سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و روایت شده است که امام علیه السلام کمتر به منبر مى‏نشست که پیش از خطبه نگوید : ] مردم از خدا بترسید که هیچ انسانى بیهوده آفریده نگردیده تا به بازى پردازد ، و او را وا ننهاده‏اند تا خود را سرگرم بى‏فایدت سازد ، و دنیایى که خود را در دیده او زیبا داشته جایگزین آخرتى نشود که آن را زشت انگاشته ، و فریفته‏اى که از دنیا به بالاترین مقصود نایل گردیده چون کسى نیست که از آخرت به کمترین نصیب رسیده . [نهج البلاغه]
yazd blog
درباره



yazd blog

وضعیت من در یاهـو
کوشا
ما بر سر پیمان خود استواریم . . .
آهنگ وبلاگ
تاج زاده آزاد شد

مهدی جهانتیغی

زن شیخ بذله گو : شنیدی تاجی آزاد شد

شیخ بذله گو: اااااااااااحمدی نژاد!

زن شیخ بذله گو : من کی اسمی از احمدی نژاد بردم، میگم شنیدی تاجی آزاد شد؟

شیخ بذله گو : آره ، ممدسوروس بهم گفت

زن شیخ بذله گو : خب، نمیخوای بری پیشش؟

شیخ بذله گو :پیش اااااااحمدی نژاد!

زن شیخ بذله گو : وا ! احمدی نژاد نگفتم، میگم نمیخای بری پیش تاجی؟

شیخ بذله گو : من بزرگترم، اون باید بیاد پیشم

زن شیخ بذله گو : آخه اون از زندان آزاد شده ، تو باید بری پیشش ، مگه وقتی مردم با کفش زدن تو ملاجت بقیه نیومدن پیشت

شیخ بذله گو :اااااحمدی نژاد کی پیش من آمد!

زن شیخ بذله گو : من کی گفتم احمدی نژاد! گفتم مگه خواص بی بصیرت پیشت نیومدن

شیخ بذله گو : آخه من بزرگتر بودم

زن شیخ بذله گو : من کاری با بزرگتر بودنت ندارم، میری پیش تاجی یا نه ؟

شیخ بذله گو : من پیش احمدی نژاد نمیرم

زن شیخ بذله گو : وای خدای من ! چرا من هرچی میگم تو احمدی نژاد میشنوی!،میگم بالاخره پیش تاجی میری یا نه؟

شیخ بذله گو : حسش نیست!

زن شیخ بذله گو :لااقل یک زنگی بهش بزن

شیخ بذله گو: عمرا اگه به اااااااااحمدی نژاد تلفن بزنم، منت کشی ،ابدا

زن شیخ بذله گو : احمدی نژادو کی گفت زنگ بزنی، میگم به تاجی زنگ بزن

شیخ بذله گو: با اینکه مهندسو و ممدسوروسو به من ترجیح دادند ، باشه زنگ میزنم عزیزم!

چند دقیقه بعد !!!!

تاجی : الو بفرمایین

شیخ بذله گو :به شما که عرض کنم ، تاجی جون آزادیت مبارک!

تاجی : شیخ تویی! چیکار داری؟ حسنو مهندس اومدن پیشم سرم شلوغه

شیخ بذله گو : به شما که عرض کنم ،میخواستم حالتو بپرسم

تاجی: حالم خوبه ، پسرت چطوره!!

شیخ بذله گو : پسرم بد نیست ، مطمئنی خوبی!تجاااااوز...

تاجی: بله آقا!؟

شیخ بذله گو : منظورم تهدید به تجااااوز...

تاجی:حرف دهنتو بفهم، مگه من پسرت هستم که با شخصیت من بازی میکنی،

شیخ بذله گو : من کی گفتم ااااحمدی نژاد

تاجی : میگم مگه من پسرت هستم

شیخ بذله گو: اگه میخواهی باش

تاجی : منظورم این نیست پسرت باشم

شیخ بذله گو: خب نباش،خیلی هم دلت بخواد، تازه اینقدر برام ااااااحمدی نژاد ، ااااحمدی نژاد نکن!

