مراسم در زیر می آید.

نکیر: ما اسمک؟

-شیخ بی سواد.

نکیر: ما لقبک نه، پرسیدم؛ ما اسمک؟

-به شما که عرض کنم؛ من چقدر وقت دارم؟

نکیر: دیگه هیچ وقتی نداری. گفتم؛ ما اسمک؟

-من عربی ام ضعیفه، اگه می شه فارسی بپرسین.

نکیر: ما دینک؟

-منم همینطور.

نکیر: ما امامک؟

-امامعلی رحمانف! به شما که عرض کنم؛ بازجوهای جمهوری اسلامی مهربون تر بودنا. چقدر از وقتم مونده؟

نکیر: ما کتابک؟

-ملتفت نشدم؛ شما چی؟!

نکیر: منکر! من میرم سراغ اون دوتای دیگه. این با تو.

منکر: ما اسمک؟

-نوش جان، من "اسنک" دوست ندارم!

منکر: نکیر جان، اون دوتای دیگه با من. این یکی رو خودت سئوال جواب کنی، بهتره!

نکیر: من حاضرم از صد تا مرده، سین جیم کنم؛ این یکی اما با خودت.

منکر: پرسیدم؛ ما اسمک؟ ببین؛ اسم من منکره، اسم تو چیه؟

-چه جالب. اسم شما منکره، اسم منم نوکره.

منکر: نوکر کی؟

-نوکر شما.

منکر: اما تو پرونده تون اومده که شما نوکر اجانب بودید؟

-حالا مشکلی نیست؛ به شما که عرض کنم؛ یه ذره من کوتاه میام، یه ذره هم شما کوتاه بیا، با میانجیگری اختلافات رو حل کنیم!

منکر: الان که فرستادمت جهنم، اختلافاتمون حل میشه.

-من کلا هیچی وقت ندارم مثل اینکه!

منکر: بگو ببینم؛ ما کتابک؟

-به شما که عرض کنم؛ این که پرسیدی یعنی چی؟

منکر: یعنی به چه حقی قرآن را به رساله حقوق بشر اسرائیلی ها فروختی؟

-این یکی رو "باقی" کرد تو پاچم!

منکر: الکی برای چی تهمت تقلب زدی؟

-اون دو تای دیگه کردن تو پاچم.

منکر: این پولا رو از کجا آورده بودی؟ اینو کی کرد تو پاچت؟

-به شما که عرض کنم؛ اینو "شهرام" کرد تو پاچم. البته به شما که عرض کنم...

منکر: دیگه نمی خواد عرض کنی، وقتتونم دیگه تمومه. پاشو ببرمت جهنم.

-آخ!

منکر: چی شد؟

-به شما که عرض کنم؛ کله ام خورد به سنگ لحد!

قطعه ی 26


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/12/1:: 1:32 عصر     |     () نظر

این هم از بیست و دوم بهمن که میخواستید رژیم سرنگون بفرمائید! این هم از بیست و دوم بهمن که در استقبالش فرموده بودبد در جمهوری اسلامی ساز و کارهائی وجود دارد که به دیکتاتوری منجر می شود! این هم از بیست و دوم بهمن که مجبور شدید پارچه(چادر، لچک، روسری و . . ) به سر در بروید.<\/h2>