تاجی : من کی گفتم احمدی نژاد؟میگم هیچ رفتار خشونت آمیزی با من صورت نگرفته

شیخ بذله گو : تو الان گرمی نمی فهمی!

تاجی : اگه مواظب حرف زدنت نباشی گوشی رو قطع میکنم شیخ ...!

شیخ بذله گو : چه ربطی به احمدی نژاد داره؟

تاجی : من کی گفتم اااااااااحمدی نژاد؟!،میگم خونه در خدمت باشیم یا شیخ

شیخ بذله گو : ااااحمدی نژاد گفتی اومده پیشت

تاجی : حالت مثل اینکه خوب نیست شیخ؟ گفتم حسنو مهندس معمار اومدن خونه ام

شیخ بذله گو : میگم خدمت شما عرض بکنم که ،میتونی بدون اینکه مهندسو ، حسن بهفمن گوشی رو یواشکی

بدی به ااااحمدی نژاد!، بهش بگو یه شهروند از الیگودرز کارت داره!

تاجی:......!

شیخ بذله گو :الو الو الو الو الو الو الو.....

زن شیخ بزله گو : چی شد، قطع شد؟

شیخ بذله گو :فکر کنم اااااااحمدی نژاد فهمید منم ،بی معرفت قطع کرد!!!.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/12/28:: 2:0 عصر     |     () نظر
هفت توصیه از دفتر خاطرات یک آدم خیلی مهم

اسمتان را به عنوان صاحب طولانی ترین ماموریت جهان ثبت کنید. اگر هم ثبت نکردند ، بدهید پسر پدرسوخته «گینس» را از مکتب خانه واحد لندن اخراج یا شهریه اش را سه برابر کنند.


در راستای این که ما آدم خیلی مهم و حتی برجسته تری هستیم ، حق خود می دانیم که در آستانه نوروز ، از سر لطف به عالم بشریت ، توصیه های بسیار بااهمیت و ویژه ای داشته باشیم که اگر بقیه هم مثل نزدیکان خود بنده بکار ببندند چه بسا به یک جاهای خوب و پرو پیمانی برسند، بلکه بالاتر :

توصیه اول: شما استوانه این کره خاکی خصوصا" منطقه معتدل شمالی آن هستید. اصولا" هرجا که شما قرار بگیرید همانجا محور کائنات است ؛ منتها دیگران چشم دیدن این برجستگی خاص شما را ندارند. به شما حسادت می ورزند، سر راهتان سنگ اندازی می کنند و خلاصه لاینقطع در حال جوسازی علیه شما هستند. اما شما اعتماد به نفستان را از دست ندهید. سرتان را بیندازید پایین،به روی مبارک نیاورید و کارتان را بکنید. به طور مداوم از ضمیر جمع برای خودتان استفاده کنید و در مورد همه مسائل جهان از موضع مسئولیت،اظهار نظر کنید. کلا" فراموش نکنید که شما خیلی مهم هستید.

توصیه دوم: وقتی شما در قدرت هستید مملکت سراسر امن و امان و گل و بلبل است. هر کس غیر از این گفت به فلان جای پدرش خندیده است؛ زود «بدهید حالش را بگیرند».فی الواقع با توجه به این که شما یک استوانه کامل هستید هیچ کس حق ندارد به شما بگوید بالای چشمتان ابروست. اما شما حق دارید به بالای چشم همه دیگران ، غیر از ابرو چیزهای دیگر هم بگویید. شما می توانید چرخ توسعه راه بیندازید به این بزرگی ، حالا یک عده جلمبر (قشر آسیب پذیر سابق ، مستضعف اسبق -مصحح) هم زیر این چرخ ، لت و پار شدند اشکال که ندارد هیچ ، در جهت تعدیل جمعیت کره زمین بسیار مفیدفایده هم هست. مهم این است که شما آن بالا نشسته اید ، دوستان هم کیفشان کوک است و بچه ها هم شکر خدا مثل دسته گل خدمت مردم می رسند و خلاصه ملالی نیست جز دوری شما. اما وای به روزی که شما بر سریر قدرت نباشید. فی الواقع یعنی مملکت غرق بحران است ؛ یعنی نمودار فلاکت رفته بالای صد و بلکه بیشتر ، یعنی نکبت از سر و روی مملکت می بارد ،یعنی مصیبت ،یعنی بدبختی،یعنی درد بی درمان. اصلا" آقاجان تقلب شده ، مگر می شود مردم شمای به این دسته گلی را ول کنند بروند سراغ یک آدم یک لاقبای پاپتی تازه به دوران رسیده نمک نشناس پدر... (ادامه توصیفات آدم مذکور به دلیل از کوره دررفتن جناب شخصیت مهم سانسور می شود- مصحح) . اصلا" حالا که این طور شد کافه را به هم بزنید. یا شما یا بنزین و دود و آتش تا اوضاع دوباره به حالت عادی برگردد؛ یعنی همان اوضاعی که وفق مراد خودمان است

توصیه سوم: شما یک ملک پدری دارید که به شما ارث رسیده به نام ایران. همه جای آن متعلق به شماست. برای همین است که شاعرمی گوید: «همه جای ایران سرای من است». شما هر طور که دلتان می خواهد می توانید از سرایتان استفاده کنید. حتی می توانید آتیش (آتش -م) به مالتان بزنید ، به هیچ کس هم مربوط نیست.

ضمنا"کسی هم حق ندارد به میزان اموال و دارایی شما ایراد بگیرد چون طبق اسناد به دست آمده ، اموال شما حتی نسبت به دوره قبل از فتحعلیشاه و جنگ های ایران و روس کمتر شده است . آخر آن موقع ایران شامل قفقاز و ماوراءالنهر هم می شد ، الان که وسعتش کمتر است. ای به پدر فتحعلیشاه... (کلمات غیرقابل درج - م) که نتوانست از این ملک ما محافظت کند. حیف زمین های بکر قفقاز نبود. جان می داد برای پسته کاری!

توصیه چهارم: شما در هر کاری که ورود کنید اعم از نفت ، دارو ، زیرخاکی ، استاد ایول (استات اویل – م) و هر کوفت و زهر مار دیگر ،اما اصولا" کشاورز هستید و به جز کشاورزی کار دیگری ندارید. مگر معنی کشاورزی چیست؟ کشاورزی یعنی کاشت ، داشت و برداشت. منتها دیگران می کارند ، شما دارید و برمی دارید. از قدیم هم گفته اند دارندگی و برازندگی.

توصیه پنجم: همان حسودهایی که از دارندگی و برازندگی شما چشم هاشان درآمده ، برای خالی کردن عقده ، شما را به راحت خوری (رانت خواری – م) و زبانم لال فساد اقتصادی متهم می کنند. پای همان جناب «استاد ایول» را پیش می کشند و می گویند گلاب به رویتان از این استاد محترم که گویا اهل ممالک نروجه(نروژ - م) هستند و چه بسا از آن جایزه های خوشگل نوبل دریافت کرده ، رشوه گرفته اید. شما هم برای این که قدری اذهان را از این حرف های حسودان پابرهنه به سمت دیگری هدایت (منحرف – م) فرمایید ، با کمک دوستان و همکاران داخل و خارج ، یک جنبشی به راه می اندازید به رنگ ارغوان یا سیر یا پیاز یا سبزی یا هر رنگ دیگری.