بی رودربایستی باید معروض بدارم خدمتتان که . . .<\/h2>

<\/h2>

کاریکاتور از داربوش زمانی وبلاگ مسیر

الا سرخوشان و الا صامتان(1)<\/h2>

که آتش به جان و به اموالتان<\/h2>

***<\/h2>

***<\/h2>

فنا گشته ی ماه بهمن شما<\/h2>

که پوسیده اعمال و آمالتان<\/h2>

***<\/h2>

ببین غرش شیر و شیر اوژنان(2)<\/h2>

که میترسد از او همی آلتان<\/h2>

***<\/h2>

نترسیده ایران ز عُوی سگان(3)<\/h2>

که این هم بُود جزء آلاتتان<\/h2>

***<\/h2>

در آرم چنان چشم این فتنه را<\/h2>

که چیزی نماند ز آثارتان<\/h2>

***<\/h2>

چنان سیل جمعیتی شد روان<\/h2>

که بالا بیاید کنون جانتان<\/h2>

***<\/h2>

***<\/h2>

چو میهن فروشی به نامحرمان<\/h2>

بنازم به درهای دکانتان!<\/h2>

***<\/h2>

***<\/h2>

ز بی بی سی اما تو عاشق تری!<\/h2>

که با او سری بود و سامانتان<\/h2>

***<\/h2>

از این ملت اما جدا گشته اید<\/h2>

بدا بر چنین حال و احوالتان<\/h2>

***<\/h2>

ز روز نهم، ماه دی دیده ام<\/h2>

که افتاده خط روی اعصابتان<\/h2>

***<\/h2>

بمیرم الهی! چه شد عاقبت؟<\/h2>

که رنجیده دل های اصحابتان<\/h2>

***<\/h2>

نخواهم شنیدن کلام از شما<\/h2>

که بیزارم از ننگ و از نامتان<\/h2>

***<\/h2>

خریدم برایت یکی دیشِ(4) ناز<\/h2>

که باشد به فهرست اقلامتان<\/h2>

***<\/h2>

***<\/h2>

دلا بی بصیرت فنا میشوی<\/h2>

که این باشد آخِر سرانجامتان<\/h2>

***<\/h2>

چنان راه کج میروی دائماً<\/h2>

که من مانده ام توی فرجامتان<\/h2>

***<\/h2>

به جان کینه ی مردمانت بُود<\/h2>

که آخر چرا جسته از دامتان<\/h2>

***<\/h2>

نخواهم که بینم به فردا چنین<\/h2>

که در مشت مردم گرفتارتان<\/h2>

***<\/h2>

سخن های پوچی برآری به لب<\/h2>

که من دیده ام میرِ حرافتان<\/h2>

***<\/h2>

***<\/h2>

به امید آن اجنبی ها نباش<\/h2>

غلط کرده زیرا عمو سامتان(5)<\/h2>

شعر از علی میرزائی بهمن ماه 1388


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/12/1:: 1:31 عصر     |     () نظر

دُم ایشان بالا!<\/h2>

شاید او میخواهد<\/h2>

معرفت گوش کنیم!<\/h2>

تا بدانیم چرا<\/h2>

توی گِل مانده ولی رو دارد!<\/h2>

وَز همان “رو“ی، بسی،<\/h2>

کینه و بغض و حسد در دل تار<\/h2>

به غریبان دارد<\/h2>

<\/h2>

<\/h2>

امسال بعضی ها در تهران با مشت و لگد و چاقو و قمه به جان عزادارن امام حسین(علیه السلام) افتادند. گناه افراد فوق که در تصویر میبینید این بوده است که به جای همراهی با تروریست های گروهک منافقین و یاری کردن بهائی ها و کمونیست ها و مارکسیست ها و دیگر خدانشناسان، داشتند در ظهر عاشورا و در اقدامی خائنانه! عزای سالارشهیدان را برگزار می کردند.


دشمنی با من و امثال منش بود؛<\/h2>

چرا<\/h2>

بغض ایران دارد؟<\/h2>

بهر جنگ آمده با دین خدا<\/h2>

وای بر ما اگر این بار ببندیم دهان<\/h2>

که خیالش برود<\/h2>

کوفه سالار ندارد امروز<\/h2>

که بگوید با خویش:<\/h2>

کوفه محراب ندارد فردا<\/h2>

وای بر ما اگر این بار خورَد شمشیری<\/h2>

فرق” مولا حیدر<\/h2>

<\/h2>

****<\/h2>

.

.

.

.