در کمال آرامش و مدنیت و دمکراسی و چیزهایی از این قبیل ، با بنزین و سایر وسایل محترقه و مشتعله ، آتش و دود به راه می اندازید تا روی حسودان را کم کنید. برخی از همان حسودان بی آن که به نیات خیر شما توجه کنند شما را آشوبگر می نامند(به جد و آبادشان خندیده اند به شما دسته گل ها همچین می گویند). اصلا" ناراحت نباشید. اگر دید خیلی اوضاع پس است، سربرگ «می تی کومان» به داد شما می رسد. روی این سربرگ ، یک حکم ماموریت برای خودتان می نویسید ، عمو جابلسی(حاکم جابلسا-م) هم یک امضا می اندازد پایش به این قشنگی (اثر امضای قشنگ مذکور در اثر مرور زمان پاک شده است – م).

برگه ماموریت را که گرفتید یک راست می روید بلاد خارجه مخصوصا" قربان خاک باصفایش بروم انگریز. هم فال است هم تماشا. فراموش نکنید در بلاد خارجه یک کتابی هست به نام گینس ، که چیزهای خیلی بلند و خیلی کوتاه و خیلی ریز و خیلی درشت را داخلش می نویسند . شما هم می توانید برگه ماموریتتان را نشان بدهید و اسمتان را به عنوان صاحب طولانی ترین ماموریت جهان ثبت کنید. اگر هم ثبت نکردند ، بدهید پسر پدرسوخته گینس را از مکتب خانه آزاد واحد انگریز اخراج یا شهریه اش را سه برابر کنند. ضمنا" همین که بین لندن و پاریس و بیروت و کویت و دوبی و ریاض هروله می کنید در همان هواپیما مدرک دکترایتان را بگیرید که در آینده شدیدا" به درد می خورد.

توصیه ششم(ویژه نسوان): شما یک خانم بسیار متشخص هستید. رفته اید پارتی ناز (پاتیناژ - م) ولی به شما گیر داده اند . رفته اید دوچرخه سواری در بوستان، اما نگذاشته اند. لذا می روید و فمی لیس (فمینیست - م) می شوید و یک لجنه ای راه می اندازید برای احقاق حقوق نسوان. فرصت که فراهم شد و ماجرای بنزین و دود و آتش که برپا شد ، راست می روید وسط معرکه بین برادران اراذل ، اسکناس 5 هزار تومانی توزیع می کنید تا از آزادی های شما دفاع کنند. هر جا دود بلند شد شما می روید بالای سکویی ، ماشینی ، چیزی و بقیه را به ادامه درگیری تشویق می کنید. اگر شما را وسط معرکه ، بالای آن چیز ، در هر خیابانی بازداشت کردند اصلا" خودتان را نبازید. زل بزنید به چشم ماموران و بگویید که حضور شما در آن خیابان برای خرید ساندویچ بوده است و آن ها خیلی بی خود کرده اند که مزاحم شما شده اند.اگر پرسیدند مگر در مناطق معتدله شمالی ، جایی که محل زندگی شماست قحطی ساندویچ آمده ، بر اعصابتان مسلط باشید و بگویید: آخر آن هم شد زندگی...

توصیه هفتم: تا می توانید دو پهلو موضع بگیرید. اصولا" شفافیت چیز بسیار ناپسندی است کمااینکه برای سلامتی هم به شدت مضر است. ضمن دوپهلو حرف زدن ، وسط دعوا هم نرخ تعیین کنید. سعی کنید نرخ را دست بالا بگیرید. البته اگر نگرفت ، کم کم پایین بیائید و به اندک راضی شوید. اگر هم دیدید هوا پس است ، سکوت کنید تا سر فرصت دوباره به نرخ قبلی برگردید.

فعلا" به همین توصیه ها عمل کنید تا ببینم سال بعد چه می شود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/12/28:: 1:56 عصر     |     () نظر
منتشر نشده از سید احمد خمینی


1344 شمسی ـ قم، بعد از اخذ دیپلم آغاز دوره طلبگی


کنار پدر ـ 1363


13 آبان 1358، بالا رفتن از دیوار سفارت و حضور در جمع دانشجویان پیرو خط امام برای ابلاغ پیام تایید آمیز امام(ره) برای تسخیر سفارت آمریکا


مناسک حج به عنوان «امیرالحاج» 1369 شمسی


حضور در جلسه شورای عالی امنیت ملی در حضور رهبرمعظم انقلاب 1369 شمسی

کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/12/28:: 1:54 عصر     |     () نظر

السلام ای جناب شیرازی

نه، تو مسدودمان نمیسازی!

***

بنده شیرازی اَم از آن شهرم

نه گمانم که با شما قهرم!

***

چو بیاری زِ آسِتین دستی

در وبلاگ بنده را بستی

***

سر لجبازی و عناد، ای جان

نه ز بد کاری وفساد، ای جان

***

شد دهانم کنون اگر مسدود

کار جِن و پری و اینها بود

***

گشته وبلاگ کوچکم منحل

شکر ایزد شد این بلا مُجمل

***

الغرض طبق عادتی معمول

از مقامم اگر شدم معزول

***

گنه از قوه ی قضائیه

نه از آن سبزیه کذائیه!

***

جالب اینجا بُوَد مهندس جان

که نباشم ز کرده ات حیران

***

نیش عقرب نه از ره کین است

اقتضای طبیعتش این است

***

مدعی گفته چون کلامی لق

نزنم حرف ساده الا حق

***

زین جهت بی کلام دشواری

میکنم اینچنین فداکاری!

***

از بلاگت روم به طنازی

والسلام ای جناب شیرازی


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/12/28:: 1:50 عصر     |     () نظر
جزئیات سفر جدید فائزه هاشمی به انگلیس

روزنامه بهار:فائزه دختر آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره شایعات اخیر در مورد تازه ترین سفرش به کشور انگلیس گفت:نشریه «مسلم نیوز» پرتیراژترین نشریه اقلیت ها در انگلستان، به منظور ارتقا جایگاه مسلمانان مقیم انگلستان از سال 2000، جوایزی را با نام مسلمانان پیشگام و صاحب نام در حیطه های روابط عمومی، بهداشت، سلامت، توسعه، ارتباطات، تحصیلات، فرهنگ، اقتصاد، رسانه ها و... به اجرا گذاشته است، که جایزه شایستگی ورزش را بنام «فائزه هاشمی» نامگذاری کرده است.

علت این انتخاب ابتکار تاسیس فدراسیون اسلامی ورزش زنان و راه اندازی مسابقات زنان مسلمان در جهان توسط من است. به همین منظور من به عنوان رئیس فدراسیون اسلامی ورزش زنان برای شرکت در دهمین مراسم جایزه «مسلم» نیوز و اهدا جایزه «فائزه هاشمی» در حوزه ورزش به منتخب آن، در روز 24 اسفندماه در این مراسم حاضر شدم. حبیب توره کاپیتان باشگاه فوتبال منچسترسیتی و بازیکن تیم های ملی ساحل عاج، برنده امسال این جایزه بود که در سفرم به انگلیس جایزه را اهدا کردم و الان هم که می بینید در تهران مشغول گفت وگو با شما هستم.

حضور در انگلستان به دلیل تقویت زبان انگلیسی!

دختر آیت الله هاشمی رفسنجانی درباره زندگی در انگلستان نیز گفت: بعد از عدم ورود به مجلس ششم، قدری از کارهایم کاسته شد، از طرفی برای ارتباطات بین المللی مرتبط به اداره فدراسیون اسلامی ورزش زنان مشکل زبان انگلیسی داشتم و همیشه از مترجم استفاده می کردم. از فرصت پیش آمده استفاده کردم و تصمیم گرفتم که برای تقویت زبان انگلیسی و همچنین برای تحصیل در مقطع دکترا به انگلستان بروم. سال 79 انتخابات مجلس ششم بود و من سال 1383 یعنی چهار سال بعد به انگلیس رفتم.