کینه جو، هلهله “زن”<\/h2>

خورده هوشی به سرش آیا هست؟<\/h2>

سر سوزن ذوقی<\/h2>

هم ندارد آیا؟!<\/h2>

به همین علت و بی ذوقی و بی هوشی بود<\/h2>

که دگر آب، ز جو رفته کنون<\/h2>

رفته از جوی دگر،<\/h2>

آبهائی چه زلال<\/h2>

پول هائی چه حلال!<\/h2>

شاید آن بالاها<\/h2>

خورده کفگیر، تهِ دیگ چلو<\/h2>

شامشان گشته کنون<\/h2>

الکی شفته پلو!!!<\/h2>

آب را گِل نکنیم<\/h2>

شاید آن بالا دست<\/h2>

توی لندن مثلاً،<\/h2>

پسری میخورد آب<\/h2>

پس گوارای وجود!<\/h2>

نوش جانت این آب<\/h2>

<\/h2>

جان شاعر اما میلرزد<\/h2>

که پدر زور زیادی دارد!!!<\/h2>

در دلم میخندم<\/h2>

به همان کودک هفتاد بهاران دیده<\/h2>

قدمش بر دیده<\/h2>

همسرش فهمیده<\/h2>

<\/h2>

“میر” یا همسر آن بانوئی<\/h2>

که گمانش رفته<\/h2>

وطنم ملعبه ی اوباش است<\/h2>

و بُود نوبت اقرار به تکرار خطا<\/h2>

او ولی میخواهد<\/h2>

شب و هر روز میان دو خیابان شلوغ<\/h2>

برود کِل بزند<\/h2>

<\/h2>

موی خود را چو هوادارانش<\/h2>

اَلکی ژل بزند<\/h2>

گاه و بیگاه به درگاه سروش!<\/h2>

حرف باطل بزند<\/h2>

توی لفافه ی صد ناز و اَدا<\/h2>

به من و ما و شما جمله همی،<\/h2>

طعنه ی خنده فزا، هِی بزند<\/h2>

رهنورد است آخِر<\/h2>

میر باشد به گمانم شویَش<\/h2>

<\/h2>

بگذارید برای خودش امروز اینجا<\/h2>

خرده حالی بکند<\/h2>

یا کمی آنسو تر،<\/h2>

کنج حیاط<\/h2>

قیل و قالی بکند<\/h2>

عشق و حالی بکند<\/h2>

شاید او میداند؛<\/h2>

نتواند امروز<\/h2>

بهر آن توبه نصوح مجالی بکند<\/h2>

این چنین بود که گفتیم اکنون:<\/h2>

دُم ایشان بالا!<\/h2>

شاید او میخواهد<\/h2>

معرفت گوش کنیم!<\/h2>

تا بدانیم چرا<\/h2>

توی گل مانده ولی رو دارد!<\/h2>

چشم نامحرم و بیگانه بدین،<\/h2>

بومِ ایران دارد<\/h2>

ناسزا میگوید<\/h2>

به من و ما و شما<\/h2>

معرفت بر لب ایشان جاری!<\/h2>

علتش بی عاری<\/h2>

حاصلش بیماری<\/h2>

خفته در بیداری!<\/h2>

باز هم میگویم:<\/h2>

دم ایشان بالا!<\/h2>

معرفت گوش کنیم<\/h2>

معرفت بر لب آن قاتل ملعون جاریست<\/h2>

رجوی کیست مگر؟<\/h2>

نه همان مردک زالو صفتیست<\/h2>

که تکان داد دمش تا که بخندد صدام؟<\/h2>

نه همان دشمن قرآن خداست؟<\/h2>

که ز ایران در رفت؟<\/h2>

نه مگر کشت هزاران تن ایرانی را؟<\/h2>

او مگر نوکر صدام نبود؟<\/h2>

کردها را مگر اعدام نکرد؟<\/h2>

شیعیان را نه مگر کشت هم او<\/h2>

تا بخندد صدام<\/h2>

تا اَبَد میگویم:<\/h2>

دُم ایشان بالا!<\/h2>

شاید او میخواهد<\/h2>

معرفت گوش کنیم!<\/h2>

تا بدانیم چرا<\/h2>

توی گِل مانده ولی رو دارد!<\/h2>

وَز همان “رو“ی، بسی،<\/h2>

کینه و بغض و حسد در دل تار<\/h2>

به غریبان دارد<\/h2>

شعر از علی میرزائی دی ماه 1388


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/12/1:: 1:24 عصر     |     () نظر

دوره ی هوچیگری بگذشته ای جان هوش باش<\/h2>

باعثِ شادیِ دشمن! ناله کن مدهوش باش<\/h2>

***<\/h2>

***<\/h2>

غم به دل کی باشدم از قیل وَز قال شما<\/h2>

بعد از این در روز و شب آری مثال موش باش<\/h2>

********************

************************************************<\/h2>

********************

طبل تو خالی اگر روزی صدایش بیش بود<\/h2>

صبح فردا بهر او رسوا شدن در پیش بود<\/h2>

***<\/h2>

***<\/h2>

خاتمی تکذیب کرد آن نامه هایش را ولی<\/h2>

این سیاست پیشه اما بس مآل اندیش بود<\/h2>

شعر از علی میرزائی بهمن ماه 1388


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/12/1:: 1:20 عصر     |     () نظر
<   <<   6   7   8