وی که با ویژه نامه نوروزی بهار گفتگو می کرد، درباره خروج مهدی از فرزندان هاشمی رفسنجانی از کشور به مقصد انگلیس نیز گفت: برخلاف ادعای این آقایان مهدی زمانی از ایران خارج شده بود که هنوز اتهامات دروغ علیه او پخش نشده بود. آقای هاشمی گفته برنگردد، خودش چندی پیش این را بیان کرد. ترجیح داده اند در خارج از کشور به امور واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی رسیدگی و رساله دکترای خود را تکمیل کند.

به هرحال فضا از همان فردای بعد از انتخابات رادیکال شده بود و برخی برخوردها قابل پیش بینی بود. گمان می کنم کمتر کسی بپذیرد مهدی هاشمی به خاطر شرایط سیاسی از ایران خارج نشده است. مهدی می خواهد برگردد اما خانواده ما با توجه به حساسیتی که درباره او ایجاد شده موافق مراجعت او در شرایط ملتهب فعلی نیستند.

فائزه هاشمی ادامه داد: مهدی هم در جواب مقامات قضایی اعلام کرد هر وقت به طور رسمی به دادگاه احضار شوم می آیم و در کنار آن باید به شکایت هایم رسیدگی شود.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/12/28:: 1:48 عصر     |     () نظر
با سلام خدمت پدر تاجدار عزیزتر از جان
قصد نوشتن نامه به شما را نداشتم.چون می دانم سرتان حسابی شلوغ است و مشغول رفق و فتق امور اون تکه زمینتون که سی سال پیش خریدید و رعایا و فقرا و محرومینش هستید که همه چشم امید سبزشان به شما است.اما چه کنم که درد غربت و بی کسی و فراق و ذغال خوب مجبورم کرد که دست به ایمیل بشوم.
پدر جان حال شما چطور است.حال مامی عفت  چطور است. از باغهای پسته خبر دارید. خواهر خبرساز و برادر تونل ساز من چطور هستند. راستی گاو میر حسین خوب شد؟اینجا در این بلاد غربت پیگیر اخبار شان هستم. دلمان برایتان تنگ شده است. پدر جان ، تصدقت شوم اینجا بعضی خبرها قدری ما را نگران کرده. گفته اند برای من و آبجی فازی پرونده درست کرده اند.این دیگر چیست.ما که قبلا پرونده داشتیم.خوب همون پرونده کافی بود.اینها نمی گویند با این کارشون چقدر به بیت المال  عزیز ضرر می زنند.پول پوشه  این پرونده جدید را باید این مردم بدبخت(با گریه) بدهند.امروز رفته بودم دانشگاه.گفتند برای مدرک دکترا باید چند روز دیگری بمانیم.
 اکبر بابا جان ! شنیده ام که آبجی فازی مشغول عشق و حال است.یکروز در نطنز دوچرخه سواری می کند یکروز به تئاتر می رود .و بعضی وقتها هم برای خرید ساندویج بیرون می رود.آنوقت ما اینجا در این دیار غربت همه اش باید برویم دانشگاه برای گرفتن مدرک دکترا. اصلا از اول هم شما فازی رو بیشتر دوست داشتید. یادتون هست سر اون قضیه .......... هم طرف اون رو می گرفتید. خوب اگر کسی به کسی نیست من هم بیایم اونجا.دور هم خوش بگذرونیم.اگر هم هست پس چرا هیچکی با ابجی فازی کاری نداره.

از بس نوشتیم خسته شدیم. فدای بحران سازیت.خداحافظ


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/12/23:: 8:59 عصر     |     () نظر
دانشجویان سیاسی باشند ولی با هماهنگی مولوی عبدالحمید!

پایگاه اطلاع رسانی مسجد مکی زاهدان طی یاداشتی در پیشنهادی متحجرانه و مخالف آزاد اندیشی از دانشجویان اهل سنت خواست که "در جناح‏بندی‏ها و رقابت‏های سیاسی، بدون هماهنگی و اعلام موضع رهبران مردمی خوشنام اهل سنت (افرادی نظیر جناب مولوی عبدالحمید و امثالهم) شرکت نکنند".

این یاداشت بدون اهمیت به شعور سیاسی دانشجویان اهل سنت برای اثبات درستی پیشنهاد متحجرانه خود افزود :زیرا مسائل سیاسی دارای پیچیدگی‏های زیادی بوده و شرکت در آن مستلزم وسعت دید زیاد و تجربه کافی می‏باشد".

به گزارش زاهدان پرس، ناظران سیاسی معتقدند چنین پیشنهادی در راستای انحصارطلبی و مقابله با عنصر آزاد اندیشی سیاسی و حق انتخاب و توهین به شعور سیاسی دانشجویان اهل سنت محسوب می شود.

همچنین در حالی این پیشنهاد متحجرانه و انحصارگونه مطرح می شود که فعالان سیاسی معتقدند که جنبش های دانشجویی موقق چه قبل و بعد از انقلاب از وابستگی های گوناگون حزبی و سیاسی و نژادی و ... آزاد و رها و مبتنی بر اشخاص نبوده اند .

گفتنی است همچنبن به گفته برخی از فعالان سیاسی از چند سال قبل تلاش گسترده ای از طرف برخی مراکز دینی افراطی در استان سیستان و بلوچستان برای به تحت سیطره قرار دادن پتانسیل سیاسی دانشجویان برای رسیدن به اهدافشان صورت گرفته است.

این مراکز دینی حتی به آنجا پیش رفته اند که حقوق اولیه سیاسی دانشجویان و مردم که همان حق رای می باشد را با صدور فتواهای مذهبی از آنان سلب کرده و با استفاده از ابزار مذهبی تلاش کرده اند برای کاندیدا ها ی همسو با خود رای جمع آوری کنند.

البته در حالی این سواستفاده ها از طرف بعضی از مراکز دینی افراطی از فضایی دانشجویی بعضی از دانشگاه های استان سیستان و بلوچستان صورت می گیرد که رهبر انقلاب اسلامی اِعمال مدیریت و قدرت مسئولان دانشگاهی را برای جلوگیری از سوءاستفاده جریانهای سیاسی از دانشگاهها ضروری می دانند و فرموده اند: غفلت از این مهم ممکن است فضای سیاسیِ مراکز علمی – دانشگاهی را به عرصه ای برای سوءاستفاده دشمنان تبدیل کند.

گفتنی است که مقام معظم رهبری در نظری متعالی درباره آزاد اندیشی دانشجویی معتقدند :"از دیدگاه اسلام، نیاز جامعه به آزادی مانند نیاز انسان به هوا، ضروری و حیاتی است و ما جامعه ای می خواهیم که در پرتو آزادی اندیشه و بیان، رشد و شکوفایی همگانی را تضمین کند که این مسئله باید در حرکت دانشجویی مورد توجه قرار داشته باشد."

مقام معظم رهبری همچنین در تشریح نگاه خود به مقوله ارتباط دانشجویان و عالم سیاست فرموده اند:"شما دانشجوها - چه دختر و چه پسر - و حتى دانش‏آموزهاى مدارس، روى این ریزترین پدیده‏هاى سیاسى دنیا فکر کنید و تحلیل بدهید. فرض کنیم تحلیل هم بدهید که خلاف واقع باشد؛ باشد.

ایشان در ادمه فرموده اند :"خدا لعنت کند آن دستهایى که تلاش کرده‏اند و مى‏کنند که قشر جوان ما و دانشگاه ما را غیر سیاسى کنند؛کشورى که جوانهایش اصلاً در باغ مسایل سیاسى نیستند، مسایل و جریانهاى سیاسى دنیا را مى‏فهمند و تحلیل درست ندارند، مگر چنین کشورى مى‏تواند بر دوش مردم حکومت و حرکت و مبارزه و جهاد بکند؟! بله، حکومت دیکتاتورى باشد، مى‏شود."

گفتنی است رهبر معظم انقلاب با میزان مقبولیت و محبوبیت بی نظیر خود در کشور تا به این لحظه در مواردی همچون انتخابات از اینکه به چه کسی ر?ی داده اند نام نبرده و معتقدند هر کسی خود باید آزادانه کاندیدا مورد نظر خود را انتخاب کند .


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/12/23:: 8:40 عصر     |     () نظر
تجمع مردمی مقابل منزل کروبی

تحمع مردمی مقابل منزل کروبی آغاز شد.

به گزارش رجانیوز، در اعتراض به مواضع کروبی که موجب دریافت نشان شجاعت از فرح پهلوی شده است، مردم امروز یکشنبه از ساعت 16 مقابل منزل وی تجمع کرده اند.

بر اساس این گزارش این تجمع اعتراض آمیز برای دومین بار در مقابل منزل کروبی برگزار می شود.

گفتنی است کروبی بعد از اولین تجمع اعتراض آمیز در مقابل منزلش،محل سکونت خود را از نیاوران به دیباجی شمالی کوچه یاسوی تغییر داده است.

معترضین به کاندیدا و رقیب آرای باطله در دهمین انتخابات ریاست جمهوری نسبت به سخنان تفرقه افکنانه و ایجاد تشنج توسط کروبی اعتراض دارند.


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/12/23:: 8:36 عصر     |     () نظر
 

 

چهارشنبه پایانی, و بقاء روی سیاهی برای فتنه‌گران

 

 

 

آنچه در روز 22 بهمن ماه امسال با حضور دهها میلیونی ملت در خیابانها به وقوع پیوست را می‌توان بلندترین فریاد ملتی دانست که از هشت ماه اغتشاشگری و زیاده خواهی اقلیتی فاسق به تنگ آمده‌اند. این حضور باشکوه ملی چنان ضربت محکمی بر دهان فتنه‌گران فرود آورد که تا مدتها ناتوان از تجزیه و تحلیل آن بوده و در کما بسر می بردند. چند روز تولید کشید تا دعواها و درگیریهای درون گروهی فتنه‌گران به پایان برسد و سراسیمه برای انتقام گیری از ملت آماده شوند.

پیشنهادات پیشاپیش شکسته خورده‌ای چون برگزاری جشن تولد برای موسوی در 11 اسفند, بزرگداشت مرگ مصدق در 14 اسفند و پیوستن به جنبش زنان با کشف حجاب! در روز 17 اسفند بمناسبت روز جهانی زن در همین راستا طراحی و در دنیای مجازی و توهمی سبزها منتشر گردید. اما آنچه اتفاق افتاد بازهم تکرار شکست همه نقشه‌های سبز و سیاه بود...

 

* * *

آخرین پیشنهاد باقی مانده برای فتنه گران، تلاش برای سوء استفاده از مراسم شب چهارشنبه پایان سال معروف به "چهارشنبه سوری" است که به آن امید بسته اند تا شاید بتوانند چند عکس و فیلم از اقدامات اغتشاشگرانه خود در آن شب تهیه کرده و در دنیای مجازی منتشر نمایند و مدعی شوند که میلیونها ایرانی در آن شب به حمایت از سبزها به خیابان آمده بودند!؟ این اقدام می‌تواند جسم بی‌جان فتنه سبز را به هر زحمت که شده به تعطیلات نوروزی برساند تا سران فتنه با عزاداری کامل به استقبال عید نروند!...

 


کلمات کلیدی:


نوشته شده توسط کوشا 88/12/23:: 8:31 عصر     |     () نظر
<      1   2   3   4   5   >>   >